حس پیچیدهایست؛ هم دوستش دارد و هم خسته شده است.
نیومون
رالی تازگیها فهمیده است هرکسی رازی دارد. بعضی از مردم این رازها را در کامپیوتر خود نگه میدارند.
sogand
شانزدهسالگی بدترین دوران است و پسرها مادرها را در این سن میکُشند. به هجده یا نوزدهسالگی که برسند بزرگتر میشوند؛ شخصیت بهتری پیدا میکنند؛ بهتر رفتار میکنند و مسئولیتپذیرتر میشوند.
hamtaf
این یک حقیقت است که هر مادری برای حمایت از فرزندش هر کاری میکند.
استودیوس
مردم ناگهانی زیر همهچی میزنن. آدم تعجب میکنه.
نیومون
«اونجوری که فکر میکنیم پیش نمیره، درسته؟»
sogand
با خودش فکر کرد چقدر پدر و مادر بودن کار پراسترس و پُرفشاریست. نگاهی به پسرش انداخت که روی صندلی بغل او نشسته است. تو همهٔ تلاشت را میکنی اما بهمحض اینکه بزرگ میشوند واقعاً چه کنترلی روی آنها داری؟
شادی دانشمندی
واقعاً امروزه چطور میشود فرزندان را تربیت کرد وقتی خبرهای بدی دربارهٔ افراد صاحبمنصب پخش میشود؟ هیچکس درست رفتار نمیکند یا برای محدودیتها احترام قائل نیستند.
شادی دانشمندی
واقعاً امروزه چطور میشود فرزندان را تربیت کرد وقتی خبرهای بدی دربارهٔ افراد صاحبمنصب پخش میشود؟ هیچکس درست رفتار نمیکند یا برای محدودیتها احترام قائل نیستند.
شادی دانشمندی
خوب اعتماد بین دو نفر همین است. دیگر به این جزئیات دقت نمیکنی. آنها را زیر سؤال نمیبری. چون دلیلی برای عدم اعتماد نمیبینی. حالا آرزو میکرد ایکاش کمتر اعتماد میکرد و بیشتر مراقب زندگیاش بود.
کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو