دانلود و خرید کتاب وقتی که مرگ آرامش است محمدمسعود کیایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب وقتی که مرگ آرامش است اثر محمدمسعود کیایی

کتاب وقتی که مرگ آرامش است

انتشارات:نشر روزگار
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب وقتی که مرگ آرامش است

«وقتی که مرگ آرامش است» مجموعه داستانی از «محمد مسعود کیایی» نویسنده رمان و داستان کوتاه کرمانشاهی است، که فعالیت ادبی خود را از سال ۱۳۶۳ آغاز کرد. او تا کنون ۲۷ داستان درباره دفاع مقدس نوشته و آثارش از طرف بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس مورد تقدیر قرار گرفته. محمد مسعود کیایی، درباره این مجموعه داستان می‌گوید: «این داستان‌ها نیز به گونه ای بازگویی تاریخی زندگی در عصر ماست. ساختار بنیادین این داستان‌ها بر خیالبافی و ذهنیت‌های بیمارگونه آلوده نیست، بلکه بر آرزوها، ماجراها و چگونه زیستن مردم ما استوار است.»
رودخانه
جز باترورث
پینوروبو می خواهد شبیه آدم ها شود!
آلوارو کولومر
سواد دانشگاهی و دانشگاه ایرانی
علیرضا پیروزان
گاهی
رحیم خرمی
نامه کوتاه، وداع طولانی
پتر هانتکه
ترسیم آسان پرسپکتیو
ابوالفضل مروتی
فرشته ای بدون بال (جلد اول)
محجوبه رشیدی
فراکارآفرینی ۲
جیم کالینز
التمارین النحویه؛ المرحله المتوسطه والعالیه للطلاب فی الحوزات العلمیه والجامعات
علیرضا نوری
پنگوئن‌ ها پرواز نمی‌ کنند + ۳۹ قانون نانوشته‌ دیگر
زهره زاهدی
روزگار عصیان
جنت والز
جامعه شناسی مارکس
ژان پی‌یر دوران
مبانی شناسایی ژئوسنتتیک ها
غلامعلی شفابخش
اگر لاما نبود، هیچ مشکلی نداشتیم
آلیس پانتر مولر
چکیده رمان ناخدا؛ داستان دریا
جیمز فنیمور کوپر
رهایی از اقتصاد نفتی با رویکرد اقتصاد مقاومتی
محسن فرازی
پیوند، انکولوژی، ارولوژی، ارتوپدی، پروسیجر جراحی در ICU، نقش جراح در بلایا، رهبری در جراحی، جراحی در سالمندی، مراقبت پایانی حیات، گزش و گاز گرفتگی (1403)
عادل زینال پور قطار
محمود و نگار
عزیز نسین
چگونه عاقل بمانیم (خلاصه کتاب)
فیلیپا پری
گرگ های کالا
استیون کینگ
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵)
شنیده بود از پیشنماز، که چون مرد از چهل سالگی بگذرد و توبه نکند؛ شیطان بر پیشانیش بوسه می‌زند و می‌گوید پدرم به قربانت تو دیگر درست نخواهی شد.
sadeghi
ندایی در درونش فغان می‌کرد: «آخ از این زندگی بی‌وفا. دریغ از جوانی و زیبایی که از بین می‌رود... افسوس...»
sadeghi
در این یک ساله نیز چون بار قبل که توبه کرده و شکسته بود، بی‌یار و یاور مانده بود. در تصور عجول خویش، از رفقای هم پیاله رانده و در کنار مؤمنین مسجدی نیز جایی نداشت. تنها مانده بود.
sadeghi
اگر پاهای چابک آهو نبودند نمی‌توانست از چنگال مرگ بگریزد و همچنان زنده و زیبا بماند. شتاب او، زندگی به او بخشیده است
sadeghi
غزال زنی جوان بود و بسیار زیبا. نظیر او در آبادیهای آن حول و حوش یافت نمی شد. پس از سالهای کودکی و بازیگوشی و سالهای جوانی و مستی از زیبایی و سپس ازدواج و امیدها و باورها و کار در صحرا و کشتکاری، اینک با وجود سه فرزند دریافته بود گمشده‌ای دارد. یا حداقل این‌که در زندگی چیزی کم دارد؛ که خود نیز به درستی نمی‌داند چیست.
sadeghi

حجم

۱۱۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۱۱۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان