نظرات کاربران درباره کتاب وقتی مهتاب گم شد

کتابی عالی.جمله خوب کتاب:اگر میخواهید از سیم خار دار رد شوید،اول باید از سیم خاردار نفس عبور کنید😭😭 و من الله توفیق

این کتاب چون برگرفته از خاطرات روزمره شهید خوش لفظ درهمان زمان و باذکر جزییات کاملا صاف صادق و بی ریا بود نوشته ای بی نظیر داشت کاملا خواننده رو در اون شرایط میبرد و لحظاتش را میتوانستم حس کنم،واقعا با خنده های این کتاب خندیدم و با گریه های آن گریه کردم ،یکی از بهترین قسمتهایش هم آنجایی بود که در هنگام فرار درون کانالی افتادند و مجروحی که از ناحیه شکم زخمی شده بود و بحالت سجده روی زمین قرار داش ب آنها گف برادر الان عراقی ها میرسند پا روی کمر من بگذارید و از کانال بالا بروید...(نخواست اوراهم باخودشون ببرن.. ن حتی قطره ای آب خواست ...😭😭😭)روحشون شاد محتاجیم ب دعا و کمکشون...

فهمیدم شهید حاج قاسم نوشته ای برای این کتاب داره با کنجکاوی شروع کردم بخوندنش... کتاب طولانی بود چشمام (چون عینکی ام)درد میگرفت ولی شور خاص داشت بعضی جاهاش باخنده سرکردم بعضی جاهاش بغض واشک.. چه خاطره ای شد .. برای منی که عااشق تماشای ماه بودم حالا ماه میبینم کلی چیزای دیگه برام زنده میشه... کتاب فوق العاده ایه ... حتما برنامه ریزی کنین بخونینش..

کتاب عالی بود. به نظرم یک کتاب منحصر به فرد در میان کتاب های دفاع مقدس است زیرا رسالتش نه فقط روایتگری جنگ بلکه بالاتر از آن روایتگری نفس است. راهنمایی است برای گذشتن از منیت ها و مخلصانه خدایی شدن.

هیچ وقت فکر نمی‌کردم یک کتاب از یک فیلم سینمایی برام جذاب‌تر باشه... در یک کلام: لذیذ بود

روح همه ی شهدا شاد

علی آقا شهادتت مبارک

دارم با این کتاب زندگی میکنم تموم شهدا و رزمنده ها شدن عضوی از من شدن تیکه ای از قلبم وقتی کتابو میخونم حس میکنم اونجام انگار مناطق عملیاتی با بچه های اطلاعات داریم میریم گشت و شناسایی... من قبل از این کتاب گلستان یازدهم رو خوندم با شناختی که از شهید علی چیتسازیان داشتم ارتباطم زیبا ترو معنا دارتر شده با شهید هر لحظه که توی کتاب اسم علی آقا میاد دلم میخواد صد بار اون قسمتو بخونم اینقدر که مجذوب شخصیت متدین و مهربان ایشون شدم . ..یه مدت پیشم راهیان نور بودم شلمچه ، اروند و علقمه ...عجب صفاییه بخدا این شهدا چی بودن کی بودن چه معنویتی داشتن که من فقط به اسم شهید فکر میکنم به هرچی نگاه میکنم خدا به زیباترین شکل ممکنه تجسم میشه واسم ... خدایا عشق و محبت درک و شناخت مارو نسبت به خودت، اهل بیت و شهدا روز به روز در قلب ما افزون و افزون تر بگردان یا خیر حبیب و محبوب.

بنظر من ، این شهید زنده به امر خداوند باید زنده میموند تا به امثال منه دهه هفتادی که هیچ تصوری از جنگ تن ب تن ندارن بفهمونه وجب به وجب خاک کشورم مقدسه.چون با خون بهترین بندگان خدا حفظ شده. و فکر میکنم بعد از اتمام این کتاب و تمام شدن حجتش روی زمین، به جمع دوستان بهشتیش پیوست...😢 ی آدمی ک روحش تو دهه ۶۰ با دوستاش پر کشید...

عالی بود کتابی خوش بیان، خوش نوشتار خوش معنویت، خوش رزم، خوش شجاعت، خوش شوخی خدایش بیامرزاد شهیدی بود که زنده ماند تا بعد از سی سال تلنگری به من بدهد که کجای کاری؟! اینها یک شبه ره هزار ساله رفتند. من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا

خیلی دلم می خواست یه رفیق داشته باشم که بعدا شهید شه تا بلکه یه ذره از اخلاق ایشان را یاد بگیرم

حدیثِ عشق بود و عشق بود و عشق ....

بهمن 95 بود که این کتاب در دارالمجاهدین همدان رو نمایی شد . روایتی ساده و صمیمی از روزهای حماسه به روایتگری علی خوش لفظ جانبازی که نفس هایش تاول زده بود و وقتی کتاب خاطراتش رونمایی شد رنگ آسمانی شدن بر سیمایش نشسته بود .رهبر معظم انقلاب بر کتابش تقریظ نوشت و همه را به خواندن آن دعوت کرد تا جایی که حاج قاسم پس از خواندنش برای علی خوش لفظ نوشت ، دل نوشته ای از آرزوی دیرینه سردار حکایت داشت و تنهایی عمیقش را فریاد میزد. آرزویی که حالا پس از سال ها فراق مستجاب شد و سردار رشید جبهه ها را پس از عمری مجاهدت به وصال دوستانش رساند تا گرد خستگی و تنهایی را از شانه هایش بتکاند. متن نوشته سردار این بود : بسمه تعالی عزیز برادرم علی عزیز . همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره ی تو دیدم .یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی .چه زیبا از کسانی حرف زده ای که صدها نفر از آن ها را همین گونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آن هارا تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آن ها شرکت کنم . ده روز قبل بهترین آنهارا مراد و حیدر را از دست دادم ، اما خودم نمیروم ، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له له میزنم وه به درد " چه کنم " دچار شده ام . امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم هایم پاشاندی. تنهای تنهایم . عکست را بر روی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیده ام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی . امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند . برادر جامانده ات ... قاسم سلیمانی . شهادتت مبارک سردار دلها . امروز انتقامت را گرفتیم . پرواز 650

خدا رحمتشون کنه . امروز به یاران دیروزش پیوست.

این کتاب را یه هفته ای خواندم شاید بالای ۲۰ مرتبه گریه کردم سلام خدا بر شهیدان جعفر خوش لفظ، علی چیت سالیان، محمد علی محمدی افسوس که دیر با راوی آشنا شدم اما حتما نوروز ۹۷ ان شاءالله، زیارت مزارش در همدان خواهم رفت. سلام خدا و ملائک و انبیاء و اولیاء او بر سردار شهید علی خوش لفظ

این کتاب رو پارسال عید خوندم و کل تعطیلات عید خوندمش و باهاش زندگی کردم شهادتت مبارک خوشا به حالت دست ما ها رو هم بگیر من خیلی دوستش داشتم توصیه میکنم بخونیدش حتما

نسخه چاپی رو خواندم توصیه می‌کنم بخوانید جذابیت لازم رو داره کماکان شهدا شرمنده ایم......

عالی حتما بخوانید

سلام و درود خداوند بر همه شهدای ۸ سال دفاع مقدس. این کتاب فوق العادست . من واقعا موقعی که آن رو میخوندم غرق بودم در آن . و خیلی با تمام لحظه هاش گریه کردم و غبطه خوردم به حال آن ها. همیشه دلم میخواست برم سفر راهیان نور و مناطق جنگی رو ببینم ولی تا امروز قسمتم نشده بهد از خوندن این کتاب با خودم عهد کردم حتما برم و از معنویت فضای آنجا لذت ببرم. چه ایمانی داشتند شهدا !!! در بدترین شرایط نماز شبشان ترک نشد . خوشا به حالشون ...

خاطرات ِ علی ِ خوش زخم!خوش معنا!خوش قلب! خوشه به حال ِ دل ِ بی شکیبِ بعضی ها...