نظرات کاربران درباره کتاب پیامبر بی معجزه

چرا این کتاب ترجمه نمیشه. واقعا دیگه یک اثر باید چی داشته باشه. کتاب از دو جهت قابل تامل بود. محتوا دور از شعار به ریشه‌های ملی و دینی پرداخته بود. یعنی در واقع یک نوع نگاه جدی و تازه‌ای داشت چیزی که تا قبل ما توی ادبیات ایران کم داشتیم یا نداشتیم. کلی از داستانهای مولانا اینجا به شکل حرفه‌ای برگردانده شده بود که فقط منتقد یا کسی که اهل مثنوی باشه رگه‌هاش رو میبینه. به چند مسئله و درد مشترک انسانی پرداخته بود‌ مثلا مسئله ایمان. امتحان. تحول. اندیشه. تنهایی. نیاز انسان به عالم غیب. ترس که همواره با انسان هست. و چقدر خدب از ترس و لرز کیرکگارد بهره برده بود و... و چقدر خوب همه اینها چیده شده بود. به همین خاطر من فکر میکنم کار به شدت قابل ترجمه است. کمتر پیش میاد که یک کتاب که اندیشه محور و سوال برانگیز است داستان جالبی هم داشته باشد. معمولا کارهای اندیشه‌ای سخت خوان و مخاطب خاص دارند. اما داستان پیامبر بی معجزه انقدر تعلیق دارد که بعید است اگر شروع کنید بتوانید کتاب را کنار بگذارید. ماجرا پشت ماجرا. و غیر قابل حدس. محال است پایان هر فصل را بتوانید حدس بزنید. فرم. و تصویرها چقدر خوب بودن. فضا سازیها لذت بخش و جاندار. زبان روان. دیالوگ‌ها خوب و به جا من که بعضی از تصاویر را هرگز فراموش نمیکنم. این رمان از کتابهایی است که حتما برایتان تصاویر ماندگار میسازد. و ای کاش این کتاب توسط یک تهیه کننده و کارگردان حرفه‌ای مورد توجه قرار بگیره. تاکید میکنم حرفه‌ای. چون فقط ساخت فیلم مهم نیست. حیف است کار حدر برود.

کتاب پیامبر بی‌معجزه باعث شد دوسه‌تا سوال از خودم بپرسم: چقدر اون چیزی که نشون می‌دم هستم؟ (مهم‌ترین تلگنری که این کتاب خوردم...) چقدر به اعتقاداتم که دارم پای‌بندم، چقدر برام مهمند؟ آیا اعتقادن یا لقلقه زبان... فارغ از هر نگاه و اعتقادی، شما رو دعوت به خوندن یا شنیدن این کتاب می‌کنم. ارادتمند عین کاف

من اومدم نظر رو بگم فقط برای ادای دین به کتاب نه جایزه و این چیزه‌ها. این رمان فوق‌العاده است . بیشتر از اینها باید به این کتاب پرداخت و توجه کرد. ما متاسفانه هیچ وقت به پیامبر توی رمان نپرداختیم. این کتاب با رویکردی جدید و چالش برانگیز این کار را کرده. حتی طعنه‌ای زده به کسانیکه مدعی پوشیدن لباس پیامبر هستند. و هشدار داده تنها با پوشیدن این لباس اتفاقی نمی‌افتد و عاریه گرفتن نام پیامبر فقط مشکل افزایی می‌کند. و عالی پرداخته به این نکته تا کسی توی کوره سختی‌ها و درد مردم نرود نمی‌تواند کار پیامبری بکند. از دور تماشا کردن چه فایده دارد. پیامبران بار مردم را بر دوش می‌کشند نه اینکه باری بر دوش باشند. این تقدس زدایی و نگاه انسانی چیزی است که تا حالا به این شکل نداشته‌ایم. در عین انتقاد راه را هم نشان می‌دهد از این جهت در ورطه سیاه نمایی هم نمی‌افتد. همه‌جیز حساب شده است. متن یکدست. هیجان عالی. قلبم می‌گرفت یک جاهایی تصاویر خوب توصیه به همه. اعم از اهل قلم و اهل اندیشه

خیلی کتاب خوبی بود من ازش درس گرفتم جزء کتابهایی که هیچ وقت فراموشش نمی کنم.

پیامبر بی‌معجزه داستان یک روحانی به نام «سید حمید» است که با همسرش «لعیا» در بیابان، گیر چند قاچاقچی می‌افتند و قاچاقچی به دلیل اینکه حمید لباس روحانیت دارد، او را اسیر می‌کند. اسارتی که هیچکسی از آن زنده برنگشته است. یکی از نزدیکان رییس قاچاقچیان هنگام اولین مواجهه سیدحمید با رییس، جمله‌ای می‌گوید: «التماسش نکنی کارت تمومه‌آ، قسم بده به جان مادرش!» سیدحمید به رییس التماس می‌کند اما رییس یک جمله می‌گوید: «پیامبر یادت نداده مرد فقط به خدا التماس می‌کنه؟»

من از طاقچه بینهایت خوندمش کتاب خوب و داستان بهتری بود 👌👌👌 پیشنهاد میکنم شما بخونیدش

سلام تعریف این کتاب رو خیلی شنیدم. نسخه صوتی این کتاب رو حتما می خرم و گوش می دم.

تا اینجا داستان که خوب بود، خیلی جذاب است. جناب رکنی هم خودشان عالی هستن هم کتابشان. ضمنا نامزد جایزه جلال شدن رو تبریک عرض میکنم

کاندید جایزه جلال الکی نیست که، یچیزی دیدن که کاندید شده✌️

قلم زیبا و روان جناب رکنی در کنار داستان جذاب پیامبر بی معجزه، اثری قابل قبول رو به مخاطب ارائه داده و نامزد جایزه جلال شدن قطعا شایسته این اثر بوده

اولین جمله‌ی کتاب مثل قلابی می‌مونه که خواننده‌رو اسیر خودش می‌کنه و تا آخر کتاب همراه می‌کنه. کتاب ماجرای طلبه‌ی سیدی هست که اسیر اشرار می‌شه. طی این اسارت عیار طلبه محک می‌خوره. کتاب پر از کشمکش‌های درونی شخصیت هست که منو یاد شیطان تولستوی انداخت. توصیفات و تعابیری که نویسنده استفاده کرده خیلی نوآورانه و دلچسبه. پیرنگ کتاب به جز پایان بندیش واقعا جذابه.

کتاب درباره‌ی داستان ربوده شدن یک روحانی - یا به اصلاح آخوند - توسط اشرار مرزی است. داستان رفته رفته رنگ بیشتری به خود می‌گیرد و جذابیت را جذب لعاب خود می‌کند. به نظرم تصویر سازی فضای محیطی به خوبیِ داستان‌پردازی گنجانده شده در داستان نبود و می‌شود گفت ضعف نسبتاً آشکاری نسبت به بن‌مایه‌ی داستان داشت و شاید بشود گفت که همین مسئله درک چند صفحه‌ی ابتدایی کتاب را برای خوانش اول سخت می‌کرد. نویسنده در ابتدای داستان، خواننده را در وسط یک فضا، بدون هیچ پیش‌فرضی رها می‌کند. در فضایی که برای شروع آشفتگی بیش از حدی دارد. این کار گاهی اوقات به خوبی اجرا می‌شود و می‌گیرد و گاهی اوقات نه. برای این کتاب نظر شخصی خودم به خاطر تصویرسازی آن، چیزی در حد واسط و بینابین است. شاید، شاید می‌شد که بهتر روی داستان پیاده شود. در همان ابتدا که خواننده کمی گیج شده است، نویسنده شروع به نوشتن صحنه‌هایی از گذشته می‌کند و از همان ابتدا یک زمان را - زمان حال را - همزمان با تک صحنه یا چند صحنه‌های گذشته‌ی زندگی آسیّد حمید، به شکل خاطره‌های دور و نزدیک با جمله‌هایی اغلب کوتاه پیش می‌برد که شاید بتوان گفت کمی زود بود و شاید هم نتوان. به نظرم انتخاب سه یا چهار کلمه یا گزاره انتخاب درستی نبود و می‌شد جایگزین‌های بهتری برایش انتخاب کرد که شامل کلمات عامیانه‌ی کمتری در بخش‌های ادبی متن باشد. آرایه‌های زیبایی به کار رفته بود که شاید برای برخی‌ها به خاطر تمایلاتشان به روان خوانی متن جنبه‌ی مثبتی نباشد اما برای من نقطه‌ی قوت بود. پرش‌های ناگهانی زاویه دید از دانای کل به حمید نبوی در گوشه و کنار متن موجب شد در آغاز من را دل‌زده اما از میانه به بعد نظر مثبت من را جلب کند. صحنه‌ی پایانی داستان خیلی خوب بود و خوشحالم که نویسنده آن صحنه را صحنه‌ی پایانی خودش انتخاب کرد و برای رسیدن به پایان داستان خودش، کم یا زیاد دست به قلم نشده است. جدا از محتوای متن که خیلی خوب بود، ضعف ویراستاری واضح بود. در نهایت اگر کسی از من بپرسد که آیا کتاب "پیامبر بی‌معجره" را پیشنهاد می‌کنی، به طور قطع جوابم بله است. خواندن این کتاب در کنار کلیشه‌هایی که سعی شده بود تا از کلیشه‌های پیش و پا افتاده دور شود - که تا حد قابل قبولی هم موفق بود - بی‌لطف و بی‌لذت نخواهد بود.

