بریدههایی از کتاب لولو خورخوره
۴٫۱
(۸)
گذشته هیچوقت فراموش نمیشه؛ فقط میشه معناش رو عوض کرد و از زخمش درس یاد گرفت!
mohammad yousefi
...و خودت مطمئنی که مردی مثل تو لیاقت دوست داشته شدن رو نداره؟
مرد ساکت ماند. صورتش قرمز شد.
الیاس ادامه داد:
بنابراین وقت بخشش، در گروی اثبات عشقی اصیله!
کاربر ۱۱۱۸۷۸۰
"بله مادرم موجود زخمی و بیماری بود. الان هم بعد از جدایی پدرم داره با یه میدون پر از مین در احساساتش زندگی میکنه! الان دیگه کسی رو نداره که تو میدونش راه بره... مدام در حال پا گذاشتن رو بمبهای مرکز وجودشه!"
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
الیاس گفت:
من واسهٔ عشق به خودم، به یه زن نیاز دارم که تاییدم کنه!
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
"تازه در موقعیت یونگ قرار گرفتی که استادش، فروید، او رو از خودش طردش کرد!"
الیاس گفت:
بله؛ ولی به اندازهٔ یونگ شهامت پذیرش عدم تایید دیگران رو نداشتم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
"اگه بلد نباشی لُبّ حرفای دیگرون رو تجزیه تحلیل کنی، تبدیل به سطل آشغال دیگرون میشی!"
mohammad yousefi
وقتی سایههای فردی قدرت نفود در جمع را پیدا میکنند، خود به یک پدیده سایهای سهمگین تبدیل میشوند که دیگر راه حل فردی ندارد. میدانست که به محض بیرون پریدن سایهای در اجتماع، یارکشی به سرعت از طریق احزاب مخالف هم شکل میگیرد؛ و در کمترین زمان ممکن لشکری از سایههای مشابه، به نابود کردن لشکری با سایههای مخالف میپردازد و هیچ حزبی از حزب دیگر، بینقابتر و شفافتر نیست! نابود کردن سایهها، در قالب نابود کردن انسانها رشد خواهد کرد. هر سایهای، سوارهنظام کافی برای کشتن سایههای ناشناس و منفور دیگری را در اختیار دارد.
Maryam Shahriari
آدما بنا به نیازشون وارد رابطه میشن؛ اگه این نیاز، بررسی مجدد شد و نتیجهٔ دیگهای بیرون اومد، شاید روابط دستخوش دگرگونی بشه! من کارم کمک به خودشناسیه، نه کمک به روابط ایجاد شده!
"و تو میدونی که با این افکار، توی روابط مردم زلزله ایجاد میکنی!؟"
الیاس اندیشید که در عوض، زلزلهٔ درونی را مهار میکند.
رئیس گفت:
"فرد چه اهمیتی داره، وقتی که بنیان روابطش با همسر و جامعه و ارزشها بهم میخوره!؟"
الیاس اندیشید که روابط تغییر میکنند و عوض میشوند و بر مبنای سالمتر و شفافتری شکل میگیرند.
Maryam Shahriari
"مگه میشه اون زخمها رو فراموش کرد!؟"
...فراموش نه؛ ولی میشه با یه خِرَد جدید به اونا نگاه کرد و تبدیل به معناشون کرد.
Maryam Shahriari
اینکه فهمیدی به هر کی خوبی کردی، قدر ندونسته، چی رو بهت نشون میده؟
"اینکه به جای خدمت به خودم، به دیگرون سرویس دادم!"
...این نادیده گرفتن خودت؛ و خدمت به دیگرون رو کدوم یک از والدینت، بهت یاد دادن؟
"هردوشون! بابام منو عادت میداد که فقط پا در رکاب اون باشم؛ مادرم هم با بولد کردن بیمحلی بابام به خودش؛ منو واسهٔ جانشینی با پدرم آماده میکرد!"
الیاس از درک این ریشه توسط مرد خوشحال شد.
پرسید:
شاید وقتش رسیده که بارای اضافی رو زمین بذاری و به خودت برسی!
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۶,۴۰۰۴۰%
تومان