دانلود و خرید کتاب سرود دسته جمعی میلاد صفایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سرود دسته جمعی اثر میلاد صفایی

کتاب سرود دسته جمعی

نویسنده:میلاد صفایی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سرود دسته جمعی

کتاب سرود دسته جمعی سرودهٔ میلاد صفایی است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب سرود دسته جمعی

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب سرود دسته جمعی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرود دسته جمعی

«هزاران تولد نامیمون و هزاران بیش پرواز بی صلابت گذشته است.

و من هفت بار افتاده‌ام.

کفان بی انگشتم با ناموجودی پای بریده برآویخته است.

که دستان کوتاه و بلندش از شمار سبک پایان فرو رفته برون تواند شد.

او که در بلندترین دستش انجیر گرمسیری سرما دیده‌ای ست.

و چه کس تواند چنین بی شرمانه در من بنگرد.

جز آنکه از شوم ترین آواهای شوم نامه پاره اش، دو انگشت زیرتر باشد.

***

جوندگانی که صداهای واهی درمی‌آورند، بر پاهایم می‌پیچند.

و همیشه توضیح می‌دهند.

اگر به توضیح گوش ندهم پهلویم را گاز می‌گیرند.

و بعد می‌خندند.

تکثیر می‌کنند.

و باز می‌خندند.

***

حیف است پنبه‌های سفید مزرعه را که باد ببرد...

میوه‌های شیرین باغ را که بر درخت خال بندند.

چنارهای بلند را که باد نرقصاند.

گل‌های بهار را که پروانگان نجوا نگویند.

پنجره‌های امید را که امیدواران در آن ننگرند.

آبشارهای طلایی را که پرندگان در آن لانه نگیرند.

حیف است گرمای تن خورشید را که خاموش شود.

و چه حیف است پنبه‌ها لباس هایی سفید بر تن حریصان که شوند

میوه‌های شیرین را دستان طمع کاران که بچینند.

گل‌های بهار را سوسک‌های زهردار که سحر گویند.

پنجره‌های امید را کاهلان خودبین در آن که نگرند.

آبشارهای طلایی را استخوان های مردگان آویزان که شوند.

و چه حیف است گرمای تن خورشید را تپه‌های برفی راه زنند.

بگذار پنبه‌‌‌‌‌‌‌های سفید را نفس های تلخ با خود ببرند

میوه‌های شیرین را پرندگان کور بربایند.

چنارهای بلند را کابوس های ترسناک در هم پیچند.

گل‌های بهار را موجودات بی‌جان مثله کنند.

پنجره‌های امید بر دخمه‌های چشم خواران گشوده شوند.

آبشارهای طلایی را دهان‌های بی انتها بنوشند.

و بگذار خورشید مرده گردد.

***

خانه تو بهترین مکان برای دفن شدن است.

و من مرگ را قورت داده ام.

یادم نیست؛ اواخر، جز تلخاب چیزی بالا آورده باشم یا نه.

شیرینی های هیچ جشن همگانی هرگز به من نمی‌سازند.

به خصوص اگر پوستی آویزان بر دیواری باشد.

و کسی اورادی از سرزمین های بیگانه زمزمه کند.

جز چند لالایی و دعاهای مادرم، دیگر چیزی زیر دنده هایم نیست.

جسدی بی صورت

بهار؛ به خانه ات که آمدم،

در چشمانم شب بو

در سینه ام شقایق

در دهانم دزدکی چند شیپوری

و در سینه ی پاهایم بوته ای رونده بکار.

لای انگشتان دستانم بید و بهی پیوند بزن.

***

هی

گل سفید چهارپر

شمع سفید بلند

شمع نمی‌تواند کسی را گرم کند

ولی باعث می‌شود کسانی در تاریکی همدیگر را ببینند.

***

آفتاب می‌تابد

باد می‌وزد

گیاه می‌نگرد

گیاه به غروب می‌نگرد

باد سرد می‌شود

باد سرد هم که می‌شود

بازهم می‌وزد

***

سپیده دمی می‌بینم

آواهای طلوع می‌شنوم

و نجواهایی که خورشید را بدقول می‌کنند.

و طلوع را از یاد خودش می‌برند

پس گاهی به انتظارش می‌نشینم

و گاهی به سمتش می‌روم

اما

تق تق پاشنه های بلند همه اش یک جور است.

هر رنگی بر لب همه یک جور دشنام است.

***

صد مور بخوردند

دیده مرغ مرده ای

در سکوت عصری، پای دیوار بلندی.

از درخت بلند صدای سگ می‌آید.

سنجره ای دودل

انگار کسی با زبان محلی درد می‌کشد،

خر

پشت دیوار کوتاه

هرگز چیزی نگفته است

کودکی خاک آلوده گریان سنگی می‌زند

سنجره ای مات می‌نگرد»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۴۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
۲۲,۵۰۰
۱۱,۲۵۰
۵۰%
تومان