این کتاب با قلم آقای رکنی بسیار جذاب و خواندنی است و توصیه می‌کنم از دست ندید

من پیامبر بی معجزه را چندبار خوانده‌ام. اگر به نویسنده کتاب سنگی که نیافتاد ۱۰ امتیاز بدهم، نمره کتاب پیامبربی‌معجزه ۱۰۰ است. شروع بی نظیر است. قلاب که هیچ لنگر می اندازد و مخاطب را میخ کوب می کند. یک شروع متفاوت گنگستری. تعلیق بسیاااار خوب و درست کار خودش را تا سه چهارم پایانی رمان می کند. برش های مکان و زمان به درستی مهار شده‌اند. هر زمانی که نویسنده احتیاج به اطلاعاتی از گذشته داشته فلش بک‌ها را تعبیه کرده است. تصاویر و استفاده از افعال متنوع خواننده را به وجد می‌آورد. جملات کوتاه و خوش‌‌ریتم‌اند. از لحاظ محتوایی شخصیت اصلی خاکستری است. یک انسانی معمولی با شک و تردیدهایش و به دور از کلیشه های افراط و تفریطی. نه سیاه است نه سفید. در واقع پیامبر بی معجزه از لحاظ محتوا نزدیک به نوشته‌های مستور است و از نظر فرم مشابه سبک جلال آل احمد نوشته شده است. محتوا و مضمون رمان پیامبر بی معجزه توی ذوق نمی‌زند. به پیرنگ فشار نمی‌اورد. پیرنگ مشابه داستان کوتاهی طراحی شده که با گره های پی در پی و غافل گیری های هنرمندانه پر و پیمان شده. تنها نقد من به کتاب پایان بندی و سرنوشت معجزه‌آسای آسا است. نوع بازگشت آسا به پیامبر بی معجزه باور پذیر نبود. خواندن کتاب را به شدت توصیه می‌کنم.

انقدر هجمه علیه مضامین دینی زیاده که آدم همش فکر میکنه داستانی که داره میخونه دچار شعارزدگی شده، ولی نباید فراموش کرد که بالاخره این رمان با نگرشی مذهبی و بنا بر اصول و باورهای دینی نوشته شده...در جایگاه خودش رمان خوشخوانیه و داستان جذابی داره که آدمو به فکر فرو میبره شخصا فکر میکنم جا داشت قسمتهای مربوط به فلش بکها و گفته‌های سید موسی بیشتر بسط داده بشه

خوب بود نویسنده خودش ب دور از حال و هوای نوشته هاش نیس ب نظر من داستان تا اخر جذابیت خودشو حفظ می کنه و گره هایی رو می‌ذاره خوش موقع بازش می کنه و این ک از کلیشه ها و تخیلات فاصله گرفته بود و خواننده شاهد معجزه غیر عادی نبود با این ک دست روی موضوعی گذاشته بود که فرار از ورود ب این مباحث ی جورایی سخت بود و تنها معجزه همان دیدار با امام زمان بود ک ب نظرم ب خوبی در دل داستان جای گرفته بود و لطمه چندانی ب داستان نزد

کتاب خوبی بود.خدا بهتون خیر بده .عاقبتتون بخیر.

یکی از قشنگ ترین کتاب هایی که خوندم، این کتابه. هم متن روانی داره و هم اینقدر قشنگ توصیف کرده که حس میکنی تو هم با نقش اصلی داستان همراهی. و امان از آخر داستان که عجیب روح و روان آدم رو درگیر میکنه... خدا قوت به نویسنده ی این کتاب.

دو جمله منو گرفت تو این کتاب اون هایی هم که فکر میکنن با خدا کار ندارن دارن فکر میکنن ندارن همش ازش گله دارن و همش دنبالش میگردن دوم این که میدوننین چرا بعضی روضه ها به دلمون میچسبه چون روضه خون میبینه و میخونه اگه میخواید شخصیت ادم های بزرگ رو بدونید که چطور میدیدند و عمل میکردند و بند بند وجودشون از عشق خدا پر هستند و دید یه روحانی معمولی و روحانی منقلبو دلی چیست رو از این کتاب بیابید.

خیلی جذاب و قشنگ بود.