نظرات درباره کتاب تذکره اندوهگینان و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب تذکره اندوهگینان اثر حسام‌الدین مطهری

نظرات کاربران درباره کتاب تذکره اندوهگینان

ویراستار:فهیمه شانه
انتشارات:نشر اسم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۵۶ رأی
۴٫۳
(۵۶)
اِیْ اِچْ|
•|فرو افتادگان به چاهِ غم را فرارسیدن کاروان اندوه باید، برای رسیدن به مصرِ شادمانی؛ و رازِ برون شدن از چاه، «یوسف بودن» است! اندوه را رازی‌ست که فهم آن راز را جز جان‌های غمین نشاید. و جان‌های غمین جز به دوده‌ی آه، اندوه نیابند که اندوه، مُرَکَّبی‌ست برای از شادی نگاشتن و زایل کننده‌ی غم؛ و مَرْکبی‌ست که خود سوار را می‌گزیند و کس را مجالِ برگزیدن این مرکب نباشد! چه بسا غمگِنانی که به قعر بحر، فرو شدند و «نفْس» بازنیافتند _و بمردند در غم!_ و اندوهگنانی که در بحر غور کردند و نفْس و نَفَس به اندوه تازه نمودند. در کشاکَشِ(!) اندوه و غم، این، شادمانانِ به اندوه‌اند که رستگاران‌اند و اینان‌اند ز غوغای جهان، فارغ! اندوه، واسطه‌ی رسیدن از هلاکتِ غم، به رستگاری شادمانی‌ست. و بشارت باد بر اندوهگینان!|• پی‌نوشت: یک ستاره کم دادم به دو جهت: یک اینکه ویرایش متن خیلی ضعیف بود. چون متن فرم کهن داشت، لازم بود که علائم نگارشی به خصوص ویرگول که گاها موجب تغییر معنی می‌شد با دقت نظر رعایت بشه. و دو گاها تکلف بی‌مورد مشاهده کردم که دریافت معنی رو سخت میکرد. در کل خیلی چسبید😃 باشد که همه ما رستگار شویم. با سپاس های بیکران از کاربر هاجیک(آلوین)
اِیْ اِچْ|
@مخلِص 😄 البته اصل قضیه، مخلَص بودن است!😀
مُخـــْلِـصــــٌ
احسنت
فاطمه سادات
کتاب رو در موقعیتی خوندم که در بیشترِ جاها، جمله‌ی پشت کتاب که می‌گفت: این داستان، داستانِ توست رو خوب درک می‌کردم و می‌فهمیدم! چالشی که کتاب به همراه داره و اون رو طی مباحثه‌ی شیخ و شیخ‌الرئیس با خواننده درمیون می‌ذاره چیزی بوده که من خیلی وقت بود دنبالش بودم! کتاب عزیزیه برای من! و ارزشمند! و همین هم باعث شده که به کسایی که فکر می‌کنم می‌تونن عبدالله باشن هدیه می‌دمش! و به همه نه! چون نویسنده معتقده، کتابی که همه بتونن و بخوان که بخوننش، مبتذله! also you could give it a try!
k.t
تجربه خوندن این کتاب شبیه تجربه یک سفر بود برام. سفری نفس گیر و پر از سوال و من عاشق سوال و سفرم :)
k.t
قلمتون پاینده :) و تنتون سلامت 🍀🌺
حسام الدین مطهری
سپاس که خواندید و خوشحالم که تجربۀ دلچسبی بوده
Toobakiani
تذکره اندوهگینان! شرح حیرانی...نقل فراری از برای یافتن قرار... بخشی از متن کتاب برای کسانی که احساس می کنند از حیران زده گانند؛ "چون به بزرگسالی اندر گشت، دیگر شادی کردن نتوانست. شهد نشاط نمی چشید. عمر تهی می پنداشت، خان و مان بر او تنگ بود و جهان به کامش نمی گشت. می پنداشت زیستن تباه شدن است در جهانی فرو غلتیده در تاریکی. به هر چه می اندیشید، زخمش می زد. پندارهایش سراسر نقش بر آب، مصلحت اندیشی هایش بی حاصل و نشست و برخاستش با مردم عبث اندر عبث کرده می آمد. او را جز دستانی تهی هیچ نبود..." صائب تبریزی می فرمایند: گل چو خندید محال است دگر غنچه شود سر چو آشفته شد از عشق، به‌سامان نشود.. غم، اندوه و شادی!...به راستی چند نفر از ما پریشان و سرگردان در احوال خود و جهان مان می شویم، غم را به سر می بریم تا به اندوه برسیم و آیا در توان مان هست که شادی را طلب کنیم؟! (جدال بین دل و عقل همیشگی ست. دعوای مدرن ها و پست مدرن ها پیروز نخواهد داشت). بیان حیرانی جوان امروزی و قرار دادن بستر داستان در قرن چهارم هجری از خلاقیت نویسنده بر می آمد و به نظر من خواننده که با آن همذات پنداری می کردم جذاب و خواندنی بود. و کمی مرا یاد سه دختر حوای الیف شافاک می انداخت. از اینکه کتاب را خواندم خوشحالم اما... اما تصور می کردم تمام یادداشت هایی که اوایل کتاب آورده شد، واقعی بود. آوردن اسامی کسانی مانند زرین کوب و ناتل خانلری... همچنین ربط این کتاب به اخوان الصفا رفته رفته جذابیت کتاب را برایم دو چندان کرد تا اینکه از نظرات کتاب فهمیدم همه این آب و تاب دادن ها محصول ذهن نویسنده است و کمی بدبین شدم که چرا؟ واقعا چرا؟ چرا؟...
toobakiani
صحیح..‌.
حسام الدین مطهری
نبشته را رازی‌ست...
مدرود
مبهوت کننده...
plato
دیشب کتابو گرفتم و الان ساعت۴:۳۴دقیقه صبحه..هیچوقت از خوندن کتاب الکترونیکی تا این اندازه لذت نبردم و بخاطر چشمهام نمیتونستم مدت زیادی بخونم.اما الان ۵ساعته پیوسته دارم مطالعه میکنم.نمیتونم وصفش کنم.عالیه..
vafa
«اندوهگین جویای حق است و من به یافتن حق آزمندم.» . . . در سطر به سطر این کتاب، خودم رو دیدم. فلذا، ای اندوهگینان! این تذکره را بخوانید و جویای خود شوید.
مسلم عباسپور
یکی از جذاب ترین، ناب ترین و نفس گیرترین رمان های ایرانی ست که خواندم. پرداخت خوب با جملاتی که گویی گوشت آدم را می برید لذت خواندن را زیباتر می‌کرد. آفرین به حسام الدین مطهری.
مسلم عباسپور
سلام جناب مطهری. خیلی شادمان شدم پیامتون رو دیدم. صادقانه بگم باورم نمیشد خود شما نظرم رو بخونید. عمیقا باز تشکر می کنم از کار زیباتون. بعدخوندن کتاب با حرصی شیرین و ولعی عمیق کتاب رو به دیگران دادم بخونن. و باز میان درسای همیشه ناتمام دکتری گذاشتم کنار کتاب هام و باز دارم میخونم. الگویی گرم و ناب شد برای رمانی که درباره ابوالحسن خرقانی به امید خدا میخوام بنویسم.
حسام الدین مطهری
ممنونم که وقت صرف کردید و خواندید. و ممنونم بابت لطف و مهر شما. 🙏🌱
سادات
تازه تمومش‌کردم.با تکیه به «عنوان» جذاب و وسوسه برانگیز این کتاب + آشنایی بسیار مختصر با سلیقه ی انتشارات، با شوق و اشتیاق فراوون نسخه ی چاپی رو خریدم. نظر نهاییم: توقعم از کتاب بیشتر بود. (از لحاظ محتوا). با توجه به اون حجم از تلاش و پیگیری برای بازیابی و تصحیح نسخه ی اصلی، انتظار داشتم با محتوایی مواجه بشم که مخاطب و از جمله بنده رو تا حدودی تکون بده، یا لااقل یک تلنگر بزنه اما به نظرم محتوا واقعا چنین پتانسیلی نداشت. * نقاط قوت کتاب از دیدگاه بنده: - نسخه خطی بودن. (خوندن یک نسخه ی خطی شُسته رُفته و قابل خوندن، بسیار برام لذت بخش بود) - وجود داشتن حاشیه ی حاشیه نویسانِ نسخه ی خطی پای کتاب چاپی که تا حالا ندیده بودم و برای من کار نویی بود + به خواننده فرصت می داد همزمان با خوندنِ محتوا، شاید بشه گفت نقدی رو هم بخونه. نقد محتوا. البته با گرایش خاصِ نقادِ گمنام. - قلم تحسین برانگیز (اگرچه کتاب از نیمه گذشته بود تا تونستم با قلمش کنار بیام و برام روان شد) -جدال عقل و شهود درونی (عرفان تصوف)، که نصفه کاره موند. * مواردی که باعث شد انتظار اولیه م از کتاب برآورده نشه: - عنوانِ عام برای موضوعی خاص. در نگاه اول به عنوان، اینطور به نظر می رسه که این کتاب برای هر اندوهگینی حرف برای گفتن داره ولی متن و محتوا چنین چیزی رو در بر نداره و ظاهراً رسالتِ نوشته، راهْ نشانِ حقیقت و گمگشتگانِ آن بوده. البته حقیقت به تعریف و ظنِ نویسنده ی اصلیِ نوشته که بنده به عنوان یکی از خوانندگان، با تعریف کتاب از حقیقت موافق نبودم! - رگه هایی از «پولورالیسم دینی» توی متن و محتوا به چشم می خورد که چون چنین مکتبی با خیلی از مسلمات دینی ما در تضاده، وجودش، لذت بردن از کتاب رو برام تضعیف کرد. مثل در جایگاه حکیم قرار دادن بوقوس مسیحی یا برزبان جاری کردن صحبت های حکیمانه از یک شخصیت مست ! و... . اتفاقی بودن این چیدمان به نظرم قابل تامله!! - ادعای نویسنده بر بی طرفی ست ، و شاید بی نتیجه گذاشتن جدالِ عقل و عرفان هم مؤید آن باشد، اما در این بین دیالوگ هایی از شخصیت هایی کمرنگ و ظاهراً غیرمحوری، به چشم می خوره که با ادعای نویسنده کاملا در تضاد هست. مثل حرف های «یحیی» (که نمیدونم آیا این هم اتفاقیه و غیرسمبلیکه که یحیی هم مثل نویسنده، یک نویسنده ست یا خیر؟!) ؛ حرف ها و عقایدی که مستقیما و بدون لفافه به مخاطب القا می شه و مستقیماً راه درست (البته از نظر نگارنده ی اصلی) رو به عبداللهِ گمگشته توضیح می ده!! و در نهایت: *بهترین جمله ی کتاب برای من: عبدالله! دیده به زمین بدوز و چنگِ هوس در خاک فرو کن عبدالله! گویی مرواریدی بر پهنه ی مهتاب به تکاپو بود. عبدالله، رؤیا را، خیال را به بند بکش. عبدالله دیگر نگریستن نتوانست. می گذرد...می گذرد... می گذرد... پلک فروبست، چونان که گویی مرده باشد. (ص ۷۷) * بدترین جمله ی کتاب: یحیی: دین؟ کدام دین عبدالله؟ دینِ رسول؟ دینِ اصحابِ رسول؟ دینِ خلفا؟ دین عالمان؟ یا دین مردم؟ هرکس بر آن افزود و از آن کاست. باشد که حقیقت را بیاییم. اکنون، در زمانه. (ص ۲۱۹). " ۲ ستاره هم به خاطر نقاط قوت کتاب."
elahe sodachi
کتاب خوبی بود با خلاقیت و نوآوری‌ای جذاب. نثر نویسنده عالی بود که نشان از غورش در ادبیات کهن دارد. حذف فعل‌ها به قرینه، به‌کاربردن افعال بسیط و مرکب کهن، ترکیبات و اصطلاحات قدیمی و مأنوس،... اثر رو خواندنی‌تر کرده بود. مناظره‌ی عقل و عشق (ابوالحسن خرقانی و ابن سینا) اقتباسی از ادبیات کهن و عرفانی بود که بسیار دوستش داشتم. تصاویر متن امروزی بود، اما بر جان می‌نشست.
فربُد
رد پای ایوب پیامبر در این رمان هست ولی در عین حال رمان بازگوی دغدغه انسان معاصر به ویژه در کشوری مثل ایران است. نویسنده به شکلی زیرکانه وقایع و تفکرهای حاکم بر امروز را به تصویر کشیده و خوب توانسته برخی از مخاطبان را گمراه کند. برخی هنوز فکر می‌کنند این رمان نیست و یک اثر بازنویسی شده است! زبان نوشته هم یک ماجراجویی شجاعانه است. بعید می‌دانم خیلی راحت نویسنده امروزی سراغ چنین نثری برود.
sunlight
فارق از لحن نوشتار و سبک خلاق نویسنده در پیش بردن داستان که باعث شده بود تا اواسط کتاب متوجه نشم این اثر رمانه و نه نسخه خطی بازنویسی شده ؛ از مناظره شیخ الرئیس و شیخ ابوالحسن خرقانی لذت بردم و البته سخن هر دو برام قابل پذیرش بود و هیچکدوم رو نتونستم نفی کنم به نظرم مهم مقصده و میشه از مسیرهای مختلف بهش رسید به شرط گمراه نشدن. اما اون چیزی که در کتاب آزارم داد گم کردن متکلم بود جاهایی از کتاب به خاطر زیاد بودن شخصیت ها شاید و یا شاید به خاطر مانوس نبودن با نوع نوشتار باید به عقب برمیگشتم تا متکلم رو پیدا کنم. در کل از صرف وقت برای این کتاب خوشحالم
حسام الدین مطهری
بزرگوارید 🙏🌱
sunlight
سلام برشما نویسنده توانمند اولین باره من داخل اپ درباره ی کتاب نظر میدم و میبینم نویسنده محترم نظر رو مطالعه کردن :) خدا قوت میگم بهتون و براتون توفیق روز افزون آرزو میکنم.
حسام الدین مطهری
سلام ممنون که وقت صرف کردید و خواندید 🙏
امین
خداوندا! عجب نثری!
Hanieh Mohamadi
سیر داستان پرکشش و جذاب بود و خیلی از جملات کتاب خاص بودن و نکته مهم قدرت فوق العاده نویسنده بود که تا نظر هارو نخوندم متوجه نشده بودم تمام داستان ساخته ذهن نویسنده هست و تصور میکردم یک نسخه خطی و ارزشمند رو دارم میخونم
ریحان
یه سوال داشتم آقای مطهری نویسنده این کتاب هستند یا فقط نسخه تذکره اندوهگینان رو تصحیح و منتشر کردند؟ چون توی مقدمه میگه که یه نسخه ای پیدا شده و این کتاب تذکره اندوهگینان همون نسخه گم شده است و جا به جای کتاب پانوشت میزنه که توی نسخ دیگه متن رو دست کاری کردن و...
ر.م.ن
کل کتاب حاصل قلم آقای مطهری هست.
Fered
ریز به ریز این رمان جای تامل داره. وقتی میخوانی، وقتی تموم میشه و وقتی مدتی از خواندنش میگذره هنوز چیزهایی ذهنت رو قلقلک میده. به ظاهر داستان در قرن پنجم میگذره ولی خواننده میتونه با عبدالله همذات پنداری کنه. بی نظیر و دوست داشتنی بود
sajjad
فردا از پاتوق کتاب شیراز میخرمش. بی صبرانه بخش نمونه رو از طاقچه خوندم. فقط نفهمیدم. این کتاب اگه اونی هست که پیدا شده و نسخه ای هست که با اون مشقت رسیده، کار جناب مطهری اصلحش بوده یا یه چیز دیگه ست؟ همین تکه نمونه نشون میده با رمان های رایج ایرانی بسیار متفاوت است و عالی
maria
من عاشق خواندن متون نیمه کهنم و چقدر مطالعه این کتاب برام شیرین بود. بسیار به نویسنده محترم خسته نباشید و دست مریزاد میگم که بی باکانه این نثر رو انتخاب کردند و بهش پرداختند. من هم مثل برخی از دوستان با این تفکر که نسخه ای خطی رو به رومه شروع به مطالعه کردم و انقدر برام باور پذیر بود که وقتی فهمیدم کتابی که میخونم تماما رمانه انگار آب سردی روی ذوق و اشتیاقم ریخته شد. مباحثات و تفاسیر فلسفی که مطرح شدند تامل برانگیز بودند ولی اینکه مشخص نبود آیا این مباحث از منبع و پیشینه ای گرفته شدن یا اینکه ، تنها ، ذوق و تفکرات جناب مطهری بزرگوار در قالب گفتگو ها درآمده احساس معلق بودن بهم میداد و نمیذاشت در عمق کلمات غرق شم. خلاصه اینکه از نظر محتوی قانع نشدم ولی از خواندنش خوشحالم. شاید اگر در زمان دیگری به مطالعه ی این کتاب بپردازم لذتی بیشتر و عمیق تر ببرم
kordelia
کتاب شروع نفس‌گیری داشت اما هر چه به میانه نزدیک میشدی بی رمق تر میشد؛ متن روان نبود و آن تاثیرگذاری که بعد از خواندن مقدمه کتاب انتظار داشتم اصلا برآورده نشد!
sepide saad
نمونه و نظرات رو که خوندم متوجه نشدم که این رمان بالاخره ماله قرن ۴ یا نه؟! اگه نه پس مقدمه استاد فولادوند و اینا چین؟ جز قصه است؟

حجم

۲۹۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

حجم

۲۹۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد