بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فرانکشتاین در بغداد | طاقچه
کتاب فرانکشتاین در بغداد اثر احمد سعداوی

بریده‌هایی از کتاب فرانکشتاین در بغداد

نویسنده:احمد سعداوی
انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۰ رأی
۳٫۵
(۱۰)
حتی آرزو می‌کردم که قتل و جنایت در خیابان‌ها تمام شود تا قربانیان تمام شوند و من هم در جایی که هستم ذوب و تمام شوم.
منصوره جعفری
او ایمان داشت که عاطفه، حافظه را تغییر می‌دهد. هنگامی که واکنشی نسبت به حادثه‌ای نشان می‌دهی، جزء مهم دیگری از آن را از دست می‌دهی.
Mina
ـ ما مثل مسلمان‌ها برای خدا شرط نمی‌گذاریم... که اگر این کار را کردی... من هم این کار را می‌کنم...
Mina
همهٔ اینها ایمان داشتند که من نماد خدا روی زمین هستم، طبق تعلیماتی که دیوانهٔ بزرگ‌تر به آنها داده بود با پیچیدن عمامه‌ای نارنجی بر سر و گذاشتن ریش، ظاهرآ و باطنآ پیامبری نو ظهور کرده بود.
منصوره جعفری
مردم ساده‌ای که روی پل بودند به دلیل ترسشان از مرگ مردند. ما هر روز در ترس از مرگ می‌میریم. در مناطقی که القاعده نفوذ کرده و حتی کسانی‌که از آن پشتیبانی کردند، به دلیل ترس از وجود گروهی دیگر بوده است.
منصوره جعفری
او ایمان داشت که عاطفه، حافظه را تغییر می‌دهد. هنگامی که واکنشی نسبت به حادثه‌ای نشان می‌دهی، جزء مهم دیگری از آن را از دست می‌دهی. پس باید چیزهایی را که مهم می‌دانست نکته برداری می‌کرد یا روی دستگاه دیجیتالش مادامی که آنها را فراموش نکرده بود ضبط می‌کرد.
منصوره جعفری
باخودش فکر می‌کرد؛ کسی که اسم ندارد امکان دارد کسی باشد که هویت جسمی ندارد و نمی‌شود او را دستگیر کرد و به زندان انداخت.
منصوره جعفری

حجم

۳۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۵ صفحه

حجم

۳۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۵ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد