بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب او نویسی | طاقچه
کتاب او نویسی اثر جلیل صفربیگی

بریده‌هایی از کتاب او نویسی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲۶ رأی
۴٫۵
(۲۶)
یک عمر تو زخم‌های ما را بستی هر روز کشیدی به سر ما دستی شعبان که به نیمه می‌رسد، آقا جان! ما تازه به یادمان می‌آید هستی
سیّد جواد
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو اما گله بی‌شمار داریم از تو ما منتظر تو نیستیم آقا جان! تنها همه انتظار داریم از تو
مادربزرگ علی💝
هم چاه سر راه تو باید بکنیم هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم این نامۀ چندم است که می‌خوانی؟ داریم رکورد کوفه را می‌شکنیم
سیّد جواد
آن روز چقدر با صفا خواند نماز انگار که با خود خدا خواند نماز یک بار دگر قبله عوض شد آن روز چون کعبه به سمت کربلا خواند نماز
S
سجاده به دوش‌ها همه آمده‌اند آن حلقه‌به‌گوش‌ها همه آمده‌اند ذی‌الحجه و مکه و محرم نزدیک شمشیرفروش‌ها همه آمده‌اند
سیّد جواد
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو اما گله بی‌شمار داریم از تو ما منتظر تو نیستیم آقا جان! تنها همه انتظار داریم از تو
سیّد جواد
از شنبه درون خود تلنبار شدیم تا آخر پنج‌شنبه تکرار شدیم خیر سرمان، منتظر دیداریم جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم
سیّد جواد
هر چند که خسته‌ایم از این حال، نیا شرمنده، اگر ندارد اشکال، نیا ما خطّ تمام نامه‌هامان کوفی است آقای گلم! زبان من لال... نیا
سیّد جواد
با اذن تو تیر پَر به سوی تو گرفت جا در سر و پیشانی و روی تو گرفت وقتی که برید حنجرت را خنجر صد بار اجازه از گلوی تو گرفت
S
با اذن تو تیر پَر به سوی تو گرفت جا در سر و پیشانی و روی تو گرفت وقتی که برید حنجرت را خنجر صد بار اجازه از گلوی تو گرفت
مادربزرگ علی💝

حجم

۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد