نظرات کاربران درباره کتاب فلسفه ترس

از این نویسنده کتابهای فلسفه ترس و کار رو خوندم که هردوشون به نظرم خیلی خوب بودن.در این کتاب نویسنده نظریات مختلف در مورد ترس را بررسی میکنه و ترس در موضوعات مختلف سیاسی ، اجتماعی و فردی رو به خوبی تحلیل میکنه. به نظرم خوندن کتابهای خوب مجوعه کتاب های نشر گمان با عنوان تجربه ، هنر و زندگی میتونه به بهبود زندگی کمک کنه. چون اکثر کتابهایی که از این مجموعه خوندم ، دید عقلانی و بدون تعصب و هیجان داشتند و تحت تاثیر احساسات و حتی باور های عامه نبوده ، به خصوص کتابهی آسوندسن. وقتی آدم با عقل به همه چی نگاه میکنه سختی های زندگی رو میپذیره و بردبار میشه ، توقعش رو متناسب با واقعیات میکنه و کمتر ناراحت و افسرده میشه ،اهداف رو اولویت بندی میکنه و اسیر امیال نمیشه و ترسهای غیر عقلانیش رو هم از بین میبره و کلی خوبی های دیگه که عقل داره و مهمترینش این که عقل همیشه حقیقت رو به آدم نشون میده و بهترین یاور انسان برای زندگیه.

ترس رو در جنبه های مختلف برسی کرده و عواملی که باعث تشدید و حتی ایجاد نوعی ترس کاذب میشن رو به نقد کشیده مثل جامعه و فرهنگ، دولت و سیاست‌ها، عصر مدرن، تکنولوژی و رسانه‌ها.... که در شرایطی از ترس استفاده ای ابزاری برای راهبرد اهداف و کنترل افراد می‌کنند و حتی به طور افراطی ترس رو رواج میدن. ترس میتونه شمیری دو لبه باشه که یا امنیت و مصنونیت میاره (که بهاش محروم موندن از خیلی چیزهاست) یا بالعکس باعث محدودیت و صلب آزادی، گسست و تفرقه بشه. تصویر ترس اگه نامعقول و با واقعیت تطابق نداشته باشه فلج کنندست. ترسی که به عادت تبدیل شده رو آگاهانه باید شناخت و جایگزینی عملی و رفتاری براش پیدا کرد تا موقع بروزش بتونیم عکس‌العملی درست داشته باشیم. (از ترس هامون فرار نکنیم بلکه بشناسیمشون) کتاب قابل تأملی بود و از فلاسفه و روانشناسان و منابع مختلف مثال‌های زیادی آورده. (شاید با ویراستاری مجدد خوش خوان تر بشه چون بعضی جاها ساختار جملات عجیب بود)

اصلا انتظار نداشتم زمان باارزشم رو با خوندن این کتاب تلف کنم. ترس جوامع رو بررسی کرده و بیشتر جنبه سیاسی داره. من دنبال ترس های شخصی و راه حل روانشناختی اونها بودم که متاسفانه پاسخی نگرفتم. اصلا توصیه نمیشه خوندنش وقتی این همه کتاب پربار هست.

کتابی بود بسیار بسیار خواندنی و جذاب. واقعا ازش لذت بردم. از زاویه های جالبی به ترس نگاه میکنه و نشون میده این ترس ریشه کرده در ما چه پیامدهای ویرانگری میتونه باشه. یکی از جالب ترین فصل های کتاب، جذابیت ترس بود. در این فصل گفته میشه که ترس منشا تجربه ای زیباشناختی است و یه سری از نظریه های فیلسوفان در این راستا بیان میشه که به شخصه برای من خیلی تازگی داشت. در آخر باید بگم از اون دست کتاباییه که من یه بار خوندنشو به همه پیشنهاد میکنم

