دانلود و خرید کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه! سیدعلی شجاعی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه! اثر سیدعلی شجاعی

کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه!

امتیاز:
۲.۸از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه!

کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه! نوشته سید علی شجاعی است. کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه! مجموعه داستانی جذاب است که انتشارات نیستان منتشر کرده است. 

درباره کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه!

مرا به خواب‌هایت ببر ماریه! مجموعه داستانی جذاب و پرکشش از علی شجاعی، نویسنده معاصر ایرانی است. علی شجاعی فرزند نویسنده و شاعر توانمند انقلاب سید مهدی شجاعی است.  در این کتاب ۱۴ داستان کوتاه نمادگرایانه با نام‌های «مرا به خواب‌هایت ببر ماریه!»، «ثبت با سند برابر است»، «بی‌انتهای رنج سرد و ساکت ترنج»، «پریانه‌های نیمه شب... کمی مانده به صبح»، «بر فراز دره پلی با باد می‌رقصد»، «باران به آسمان می‌بارد»، «چیزی که دیگران زندگی صدایش می‌کنند»، «چرا کسی از این ایستگاه نمی‌رود؟»، «شاید به جرم... عطر سیب‌ها»، «سال‌ها دو فصل دارند: پاییز... و پاییز»، «جنازه‌ای عریان با آب می‌رود»، «با این همه نمک، هر چه می‌پزی شور است!»، «گره‌هایی همه‌ش‌تا لاکی» و «کبوترانگی قریب یک استجابت» است. داستان‌ها زبانی ادبی و در عین حال روان دارند و خواننده را همراه خود به دنیای تجربیات تازه می‌برند.

این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های جذاب است که شما را با تجربه‌های لطیف و تازه‌ای روبه‌رو می‌کند که در زندگی فرصت آن‌ها را ندارید.

خواندن کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب مرا به خواب هایت ببر ماریه!

روزهای ماریه از شب شروع می‌شد و شب‌هایش از روز ما... همیشه این‌چنین بوده و حالا هم... مادر اشک می‌ریخت و پدر نفرین می‌کرد وقتی ماریه دیگر مدرسه نرفت...

- شب‌ها مدرسه می‌روم... وقتی که شما خوابید...

همیشه این‌چنین بوده و حالا هم... با کسی بازی نمی‌کرد، نمی‌جوشید، حرف نمی‌زد...

- شب‌ها با بچه‌ها بازی می‌کنیم... وقتی شما خوابید...

روزهای ماریه از شب شروع می‌شد... مادر آه می‌کشید وقتی ماریه حتی پایش را هم در کلاس خیاطی نگذاشت...

- جایی را می‌شناسم، خودم می‌روم... شب‌ها...

پدر در خودش می‌شکست وقتی هم‌سن و سال‌های ماریه دانشگاه می‌رفتند و ماریه روزهایش از شب شروع می‌شد...

- من که مشغول درس خواندنم، وقت خوبی برای خواستگار راه دادن نیست...

مادر در خودش پیچید و پیچید و پیچید تا دیگر کمر راست نکرد وقتی ماریه حتی در صورت خواستگارهای رنگ رنگش نگاه هم نکرد... همیشه این‌چنین بوده و حالا هم...

وقتی دکتر و آزمایش و عکس و دارو جواب نداد، سراغ عطاری‌ها را گرفتیم و حکیم و علفی و... وقتی هم که عرق این و جوشانده آن و ریشه چنین و شکوفه چنان اثر نکرد، دست به دامن رمال و فال‌گیر شدیم و طالع‌بین و جن‌گیر و... آخرش هم جواب همه یکی بود؛ با خواب‌های ماریه کنار بیایید وقتی با بیداری‌های شما کنار آمده... که روزهای ماریه از شب شروع می‌شد و شب‌هایش از روز ما... همیشه این‌چنین بوده و حالا هم... ما با خواب‌های ماریه کنار آمدیم... 

مدرسه را...

- شب‌ها می‌روم...

دانشگاه را... کلاس خیاطی... مهمانی... عروسی... ختم...

- شب‌ها می‌روم...

ما همه تلاش‌مان را می‌کردیم که ماریه را بیدار کنیم... پدر، مادر، ما خواهرها، ما برادرها... اما:

- شب‌ها...


نظرات کاربران

Parisa
۱۴۰۱/۰۱/۲۷

ماجرای آخرش از همه جذاب تر بود.👌🏻 برای تنوع خوبه بخونید 🧡💛 ولی گاهی هم قصه‌هاش خیلی پیچیده و عجیب می‌شه.

نفیسه
۱۴۰۱/۰۱/۲۰

بعضی قصه هاشو بیشتر دوست داشتم.بعضی جاها هم اصلا نفهمیدم الان کی داره صحبت می کنه

نَعنا🌿
۱۴۰۱/۰۳/۲۰

از خوندن داستان اول یعنی «مرا به خواب هایت ببر ماریه» لذت بردم، ولی متاسفانه بقیه داستان ها من رو چندان جذب نکرد.

پرنیان
۱۴۰۱/۰۲/۰۹

به نظرم اکثر قصه ها گنگ یا حداقل پایان گنگ داشت و من متوجه پیام هدف یا منظور خاصی از اونها نشدم و صادقانه به زوررررر خوندم 🙁🙁 و اصلا نتونستم تمامش کنم

مامانِ لیلی و مهتاب
۱۴۰۱/۰۱/۲۸

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه است که به هیچ وجه جذاب نیستند و خواننده هدف نویسنده از نوشتن آنها را متوجه نمیشود. داستان آنقدر بی محتوا هستند که حتی رغبت نمیکنید تا انتهای داستان را بخوانید😞

کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو
۱۴۰۱/۰۹/۲۸

کتابهای ایشان همیشه پر مغز هستند و با ارزش

کاربر ۳۵۱۹۴۸۹
۱۴۰۱/۰۴/۲۵

جز چندتا نکته که یاد گرفتم چندان به ادامه دادنش راضی نبودم.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲)
وقتی هیچ چی خوب نباشه، زندگی کردن مثه منتظر موندن می‌شه... اما وقتی همه چی خوب باشه، منتظر موندن هم می‌شه زندگی کردن...
مامانِ لیلی و مهتاب
مرد با چشمان خیس و اما باز جواب می‌دهد و: - بابا مرد... چون به خاطر یه اشتباه با همه چی لج کرد... قرار نیست تا همیشه، همه دیگه دکتر نرن و مفت بمیرن... لج‌بازی با دکترا فقط به ضرر مریضه... همین!
721

حجم

۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۳۷,۳۵۰
۱۸,۶۷۵
۵۰%
تومان