دانلود و خرید کتاب منتخب مثنوی دفتر دوم مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مولوی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب منتخب مثنوی دفتر دوم اثر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مولوی

کتاب منتخب مثنوی دفتر دوم

معرفی کتاب منتخب مثنوی دفتر دوم

«منتخب مثنوی دفتر دوم» با گزینش، تلخیص، مقابله تفاسیر و تحلیل ثریا همت آزاد (-۱۳۲۳) همان‌گونه که از نامش پیدا است گزیده و خلاصه‌ای از اشعار مولاناجلال الدین محمد بلخی است که با تفسیر اشعار و مقابله و سنجش درستی آنها همراه شده و بر وزن آن افزوده است. بخشی از حکایت هشتم را می‌خوانید:

حکایت هشتم: کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب

بر لب جو بود دیواری بلند

بر سر دیوار تشنه دردمند

مانعش از آب آن دیوار بود

از پی آب او چو ماهی زار بود

اولّین قدم به‌سوی ایمان، احساس تشنگی کردن است و انسانِ تشنه، این را می‌فهمد که چه کاستی‌هایی دارد و کجای زندگی‌اش می‌لنگد. لذا آماده سفر است، سفری که همّت بلند می‌طلبد، بی‌نیازی می‌خواهد، که قبول رنجی مداوم و سازنده، تا آخرین دَمِ حیات همراه اوست.

ناگهان انداخت او خشتی در آب

بانگ آب آمد به گوشش چون خطاب

چون خطاب یار شیرین لذیذ

مست کرد آن بانگ آبش چون نبیذ

از صفای بانگ آب، آن مُمتَحَن

گشت خِشت‌انداز از آن‌جا خِشت‌کَن

ناگهان آن امتحان‌شونده، خشتی از دیوار کند و در آب انداخت. از افتادن خشت در آب، بانگی به گوش جان او رسید. آن‌چنان بانگی که سرشار از لذّت و مستی شراب پاک بود. از چنین صفا بُردنی، آن خشت‌انداز شد و صداها بود که او را می‌نواخت.

آب کم جو، تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبَت از بالا و پَست

حال، تشنه چه می‌کند؟ مگر نه این‌که به دنبال آب می‌رود؟ آب حیات کجاست؟ همین‌جا، در دسترس؟ اگر این‌چنین بود که همه سیرابِ فضیلت بودند و دیگر نیازی به این‌همه حرمان و تلاش نبود!

منتخب مثنوی دفتر اوّل
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مولوی
اکسیر خوشبختی (گزیده‌ی کیمیای سعادت امام محمد غزالی)
بهاء‌الدین خرمشاهی
بوی دل‌خوشی؛ گزیده‌ی اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید
پرویز بهرام
دیوان اشراق
میرمحمدباقر داماد
گنجینه الاسرار
عمان سامانی
کمند بر کوه
اسماعیل جنتی
سال درخت
ضحی کاظمی
ایوان جان (گزیده‌ی آثار پارسی احمد غزالی)
نصرالله پورجوادی
پیام های ادبی ، اجتماعی خواجه حافظ شیرازی
شمس الدین محمد حافظ
از چنین حکایت‌ها (گزیده تاریخ بیهقی)
ابوالحسن تهامی
قرآن در شعر پارسی (جلد دوم)
امیراسماعیل آذر
کجاوه سخن
اسدالله بقایی‌نائینی
درویش ستیهنده
محمدرضا شفیعی کدکنی
مجموع آثار جبران خلیل جبران؛ جلد دوم
جبران خلیل جبران
بیدل به انتخاب بیدل
بیدل دهلوی
مجموع آثار جبران خیلی جبران؛ جلد اول
جبران خلیل جبران
طوفان البکاء
هوتن شاطری‌پور
امام حسین (ع)
عباس عطاری کرمانی
قرآن در شعر پارسی (جلد سوم)
امیراسماعیل آذر
گلزار معرفت؛ گزیده‌ی بهارستان جامی
عبدالرحمن بن احمد جامی

نظرات کاربران

eeeeeeehsan
۱۳۹۶/۰۷/۲۰

لطفا کتاب های اوحدی مراغه ای رو هم بذارین. اشعارش فوق‌العاده ست.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۶)
هنگامی که مارگیر زیان دیده با جنازه دزدک مارگیر رو به رو شد با حیرت گفت: عجب که مار من، جان‌گیر این دزدک مارگیر شد! از آن جایی که من مارم را از دست داده بودم از تَهِ دل از خدا می‌خواستم تا این فرصت را به من بدهد تا او را بیابم و مارم را بستانم. الهی شکر! که خداوند درخواست مرا مستجاب نکرد. با از دست دادن مار، گمانِ زیان می‌کردم، در حالی‌که ربودن آن مار، برای من سود بسیار داشت. سپس مولانا می‌فرماید: چه درخواست‌هایی که از طرف بندگان به سوی خداوند، قابل پذیرش نیست. زیرا خداوند سود آن‌ها را می‌خواهد، بنابراین جواب مثبت به درخواست‌شان نمی‌دهد. درحالی‌که بنده چنین می‌پندارد که خداوند، مهربان به برآوردن خواسته‌های آن بنده نبوده است.
S
یاد خدا در جایی است که پای حلال و حرام در میان باشد،
یاش
از مهم‌ترین چیزهایی که خداوند بر بندگانش واجب کرده است، زیاد به یاد خدا بودن است. مقصود من از یاد خدا سبحان‌الله و الحمدالله و لااله الا الله و الله اکبر نیست، هرچندکه این‌ها نیز ذکر خداست، اما مقصود من، یاد خدا در جایی است که پای حلال و حرام در میان باشد، پس اگر آن کار، طاعت خدا بود، بدان عمل کند و اگر معصیت باشد، آن را ترک کند. ]
S
در حدیث قدسی است که موسی (ع) به پروردگار گفت: گاه بود که حاجتی دنیاوی مرا دست می‌دهد و شرم دارم از تو بپرسم. خدایش فرمود: نمک طعام و علف گوسپندت را هم از من بخواه (رساله قشریه، ص ۱۰۸). هر ناقص که شرم کند و به کامل نپیوندد و نقص خود را برطرف نسازد، به ایمان خود، لطمه زده است. پیوسته باید گِرد کاملان گشت و از پرسیدن و خواستن شرم نداشت. ]
ehsan27
از مهم‌ترین چیزهایی که خداوند بر بندگانش واجب کرده است، زیاد به یاد خدا بودن است. مقصود من از یاد خدا سبحان‌الله و الحمدالله و لااله الا الله و الله اکبر نیست، هرچندکه این‌ها نیز ذکر خداست، اما مقصود من، یاد خدا در جایی است که پای حلال و حرام در میان باشد، پس اگر آن کار، طاعت خدا بود، بدان عمل کند و اگر معصیت باشد، آن را ترک کند.
ehsan27
عُروَهٌ الوُثقی است این ترکِ هوا برکَشَد این شاخ، جان را بر سَما ترک هوای نفس، ریسمان محکمی است که ما را به آسمان می‌بَرد. روح را به بالا می‌کِشد.
عبدالوهاب
ترک شهوت‌ها و لذت‌ها سَخاست هر که در شهوت فرو شد برنخاست این سخا شاخی است از سَروِ بهشت وایِ او کَز کف چنین شاخی بِهشت ترک شهوت‌ها و لذّت‌های دنیوی، خود نشانه بزرگواری و بخشش انسان‌ها به خویشتن خویش است. هر کس که این در نیافت و در هوس‌ها فروشد، دیگر برنخاست.
عبدالوهاب
ما زبان را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را آتشی از عشق در جان برفروز سر به سر فکر و عبادت را بسوز
عبدالوهاب
گر تو باشی راست ور باشی تو کژ پیش‌تر می‌غَژ بدو واپس مَغَژ پیش شاهان گر خطر باشد به جان لیک نشکیبند عالی همتان شاه چون شیرین‌تر از شِکّر بُوَد جان به شیرینی رود خوش‌تر بُوَد ما هرچه‌قدر خوب یا بد باشیم، باید از شاهنشاه وجود، روی برنگردانده، افتان و خیزان به‌سوی او رویم. نزد شاهان اگر هر چه قدر زحمت و رنج، تقبّل کنیم، به خود، نیکی کرده‌ایم و هرگز عالی همتّان، آنان‌که می‌خواهند به بلندا کِشند، هرگز از پای نمی‌نشینند. اگر در رَه رَوی، خواهی دید که جست‌وجوی او چه قدر شیرین و آرامش‌بخش است. چه بهتر از این‌که جان در رَهِ کسب چنین شیرینی‌ها بگذاریم!
عبدالوهاب
آب گفت آلوده را: در من شتاب گفت آلوده که: دارم شَرم از آب گفت آب: این شَرم بی من کِی رَوَد بی من این آلوده کِی زائل شود ز آب هر آلوده کو پنهان شود الحیاء یمنع الایمان بُوَد آب، آلوده را به شتاب در پریدن درخود کرد. اما آلوده، خود را شایستهٔ تطهیر ندانست. درحالی‌که تنها درمان او، پریدن و تطهیر در آب بود و این حیای او که ناشی از سستی و کاهلی بود، مانع رشد ایمان وی گردیده بود.
عبدالوهاب

حجم

۱۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۱۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۹,۵۰۰
تومان