. ترس چیز جذابی‌ست، و حتی کاربردی، مثل همه‌ی چیزهای دیگری که روزی روزگاری در زندگی ما جزئی جدا نشدنی بودند. اما پیشرفتن عمدتاً به معنای تغییر است. اگر بشود چنین نتیجه گرفت پس امور جدا نشدنی از زندگی بشر، خیلی هم جزء‌های جدا نشدنی از زندگی بشری نیستند. صرفا هستند تا پاسخگو باشند به یک نیاز و حفره تا زمانی که بشود آن‌قدر پیشرفت که این نیازها را پشت سر گذاشت. اما این ساده انگارانه است، هرچه چیزی در تاریخ ما قدیمی‌تر باشد فراموش کردنش ساده‌تر نیست، بلکه سخت‌تر. اولین‌بار که انسان از آفریقا قدم به بیرون گذاشت اگر ترس از ناشناخته‌ها نبود تا او را همراهی کند چه بلایی سرش می‌آمد؟ از هیچ‌چیز جدیدی نمی‌ترسید و وقتی نمی‌ترسید هیچ واکنشی هم نسبت به آن انجام نمی‌داد. نه فقط ترس از ناشناخته‌ها که ترس از خیلی چیزهای دیگر ما را به جلو می‌راند. ترس از این‌که آن‌قدر خام و احمق باشیم که فقط بر اساس اسطوره‌ها از ساختن بهشت بر روی زمین چشم پوشی کنیم و تصور اینکه همه‌چیز را راجع به جهان می‌دانیم ما را به انسان امروزی تبدیل کرده. و انسان امروزی اگر به دنبال بهشت بود پس باید ترس و ضعف را هم از بین می‌برد، نه برای اینکه این کار درستی بوده چون ما باید کامل می‌بودیم. ولی آیا می‌توانستیم بی‌ترس ادامه دهیم؟ اگر می‌توانستیم پس معتاد بازی‌های ترسناک نبودیم، به تماشای فیلم‌های ژانر وحشت نمی‌رفتیم و خودمان را در شهربازی‌ها زهرترک نمی‌کردیم. تلویزیون را روشن کنید و به اخبار گوش دهید. همه‌چیز به گونه ای راجع‌به ترس است. شهربازی‌ای به وسعت کل جهان.

ینی میشه بره تو کتابخانه همگانی؟😀

من تا به اینجا نصف کتاب رو خوندم، متوجه شدن بعضی قسمت ها برام سخته، و بدون تمرکز اصلا متوجه نمیشم، نمیدونم مشکل از ترجمه این اثره یا واقعا همینطوریه. در کل کتاب خوبیه و ترس رو از مناظر مختلف مورد بحث قرار میده.

اگر ترس زیادی در مورد خطرات احتمالی بیرونی دارید این کتاب رو حتما بخونید

برای منی که رشته ی روانشناسی ام مطالب تکراری زیادی داشت ... بعضی از فصولشو دوست داشتم ... اما در کل به خاطر تعریفای زیادی که شنیده بودم ازین بیشتر ازش انتظار داشتم.

من از اروپا آنلاین میخرم کتاب رو. نسبت به قیمت یورو کتاب قیمتش ۳ برابر ایران هست. نمیدونم چرا اینطوریه. واقعا انصاف نیست

پیشنهاد میکنم کسانی که به نوعی با ترس در زندگی شون درگیرند این کتاب رو بخونن

کیبورد لعنتی من نام نویسنده رو تغییر داد ممنون میشم در کامنت قبلی اصلاح بفرمایید باتشکر.

لطفا برای این کتاب تخفیف بگذارید ممنون

لطفا نشر گمان بقیه کتاب های اسوندسون رو ترجمه کنه دو تا کتاباش عالی بدون مخصوصا فلسفه کار

جهان بینی معرکه ی اندرسون بهمراه ترجمه عالی استاد دیهیمی.

این کتاب بیشتر گردآوردی نظرات مختلف فلاسفه در مورد ترس و بررسی بر اساس گفته های آنها بود. کتاب از لحاظ فلسفی، اجتماعی و سیاسی بررسی شده، و به بخش بیولوژیکی( که نیازی به پرداختن نبود) و روان شناسی زیاد اشاره ای نشده بود. یعنی آزمایشات و نتایج روانشناسی نداره. تقریبا کتاب روانی بود ولی جملات سخت و پیچیده ای داشت که فقط روخوانی میکردم، فکر می کنم بیشتر به خاطر نویسنده باشد تا مترجم. در برخی جاها نویسنده جملاتی به کار برده که با تفکر ثانویه روی آنها میشد از کتاب حذف کرد. تناقضاتی که در فلسفه وارد است در این کتاب هم دیده می شود. نویسنده همانند بقیه افراد غرب در برابر هر نوع محدودیت کوچکی حتی به نفع مردم، قد علم کرده بود. در کل کتاب خوب و مفیدی بود و چیزهای جدیدی یاد گرفتم. به علاقمندان پیشنهاد می شود. صفحات نامبرده شده از نسخه ی چاپی کتاب هستند. خیلی جاها جملات مفیدی بود. چند جمله ی جالب: ترس بی گمان می تواند انگیزه ای برای حمله و تهاجم باشد. صفحه ۴۷. استراتژی انتخاب شده استراتژی به حداقل رساندن شرور است نه ارتقا و بیشتر کردن خیر. صفحه ۱۰۷ ترس تاثیری سست کننده بر اعتماد دارد . صفحه ۱۵۳. این هم برخی جملاتی که با اندکی تفکر از کتاب حذف می شود: البته اینها نظر من است!! صفحه ی ۴۹: بند آخر کتاب به نظر درست نمی آید. صفحه ۸۸: وقتی از برنامه ی دولت برای جلوگیری از سارس سخن میگوید: خب اگر دولت این هزینه را برای ماموریت در نظر نمیگرفت، بیماری شیوع پیدا می کرد. صفحه ۹۳: در مورد چیزی که به خاطر نور خورشید گفته شده،خطر سرطان پوست برای بازه ی زمانی خاصی که خورشید مستقیما می تابد، هست نه همه ی زمان ها. صفحه ۱۰۵: ددت باعث گسترش طاعون به خاطر افزایش تعداد موش ها می شد. یعنی طاعون یا مالاریا بالاخره هر دو جان افراد را می گرفتند. صفحه ۱۱۸: جمله ی " هر عملی حتی خیانت می تواند زیبا باشد." ممکن است دردناک ولی واقعی باشد. ولی به نظرم باید از کلمات به همین معنی و با بار منفی استفاده می شد. نه زیبا. در صفحه ۱۲۸ نیز از جنایت کار ها با صفات "قوی" و "نیرومند" یاد شده اند که دوباره دارای بار مثبت هستند. جمله ی " رذالت به هر حال و به رغم همه چیز خودش نوعی شرافت است". جمله ی تامل برانگیز و متناقضی است. همچنین " قتل های "زیبا" قتل هایی به دست افرادی نیست که برای پول و سود دست به جنایت می زنند." پس کیا؟ مریض های روانی ؟ یا دیکتاتور ها؟ کتاب های نامبرده شده در صفحه ۱۴۶، به شدت زرد جلوه می کنند هر چند درموردشان اطلاعاتی نیافتم. امیدوارم مفید واقع بوده باشد. همانطور که گفتم تبحر خاصی در فلسفه ندارم و نظر شخصی خواننده می باشد. ولی موضوعاتی واقعا قابل بحث هستند. سپاس از همراهی کنندگان. سلامت باشید.

من این کتاب رو یک بار خوندم و میخوام دوباره بخونمش،به نظر من خیلی مفید و در نوع خودش کامل بود،حداقل یک بار بخونیدش ارزششو داره

مجموعه جالبیه

دوست داشتم کتابش را پیشنهاد میکنم بخونین، کلا نشرگمان دوتا مجموعه ای رو که داره چاپ می‌کنه خیلی دوست دارم و دارم سعی میکنم مجموعه هاشو تکمیل کنم

زن زندگی ازادی