نظرات کاربران درباره کتاب گلها همه آفتابگردانند

عرض ادب. «سری کتاب‌های ز غوغای جهان فارغ شدن!» بعضی نویسنده‌ها و شاعرها هستن که شما موقع خوندن آثارشون، اصلا متوجه نیستید که شما دارید این حرفا رو به خودتون میزنید یا شاعر و نویسنده مذکور. این نشون دهنده تبحر حیرت‌آور هنرمند، توی گذاشتن خودش به جای مخاطبه. و این اثر بدون شک جزء اون دسته آثاره که می‌تونه کلا آدمو از خودش ببره بیرون.😃 یه بخشی از کتاب شامل شعرهای نیمایی هست، و یه بخشی هم غزل، که در کمال تعجب معصومیت اشعار توی بخش نیمایی، بیشتر از بخش غزله! __________ آقای امین‌پور! اگه اینجا رو خوندید، باید بگم اونجایی که گفتید «دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد/ مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دیگر» قطرات اشک شما، هزاران بار، و هزاران بار، از مرزهای جهان‌های موازی عبور کرد و مجسم شد و چکید روی کاغذ کاهی کتاب. من هنوز هم به زیستن امیدوارم چرا که گفتید «سرنخ رشته‌ی دل حلاج/ گره کور دارها با تو!» هنوز به این «تو» و به «کورترین گره دار جهان» امیدوارم. جایی گفتید: «باری! چه سنگین است با سایه‌های تار با سایه‌های پیش پا افتاده بسیار با سایه‌های ساده سطحی؛ از عمق اقیانوس از ارتفاع آفتاب و آسمان گفتن! تکلیف من با من تکلیف من با سایه های خویشتن این است!» من هنوز هم به هبوط امیدوارم. چرا که «باران بهاران را جدی نمی‌گیرد؛ چشمان من خیل غباران را...» آقای امین‌پور! «تو را به راستی تو را به رستخیز مرا خراب کن! که رستگاری و درستکاری دلم به دستکاری همین غم شبانه بسته است که فتح آشکار من به این شکست‌های بی بهانه بسته است...» آقای امین‌پور! ببر مرا به عالمت... پی‌نوشت: اون‌هایی که توی گیومه هستن، مشتی از خروار هایلایت‌های این کتابن. لذت ببرید:)

هنوز این کتابو نخوندم ولی عاشق اشعار قیصر امین پور هستم .حس بی نظیری دارن. روحش شاد. بازم ازش کتاب بیارین.

واقعا خیلی حیف بود . شعراش در اوج سادگی انقدر جدید و تازه و لطیف بودن . خدا بیامرزدشون

زیباست...

"و ق حرف آخر عشق آن جا که نام کوچک من آغاز می شود" قیصر امین پور تنها شاعر سپیدی که ارزش شعرش بالا است و من می پسندم.

شعر"ترانه آبی اسفند"در این کتاب،توجه ام رو جلب کرد...

شعرهای خوب ش زیاد بودند، خدایش بیامرزاد... این کتاب هم برای من پر از خاطره است.

باید گفت که قیصر ساده ترین نگاه ها و لطیف ترین و عاشقانه ترین نگاه ها رو به زندگی ساده و خاکی اطرافش داشت و از ساده ترین چیز ها میتونست مفهوم زندگی رو درک کنه، نور خداوند رو احساس کنه و لطافت سادگیش رو لمس..... قیصر با اشعارش خیلی ساده زندگی کردن رو یاد میده و میگه که توی ساده ترین چیزها میشه لطافت جوانه محکم زندگی رو دید و از گرما و درخشش نور خداوند زیر آسمون هستی لذت برد.... ❤❤

عاشق کتابشم

داشتم فکر میکردم چرا اینقدر دیر با قیصر امین پور آشنا شدم؟ همه از مشیری و شاملو و اخوان و... میگن، ولی قیصر مظلوم واقع شده، عجب شعرایی داشت، حداقل این کتابش...

"خدا روستا را،بشر شهر را،ولی شاعران آرمانشهر را آفریدند که در خواب هم خواب آن را ندیدند(:" قیصر امین پور،چیزی بیشتر و بزرگتر از یک شاعر،اشعارش چیزی عظیم تر از چند کلمه در قالب شعر! من آسمانی می شوم با قیصر! "خسته ام از آرزوها،آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی بالهای استعاری لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین،پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین،آسمانهای اجاری با نگاهی سرشکسته،چشمهایی پینه بسته خسته از درهای بسته،خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده خنده های لب پریده،گریه های اختیاری عصر جدول های خالی،پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی،نیمکت های خماری رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم: شنبه های بی پناهی،جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ان را،با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی،باد خواهد برد باری روی میز خالی من،صفحه باز حوادث در ستون تسلیتها،نامی از ما یادگاری" روحت شاد مرد زیبا روح!(":

بی تردید خواندنی و آموختنی‌ست قلم استاد زنده یاد قیصر امین‌پور

این کتاب عالیه منو به یه دنیای دیگه میبره

به نظرم مسائل مختلف رو بازبانی ساده و روان توضیح داده و توصیف های خوبی داشته . عاشق اونجایی ام که میگه اگر کوها کرنبودند/اگر آب ها تر نبودند/ اگر باد می ایستاد... تو را میتوانستم ای دور از دور یکبار دیگر ببینم. خلاصه عالی بود . پیشنهاد میکنم

دیوار چیست؟ آیا بجز دو پنجره ی رو به روی هم... اما بی منظره؟

هر کس از این کتاب به راحتی بگذره باید گفت برگرد و این کتاب رو بخون بی شک بی نظیره 👌🏻