نظرات کاربران درباره کتاب مردی که می خندد

"ویکتور هوگو"، -از میان دو واژه ی انسان و انسانیت، اولی در میان کوچه ها و دومی در لابلای کتابها سرگردانست... -می گویند،فردا بهتر خواهد شد! مگر امروز،فردای دیروز نیست! -بهترین دوستان من کسانی هستند،که پیشانی و ابروهای آنها بازست، کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند.

کتاب در شروعش یک مقدار خسته کننده بود اما هرچه پیش میرفت جذاب و جذاب تر میشد... و در انتها میشه گفت واقعا شاهکار بود

کتاب گویاش توایران صداهست اگه حوصله خوندن ندارین گوش کنین

کتابش به شدت عالیه در کتاب به موضوعات جالبی پرداخته شده اوایل کتاب کسل کننده اس اما هرچی پیش میره بهتر میشه و داستان اوج میگیره عشق بین دئا و جوئن پلین رو دوست داشتم علاوه بر تمام اینا محتوا کتاب جای حرفی باقی نمیذاره و اینکه خیلی غم انگیزه

خُب بود و خوندنی... نوع نگارشی دوست‌داشتنی آ مورد پسندی من:)

ترجمه خیلی بد بود خیلی خیلی بد اصلا منصرف شدم حیف پول کاقعا دوس داشتم کتابشو ولی واقعا ترجمش قلمبه سلمبه بود نه روان

اول کتاب خیلی جذاب نیست و حتی باعث شد من فکر ادامه ندادن خوندنش هم به سرم بزنه...اما از اواسطش خیلی قشنگ و جذاب میشه😍پیشنهاد میکنم حتما بخونید

وقتی جنبه‌های تاریک روح بشر را در نظر گیرند، گاهی مواقع بشر بدتر از شیطان است، در وجود او بشر و مافوق بشر در هم می‌آمیزند صرع دلهره‌انگیزی دو غریزه که مافوق وظیفه قرار می‌دهد از آن ناشی می‌شد. حدود سلطه زیبایی شکننده است. سرحّد بین جنبه ایده‌آل و واقعیت محو مبهم است. آیا بشر چون کرات دارای دو قطب متضاد است؟ آیا ما نیز چون ستارگان دور دست که در حول محور ثابتی می‌چرخند از دور چون چراغ دلفروز درخشنده و از نردیک خاکدان تیره و تاری هستیم؟ آیا در وجود ما نیز، به مانند کواکب روز و شب به دنبال هم فرا می‌رسند، آیا دل انسان نیز روز و شب دارد؟ یکی در تاریکی و دیگری را در روشنایی می‌پرستد! وجود فرشته لازم است، ولی آیا وجود دیو نیز ضروری است؟ آیا زشتی و لغزش نیز اجزایی از سرنوشت اجتناب‌ناپذیر است؟ آیا در طبیعت انسان خیر و شرّ در هم آمیخته‌اند؟ آیا گناه نیز دینی است که از پرداخت آن ناگریزیم؟

کتاب چاپیش رو خوندم، صد صفحه اول جز توصیف هیچی نداره ولی به بعد شروع میشه، بازم مثل تمام کارهای کلاسیک عاشقانه خاص یا اتفاق عجیب غریبی نمی افته فقط اینجور کتابهذ از نظر سال نوشتن شون ارزشمندن. کتاب خوبی بود درمجموع

شاید اولش خسته کننده بود ولی واقعا عالی بود🌸

از مترجم خوششون نیومد با ترجمه شخصی دیگ ندارن؟😐

من این کتاب رو اصلا دوست نداشتم 😒

اگر بادقت بخونیم نکات اموزنده خیلی خوبی داره ویکتورهوگو حرفای قشنگی باادم میزنه امامن فکرمیکنم یه بخش هایی مثلا درتوصیف مکان هاوموقعیت هاوبعضی جاهابیان احساسات , بیش ازحد به جزئیات پرداخته شده بود ,برای من بعضی قسمت های کتاب کسل کننده میشد.

دوسش دارم😍

من این کتاب را تو ۱۲ سالگیم خوندم و اولین رمانم بود اون زمان فکر میکردم اینقدر پرداخت به جزئیات اون هم مخصوصا به ظاهر اصلا جالب نیست البته هنوز هم این عقیده را دارم

فیلمش قشنگ تره

عالیه معمولا کتابهای ویکتور هوگو یه جاهاییش خسته کننده میشه ولی وقتی اوج بگیره دیگه نمیتونی کتاب کنار بزاری و کار دیگه بکنی

با قاطعیت میدونم که این کتاب رو هرگز فراموش نخواهم کرد جویین پلین،به من معصومیت رو یاد داد در قالب یک کودک پا برهنه در کوهستان به من مفهوم مادر رو یاد داد در قالب یک زن و کودک قنداق شده بر روی سینش وسط برف در سرمای زمستان به من مفهوم پدر رو یاد داد که هر آنچه که داشت رو با کودکی غریبه شریک شد به من فهوم عشق رو در قالب دختری نابینا یاد داد که قادر بود زیبایی رو بدون دیدن درک کنه وشجاعتی که این کودک معصوم رو به بالغ معصوم پرورش داد این کتاب رو به دوستانتون پیشنهاد بدید که تجربش رو از دست ندن

شالوده و محور داستان جالبه اما ویراستاری و ترجمه آشغال. سانسور هم داره و اصلا شبیه متن اصلی نیس‌. همون متن انگلیسی رو میخونم خیلی بهتر از اینه هر چند اونم خیلی سنگینه و قدیمی لغاتش.

نسخه چاپی کتاب را خوندم واقعا زیبا و دلنشین بود. شاید اوایل کتاب حدودا تا صفحه 30 خیلی کسل کننده باشه ولی هر چه جلو تر برین بسیار جذاب میشه به خصوص پایان کتاب که محشر بود👌 حتما توصیه میشه🤩👌