دانلود و خرید کتاب بز زنگوله پا جواد ذوالفقاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب بز زنگوله پا اثر جواد ذوالفقاری

کتاب بز زنگوله پا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بز زنگوله پا

نمایشنامه عروسکی بز زنگوله پا

این جا در نقشه نیست
عصمت الطاف
زنگ عروسک‌سازی
زینب حسینجانی
پنج نمایش‌نامه برگزیده کودک و نوجوان
ایرج صادقی طاری
سه نمایشنامه برگزیده کودک: قصه پادشاه سرزمین قصه‌ها، آدم‌ برفی، یار مهربان
امیر مشهدی عباس
قطاری از کلمات
احمد اکبرپور
هزار دشت ارغوانی
محمدباقر عبیری
نمایش‌های عامیانه: جلد ۷ از مجموعه نمایش‌های ایرانی
صادق عاشورپور
نمایش‌نامه‌های آسان؛ خدا ما را دوست دارد (جلد اول)
حسن دولت آبادی
نمایش‌نامه‌های آسان؛ آخرین تابلو (جلد بیست و سوم)
حسن دولت آبادی
کشتی حیوانات: نمایشنامه عروسکی
داوود کیانیان
نمایش‌نامه‌های آسان؛ خوشا به حال آن شهر (جلد بیست و شش)
حسن دولت آبادی
خرده داستان‌ها
پژمان طهرانیان
دیگر نمایش‌های ایرانی قبل و بعد از اسلام: جلد ۵ از مجموعه نمایش‌های ایرانی
صادق عاشورپور
راهکارهای پیشگیری از مسمومیت به زبان ساده
نوید رحیمی
شب هندوانه: ۴ نمایشنامه برگزیده جشنواره نمایشنامه‎‌نویسی" قلم سبز "
موسی هدایتی
کدو قلقله زن
جواد ذوالفقاری

نظرات کاربران

Somayeh
۱۳۹۸/۱۰/۰۴

👌👌👌😍🌹❤

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۰)
گرگ: منم آن گرگ سیاه تو کجا و من کجا من خوردم شنگول تو من بردم منگول تو من می‌آم به جنگ تو مادربزی: خورده‌ای بزهای بسیار تو با شنگول من برده‌ای بزهای بسیار تو با منگول من داغ‌هاست بر دل ما ز جور تو پر کینه است دل ما ز جور تو پاسخت را می‌دهم در یک نبرد مرگ تو چاره کند این رنج و درد
Somayeh
[گرگ با عجله وارد می‌شود. مَشکی پُر باد همراه آورده است.] گرگ: هی مردک بیعار، بسه دیگه، تا کی می‌خوای بیکار بشینی. یالا یالا دندونامو تیز کن. روز جمعه وقت جنگه. می‌خوام یه درسی به این بز زنگوله پا بدم که دیگه هیچ بزی همچی فکری به کله‌اش نزنه. آهنگر: (کنایه‌آمیز) چی آوردی برام؟ گرگ: (می‌خندد. مشک را به آهنگر می‌دهد) غذای همیشگی تو! [آهنگر مشک را باز می‌کند. باد از آن خارج می‌شود. نخودی از آن بیرون می‌پرد و به چشم آهنگر می‌خورد.]
Somayeh
[مادربزی و حبه انگور با ظرفی شیر نزد آهنگر می‌آیند.] مادربزی: دوست خوبم آهنگر، شنگول و منگول منو گرگ خورده... من دارم می‌رم به جنگ او. فکر نکنی فقط واسه بچه‌هامه... نه... دیگه طاقتم تموم شده. (سکوت) این شیر رو بگیر و شاخ‌های منو تیز کن. صبح جمعه روز جنگه... تو باید منو یاری کنی...
Somayeh
گرگ: (از خانه بیرون می‌آید و خطاب به بز) وه چه روزی است شکار آمده خود بر خوان ما می‌شناسد قدر گرگ کوید بگیر این جان ما مادربزی: خوان تو بر هم زنم ویران کنم سامان تو آتشی بسازم به پا گریان کنم چشمان تو کی کنیم جنگ من و تو؟
Somayeh
گرگ: منم آن گرگ سیاه تو کجا و من کجا من خوردم شنگول تو من بردم منگول تو من می‌آم به جنگ تو
Somayeh
منم منم بز بز زنگوله پا ور می‌جم دو پا دو پا کی خورده شنگول من کی برده منگول من کی می‌آد به جنگ من
Somayeh
کیه کیه بر بام ما داره تاپ تاپ می‌کنه مگه از جون سیر شده منو بی تاب می‌کنه آش ما شور شد مهمان ما کور شد
Somayeh
شنگول: باید پاهاشو ببینیم. (با صدای بلند) ببینیم پاهای تو ببینیم پاهای تو قرمزه رنگ حناس هر دو پای مادر ما اگه پاهای تو سیاه‌س تو نیستی مادر ما تو نیستی مادر ما
Somayeh
این زنگوله رو می‌بندم به پام، از صداش منو می‌شناسین. در می‌زنم: تق تق تق. بعد میگم: منم منم مادرتون بز بزِ زنگوله پا شیر آوردم براتون باز کنین من اومدم باز کنین من اومدم
Somayeh
مادربزی: این روزا یه گرگ این نزدیکی‌ها اومده که هر روز یه بز رو به دندون می‌گیره. اسمش گرگ سیاه‌ست. خیلی زرنگه. هر بزی رو با یه کلکی تور می‌زنه.
Somayeh

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۴۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۴۴ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان