نظرات کاربران درباره کتاب شعری که شنیده نشد

🍀این کتاب درمورد دختری ست که قصد دارد برای دیدن بابابزرگ و عمه و دخترعمه هایش به محله هارلم نیویورک برود اما با مخالفت هایی مواجه میشود.🤍🤌در طول داستان ماجراهای آمارا(شخصیت اصلی کتاب) در میان خانواده اش اتفاق می افتد.🌱 من با این کتاب همراه شدم و تونستم تمام احساسات این کتاب رو درک کنم به نظرم کتاب فوق العاده دلنشینی بود🤗🍡

وسطای کتابم معمولن واسه کتابا نظر نمیدم ولی اگه دقت کردع باشین امارا تو کتاب میگه که موهاشو با اتو صاف میکنه که بعد آوا حرص میخوره خب توی جلد امارا موهاش فرن؟..... نکته جالبیه در کل کتاب قشنگیه ولی میتونم حدس بزنم چه اتفاقاتی افتاده بین بابای امارا و پدربزرگش و همچنین تهش چجور تموم میشه ولی از رفتار اوا متنفرم و خیلی حرصم میده کلا از ادمای این مدلی که سعی میکنن حالتو بد کنن و یا تحقیرت کنن بدم میاد و امیدوارم که اوا هم رفتارش درست بشه کلا کتاب خوبیه نظر هاش کمه و فک کنم خیلی خونده نداشته و امیدوارم هرکی میخواد اینو بخونه و شک داره نظرم کمک کنه و به کتاب اژ ۱۰ ۶،۷ میدم اوکی دیگه بسه

چند روز بیش تر به تولد « آمارا » نمانده و او فقط یک هدیه از پدر و مادرش می خواهد؛ به هارلم نیویورک برود و خانه ی کودکی او را ببیند. ولی نیویورک با تصویری که آمارا در ذهنش ساخته خیلی فرق دارد. خیابان های نیویورک پر رفت و آمدند، مترو پیچ در پیچ و گیج کننده است و پیاده روها باریک اند. پدرش هم آن قدر سرگرم کار است که نمی تواند، کنارش باشد. آمارا باز هم دست از پرس و جو برنمی دارد، جست و جو می کند و چیزهای بیش تری درباره ی هارلم، پدرش و گذشته ی خانواده اش یاد می گیرد و می داند خیلی چیزهاست که او را با خانواده اش، گذشته اش و همچنین پدرش پیوند می دهد و...