نظرات کاربران درباره کتاب شرط‌بندی

الان که این کتاب رو خوندم یادم اومد که وقتی 13 ،14 سالم بود اینو خوندم اون موقع هم منو تحت تاثیر قرار داد خیلی به این فکر کردم که دنیای کتابها میتونه از دنیای بیرون جذاب تر باشه یا خیر و اینکه چرا مرد بعد از یه مدتی انجیل رو به همه ی کتابها ترجیح داد اما الان که دوباره خوندم یه مساله ی دیگه ای ذهنم رو درگیر کرد اینکه چرا در آخرای نامه مرد میگه از کتابهاتون متنفرم مگه این مرد کتابها رو بیشتر از آزادی دوست نداشت ؟تنها دلیلی که به فکرم رسید اینه که شاید مرد به یه درکی از زندگی رسیده که میدونه همه چیز رو نمیشه از کتاب آموخت شاید واقعا منظور نویسنده این نباشه ولی کلا من احساس میکنم یک اشکال در کتابخوان های حرفه ای وجود داره و اون کتابزدگیه این که فکر کنیم همه آگاهی ها در کتابه و نتونیم از دنیا و زشتی ها و قشنگی هاش از تک تک آدمها درس بگیریم اتفاق خطرناکیه شاید خطرناک تر از مطالعه نکردن باشه حتی. به قول سهراب: باید کتاب را بست باید بلند شد .در امتداد وقت قدم زد .گل را نگاه کرد ابهام را شنید باید دوید تا ته بودن باید به بوی خاک فنا رفت باید به ملتقای درخت و خدا رسید باید نشست نزدیک انبساط جایی میان بیخودی و کشف ... سهراب سپهری

چه قدر این کتاب خوبه. خوب، زیبا، پربار، عالی، فوق العاده . خیلی جذاب بود واقعا لذت بردم. و اون قسمتی که میگه من با کتاب های شما به همه دنیا سفر کردم، به وجد اومدم. چون واقعا با کتاب می تونیم به همه جا سفر کنیم.

ده سال پیش خوندم اینو امروزم دوباره خوندمش فهمیدم که دیدگاه آدمها هر روز تغییر میکنه اون موقع کار این جوون برام خیلی بی معنی بود ولی الان که همسن و سالشم کاملاً درکش میکنم میدونم فقط دانایی به تفکرات انسان جهت میده، علم بدون ریا... انصافاً مترجم هم حق مطلب رو ادا کرده بود

✏چه هوای خوبی ست امروز چنان خوب است که نمیدانم چای بنوشم یا خودم را دار بزنم. چخوف

عالی بود . زیبا و با مفهوم . یکی از بهترین داستان های کوتاهی که تاکنون خواندم.

در یک کلمه شاهکار فرد آزاد و زندانی هر کدام دیگری را در زندان میبیند بسیار زیبا بود یک اثر نمایشی عالی

از هر حیث عالی هست. نفس نمی کشه آدم تا تموم اش کنه

خوشا زندان! عمیقا زندانی را خواستم که خودم باشم و کتاب و کتاب و کتاب و کتاب ...

بسیار خوب و ترجمه ای عالی.من نسخه انگلیسی شم خوندم. خسته نباشید

کتاب خوبی بود ولی کار مترجمش هم عالی بود دمش گرم نباید ازش غافل بود

از اونجا که گفت هرچیزی ک‌میخاست و بهش میدادن هرچقد کتاب و هیچ انسانی رو هم حق نداشت ببینه و باهاش حرف بزنه....دلم خواست جای زندانی بودم.

کتاب با پرسش(؟) اعدام یا حبس ابد آغاز میشه سپس قضیه شرط بندی:۱۵سال زندان داوطلبانه (گذشتن از آزادی به ازای ۲ ملیون) دوره اول زندان با موسیقی و شراب دوره بعدی با افسردگی و اشک و دوره پایانی با کتاب خوانی(بسیار زیاد) سپری میشه علوم زیادی تحصیل میکنه نهایت بعد ۱۵ سال، پنج ساعت قبل آزادی فرار میکنه و نقض شرط در نامه ای مینویسه که طی سالهای زندان تمام ابعاد زندگی رو در کتاب ها تجربه کرده و از تمام موهبت های دنیوی و آزادی بیزاره ،میگه آدم ها حقیقت رو گم کردن و از آنچه که حقیقت میپندارن بیزاره چون مرگ به همه اون ها پایان میده سوال:حقیقت مدنظر چخوف در شرط بندی چیه؟ آیا خود این نامه زندانی ، برای فرار از مرگ (پیشبینی حرکت بانکدار) و زیستن بوده؟

عالی بود ولی من همچنان میگم مجازات مرگ از حبس بهتره البته من تیر بارون رو به اعدام ترجیح میدم

هر چی ازش بگم کم گفتم. شدت تاثیر نامه ی زندانی باعث شد همین الان کمی طرز فکرم نسبت به زندگی دنیوی عوض شه. خوش ب حالش که اون همه مطالب رو توی جمجمه کوچکش جای داده بود و با چشایی فوق باز به همه چیز نگاه کرد!

فوق العاده فوق العاده حتما چند بار دیگه باید بخونمش

کلا کار چخوف رو دوست دارم .ذهن خلاقی داره که درعین حال فقط نمیخواد سرگرمت کنه ،آموزنده هم هست . این داستانش مصادیق زیادی داشت دوروبرم . کسی که یه جایی به ناامیدی میرسه ولی باید خودش و تمام توانش رو جمع کنه تا از هیچ امکاناتی که نداره بشه همون احسن الخالقینی که باید باشه

لذت‌بخش بود کاش طولانی‌تر بود لااقل به اندازه یه مسابقه فوتبال! در یک کلام: خیلی خیلی لذیذ بود

از چخوف هر چه رسد نیکوست...

فوق العاده. ۳‌ بار خوندمش تا حالا. با شخصیت زندانی خیلی ارتباط برقرار کردم. یکی‌ از موضوعاتی که کتاب‌ به خواننده الحاق میکنه ارزش مطالعس. که یه شخص تو سلول‌ انفرادی‌ فقط‌با مطالعه به چه افق هایی میتونه برسه. بیشتر نمیگم که خرابش نکنم. پیشنهتو میدم بخونید

آدم رو به فکر فرو میبره. بیشتر اون قسمتی که در مورد کتاب خوندن صحبت میکرد لذت بردم. البته شاید اگر این جریان داخل ایران اتفاق بیفته کمر بانکدار از خرید کتاب بشکنه.