من دیگر فکر نمیکنم که ولگردها آدمهای رذل مستی هستند. هرگز بعد از این انتظار ندارم وقتی به گدایی کمک میکنم از من تشکر کند. هیچوقت از دیدن آدمهای بیکاری که نای ایستادن ندارند تعجب نمیکنم، ارتش رستگاری را تأیید نمیکنم، لباسهایم را گرو نمیگذارم، آگهیهای دستی را رد نمیکنم و هرگز از خوردن غذا در یک رستوران شیک لذت نمیبرم؛ و این یعنی شروعی دوباره.
msakrypton
طریقه راه رفتنش و شانههایش که به جلو قوزکرده بود نشان از زندگی پست و نکبتبارش داشت. وقتی راه رفتنش را نگاه میکردی احساس میکردی پیش از آنکه ضربهای بزند یکی میخورد و اصلاً نمیتواند از خودش دفاع کند.
کاربر ۱۲۱۶۶۸۳
من دیگر فکر نمیکنم که ولگردها آدمهای رذل مستی هستند. هرگز بعد از این انتظار ندارم وقتی به گدایی کمک میکنم از من تشکر کند. هیچوقت از دیدن آدمهای بیکاری که نای ایستادن ندارند تعجب نمیکنم، ارتش رستگاری را تأیید نمیکنم، لباسهایم را گرو نمیگذارم، آگهیهای دستی را رد نمیکنم و هرگز از خوردن غذا در یک رستوران شیک لذت نمیبرم؛ و این یعنی شروعی دوباره.
بابایِ نهال