کتاب شکرگزاری پنجشنبه
معرفی کتاب شکرگزاری پنجشنبه
شکرگزاری پنجشنبه داستانی نوشته مری پوپ آزبرن است که با ترجمه علی روزبهانی در نشر داستان به چاپ رسیده است.
درباره کتاب شکرگزاری پنجشنبه
این قصهی تخیلی که به یکی از اعیاد ملی امریکاییها (یعنی روز شکرگزاری) اشاره دارد، ضمن روایت ماجراجویی دو کودک در سفری به گذشتهی تاریخی امریکا رویدادی واقعی را در قالب داستان حکایت میکند.
در حقیقت شکرگزاری پنجشنبه، همان عید شکرگزاری یا روز شکرگزاریِ امریکاییها ست. این عید هرساله برای تشکر از داراییهایی مادی و معنوی یک فرد در چهارمین پنجشنبهٔ ماه نوامبر (در پایان فصل درو) برگزار میشود. امریکاییها در این عید از نعمات فراوان در زندگی خود یاد و قدردانی کرده و برای شام بوقلمون صرف میکنند.
رویدادی که آمریکاییها به آن «نخستین شکرگزاری» میگویند توسط پدران زائر (در این ترجمه: مهاجران) پس از این که آنان برای نخستین بار در سال ۱۶۲۱ در بر جدید (قارهٔ امریکا) محصول درو کردند جشن گرفته شد. این ضیافت سه روز به طول انجامید و در آن ۹۰ سرخپوست (در این ترجمه: ومپوانگها یا سرخپوستان) و ۵۳ مهاجر شرکت کردند.
یکروز تابستانی در فراگ کریکِ پنسیلوانیا خانهدرختی مرموزی در جنگل آشکار شد. جکِ ۸ ساله و خواهر ۷ سالهاش، آنی، از درخت بالا رفتند. دیدند خانهدرختی مملو از کتاب است. آن دو خیلی زود متوجه شدند که آن خانه مکانی جادویی است و میتواند آنها را به مکانهای موجود در کتابها ببرد. تنها کافی بود با اشاره به تصویری آرزو کنند که به آنجا بروند. این کار را که کردند زمان در فراگ کریک تغییر و حرکت نکرد. جک و آنی در طول مسیر متوجه شدند که خانهدرختی متعلق به مورگان لوفی است. مورگان کتابدار جادویی کَمِلوت (قلمرو دیرینهٔ شاه آرتور) است. او برای جمعآوری کتابها در زمان و مکان سفر میکند و جک و آنی هم با کمک کردن به مورگان و کاوش در زمانها و مکانهای مختلف، ماجراهای شگفتانگیز زیادی را تجربه میکنند.
خواندن کتاب شکرگزاری پنجشنبه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستان و رمان خارجی به ویژه نوجوانان مخاطبان این کتاباند.
درباره مری پوپ آزبرن
مری پوپ آزبرن در سال ۱۹۴۹ در اوکلاهامای امریکا زاده شد. دوران کودکیاش به دلیل شغل نظامی پدر در سفر و نقل مکانهای فراوان گذشت. در آغاز دههٔ هفتاد میلادی، آزبرن وارد دانشگاه کارولینای شمالی شد و پس از پایان تحصیلات، به دیدار کشورهای اروپایی پرداخت. در سفر به اروپا با گروهی از جوانان اروپایی همراه شد تا از ۱۶ کشور آسیایی از جمله ایران، عراق، افغانستان، هند، پاکستان و نپال دیدن کند و از این سفرها تجربههای گرانبهایی اندوخت. پس از بازگشت به امریکا و پیش از آغاز نویسندگی، کار در رستوران، آژانس مسافرتی و نیز تدریس را آزمود. نخستین کتابش در سال ۱۹۸۲ با عنوان «بدو، بدو، با آخرین سرعت» منتشر شد که زندگینامهٔ دختری است که در خانوادهای ارتشی بزرگ میشود. نخستین کتاب از مجموعهٔ «خانهدرختی سحرآمیز» را در سال ۱۹۹۲ منتشر کرد که تاکنون ۳۹ جلد آن منتشر شده است. مجموعهٔ «خانهدرختی سحرآمیز» در قالب داستان اطلاعات قابل توجهی از تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و آداب و رسوم ملل مختلف در اختیار مخاطب میگذارد. از این مجموعه تاکنون ۵۰ میلیون نسخه به فروش رفته است. خانم آزبرن در سال ۲۰۰۰ با همراهی شوهرش اقدام به انتشار مجموعهٔ مکمل خانه درختی سحرآمیز مینماید که به عنوان راهنمای مجموعه محسوب میشود. این مجموعه راهنما که تاکنون ۱۶ جلد از آن منتشر شده اطلاعات بسیار دقیقی در زمینههای مختلف به مخاطب میدهد تا جایی که از این مجموعه در مدارس امریکا برای آشنایی دانشآموزان با تاریخ امریکا نیز استفاده میشود. در این مجموعه شخصیتهای اصلی (یعنی جک و آنی) وظیفهٔ اطلاعرسانی به مخاطب را به عهده دارند.
آزبرن بیشتر از ۱۰۰ اثر برای کودکان و نوجوانان نوشته است. او در سال ۱۹۹۳ به ریاست بیست و هفتمین دورهٔ انجمن نویسندگان، که از باسابقهترین نهادهای نویسندگان در امریکا ست، برگزیده شد و هماکنون عضو هیات مدیرهٔ این انجمن است.
بخشی از کتاب شکرگزاری پنجشنبه
جک چشمانش را گشود. آهی کشید. سپس لباسهایشان را دوباره پوشیدند. کیف چرمی او حالا یک کولهپشتی بود.
نور خورشید از طریق پنجره به درون خانهدرختی تابید. مثل همیشه در هیچزمانی در فراگ کریک نگذشته بود.
آنی: خانه. (کیسهٔ بذرها را بالا گرفت و ادامه داد:) برویم و به مورگان ثابت کنیم که ما یک جادوی ویژه یافتهایم.
جک: جادوی اتحاد و همبستگی.
آنی را کنار طومارهای شکسپیر و سرشاخههای گوریلهای جنگل ابری زمین گذاشت و گفت: بیا برویم.
جک کتاب تحقیق را از کولهاش بیرون آورد و جلوی پنجره گذاشت. سپس آنها از نردبان طنابی پایین رفتند. در حالی که در جنگل راه میرفتند بادی گرم شروع به وزیدن کرد و برگها تکان خوردند.
جک احساس خوشحالی میکرد. مشتاق بود که زودتر مادربزرگ، پسرعموها، عمهها و عموهایشان را ببیند.
آنی: بچههای مهاجر زندگی واقعا دشواری داشتند.
جک: بله. آنها به اندازهٔ بزرگترها و شاید هم بیشتر کار میکردند.
آنی: بدتر از همه اینکه افراد زیادی از دوستان و خانوادهشان مرده بودند.
جک: بله.
هردو لحظهای سکوت کردند.
آنی: اگر آنها میتوانند زیاد شکرگزار باشند ما هم باید واقعا باشیم.
جک: شوخی نکن. واقعا واقعا شکرگزاریم.
و آنها شکرگزار بودند.
حجم
۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه خوب نیست و هیچ یک از عکس های کتاب اصلی را ندارد. من چهار کتاب اول رو از اون یکی ناشر خوندم و همشون کلی عکس داشتند. اون چهار کتاب تو طاقچه موجوده.