بریدههایی از کتاب توجیه المسائل کربلا
۴٫۱
(۵۳)
میخواستم سیاسی نباشم (بهانه سیاست)
عدهای در کربلا نیامدند به بهانه اینکه از سیاست دور باشند. نمیشود امام را به عنوان یک رهبر الهی قبول داشت، ولی به عنوان رهبر سیاسی قبول نداشت. حقیقت کربلا، سیاست را با دیانت دیدن است.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
توجیهات فرهنگی
یکی از توجیهاتی که روی گناه را میپوشاند و گناهکار را در گناهش گستاخ میکند، توجیهات فرهنگی است. مانند اینکه:
۱- بیسواد بودم و نمیدانستم. این توجیه نیز از توجیهات بیاساس است، چرا که خداوند از یکسو به انسان عقل و فطرت و وجدان داده که چراغهای درونی او هستند و گناه را از غیرگناه به او میفهمانند و از سوی دیگر پیامبران و امامان و اولیای خدا حجت را بر او تمام کردهاند و راه و چاره را به او نشان دادهاند و او خودش سستی و کندی کرده و به راه راست نرفته است.
AshegheAllah *Hoseini*
شاید این تصویر، فهم اولویت و معیارهایش را بهتر تبیین کند. کسانی که با خود گفتند اول حج بگذاریم، بعد به حسین میرسیم... نرسیدند! تاریخ میخواست به همه درس اهمیت اولویتدهی یاد بدهد. جایی که اولویت، "حسین" است، هیچ تأخیری جایز نیست. باید اولویتها را همراه امام انتخاب کرد، نه زودتر نه دیرتر. «المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق و اللّازم لهم لاحق» ۶۳
علیرضا
حاضر نشد خودش را برای امام خرج کند، حرف از اسب تیز و شمشیر برندهاش میزد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
خداوند در قرآن در مورد ضرورت امتحان برای بشر میفرماید: «آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟!» < أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون>.
سراج زاده
توجیهات را در سه دسته بررسی میکنیم:
• توجیهات کسانی که با امام همراه نشدند.
• توجیهات کسانی که امام را ترک کردند.
• توجیهات کسانی که مقابل امام ایستادند.
کربلایی
به حضرت میگفتند که «آقا! خطر دارد، نروید. » میخواستند بگویند وقتی خطری در سرراه تکلیف است، تکلیف، برداشته است. آنها نمیفهمیدند که این تکلیف، تکلیفی نیست که با خطر برداشته شود
F313
عاشقان را، در طریق بندگی
جان سپردن خوشترست از زندگی
سر نمیپیچم ز خاطرخواه دوست
میپسندم هر چه خاطرخواه اوست
F313
کسانی در امتحانات الهی موفق هستند که بهترین عمل را انجام دهند، نه هر عمل خوبی را! در کربلا با حسین باشی، نه اینکه در مدینه در تفسیر بگویی...
F313
در سوره انعام میخوانیم: «قُل لِلّه الحُجّة البالِغة» ۴۲ «بگو برای خدا دلیل رسا و قاطع است. »
شخصی از امام صادق (ع) پرسید: تفسیر این آیه چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: خداوند در روز قیامت به بنده خود میگوید: ای بنده من! آیا میدانستی (و گناه کردی)؟ اگر بگوید: آری میفرماید: چرا آنچه میدانستی، عمل نکردی؟ اگر بگوید: نمیدانستم، میگوید: چرا یاد نگرفتی، تا عمل کنی؟ در این وقت او در برابر بازخواست خدا فرومیماند، این است حجت بالغهی خدا.
Mohaddese
حجم
۵۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۵۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان