کتاب مقتل
معرفی کتاب مقتل
کتاب «مقتل: برداشتهایی ادبی از واقعه کربلا» نوشتهٔ محمد خامهیار در انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است.
درباره کتاب مقتل
در اين کتاب ۳۲ حادثه از حوادث تاريخ کربلا به صورت ادبی روایت شده است. مقتل دربردارندهٔ نوشتههای ادبی و نگاه شاعرانهٔ نویسنده به واقعهٔ کربلا است.
به پيشواز محرم، آخرين نامه، اين جا کربلاست، گريه برای برادر، ياران با وفا، واي از غريبی و ... عناوين برخی از قطعات ادبی از واقعه کربلا در اين اثر است.
کتاب مقتل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ آثار ادبی و دلنوشتهها دربارهٔ حماسهٔ کربلا پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مقتل
«آخرین نامه
نامهای پس از نامهای به دست امام میرسد؛ نامهای پس از نامههای دیگر. نوشتهاند که در یک روز، ششصد عریضه و کتابت و همچنان نامه پس از نامه و یکباره و چندباره دوازدههزار نوشته و عریضه نزد حضرت میرسد و چه دعوت فراگیری!
این آخرین نامه است که به دست مبارک حسین بن علی میرسد؛ نامهای که هانی بن هانی بسیعی و سعید بن عبدالله حنفی از کوفه به مکه آوردهاند. نامهای به محضر حسین بن علی، امیرِ مؤمنان، آن هم از جانب شیعیان آن حضرت و شیعیان پدر آن امام همام. نامهای با این مضمون که: آقا! مردم انتظارِ قدوم تو را دارند و به جز تو کسی را مقتدای خود نمیدانند. نامهای که شتاب و تعجیل فرزندِ رسول خدا در آن خواسته شده است. نامهای که در آن خبر از سرسبزی باغها، رسیدن میوهها، پر از گیاه بودن زمینها، سرسبزی و خرمی درختان داده شده است! و این آخرین نامه است که در آن خبر از آمادگی، آراستگی و مهیا بودن لشکر کوفیان و در رکاب بودن آن، به حسین بن علی داده شده است. دو سفیر و فرستادۀ اهالی کوفه، در محضر امام پاسخ میدهند که چه کسانی نامه را نوشتهاند و چه کسانی آن را به دست آن دو سپردهاند. امام بین رکن و مقام در خانۀ خدا به نماز میایستد و دو رکعت نماز بهجا میآورد. تصمیم میگیرد و تصمیم خویش را به جناب مسلم بن عقیل اعلام میدارد. پاسخ نامهها را نوشت و به دست عموزادۀ خویش سپرد. نامهای که در آن مسلم، سفیر حضرت معرفی میشود تا امام را از نظر و رأی مردم کوفه آگاه و مطلع کند. مسلم به کوفه میرسد و مردم عجب به استقبال میآیند و چه دست بیعتی به مسلم میدهند!
نامۀ جناب مسلم به امام و دعوت به آمدن عجب زود بود! کاش نامهای نوشته نمیشد و دعوتی صورت نمیگرفت که کوفیان زود رنگ باختند و سپاه چهارهزار نفری بیعت خویش را چه زود ازهمگسیخته دیدند و متفرق کردند! دستگیری هانی و تنهایی مسلم چه لکۀ ننگی بر دامان مردم آن روز کوفه نشاند. چه سخت است غریبی، عهدشکنی و یکه و تنها شدن میان نامردی نامردمان روزگار. چه داستان عجیب و اسفانگیزی است قصۀ پرغصۀ مهماننوازی کوفیان!
و چه سخت گذشت به حسین بن علی، آنگاه که خبر شهادت مسلم و هانی را در میانۀ راه شنید، آنگاه که شنید پیکر پاک آنان را ریسمان بسته و میان کوچه و بازار روی زمین میکشند؛ وقتی چشمهای آقا پر از اشک میشود، وقتی حضرت دختر کوچکِ مسلم را صدا میزند، وقتی او را روی زانو مینشاند و نوازش میدهد...»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه