دانلود و خرید کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی آدام گاپنیک ترجمه کیوان سررشته
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی اثر آدام گاپنیک

کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی

نویسنده:آدام گاپنیک
انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۳.۱از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی

کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی نوشته آدام گاپنیک است که با ترجمه کیوان سررشته منتشر شده است. کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی نه جستار از این نویسنده مشهور است که نشر اطراف منتشر کرده است. 

درباره کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی

جستار فرمی سیال برای گفتن از رخدادهایی که بر نویسنده گذشته و ردپایشان نه در زندگی او که بر هویتش به جا مانده؛ رخدادهایی که راوی می‌کوشد به مددشان تکه‌ای شخصی و خاص را در جورچین مفاهیم کیهانی، جهانی و عام جا دهد.

متنی ماجراجو در جست‌وجوی راهی برای جفت‌وجور کردن چیزهای به‌ظاهر ناجور؛ برای یافتن خویشاوندی‌های پنهان بین مقولات غریبه.

آدام گاپنیک جستارهایش هم مرز قالب‌ها و هم مرز مضامین را مبهم می‌کند؛ بعضی جستارهایش به نقد و مرور کتاب تنه می‌زنند و بعضی دیگر به خاطره‌نگاری‌های شخصی نزدیک می‌شوند، هم پای روان‌شناسی به میان کشیده می‌شود هم پای مطالعات فرهنگی. یک جستارش رساله‌ای دربارهٔ جغرافیای سیاسی‌ست و جستارِ دیگرش از اینترنت و عصر اطلاعات حرف می‌زند. هر موضوعی کنجکاوی‌اش را بر می‌انگیزد و هیچ جا به جست‌وجوی بی‌وقفه و همیشگی‌اش بی‌ربط نیست. 

در جستارهای گاپنیک می‌شود کمی فاصله گرفت و برگشت و به چیزهای آشنا و نزدیک نگاه کرد. او کمی عقب می‌نشیند (یا جلو می‌رود)، از دور به زندگی نگاه می‌کند و از آن‌جا می‌تواند زیر همهٔ این اضطراب‌های معاصر، همهٔ ترس‌های شهری و نگرانی‌های مربوط به فناوری، جریان عمیق‌تری ببیند که دست برقضا به «انسان» بودن ما وصل است. لایه‌های رویی را که کنار می‌زند می‌بینیم خبری از یک سیرک عجیب‌وغریب نیست. الگوها و خط و ربط‌های آن لایه‌های زیرین پیچیده‌اند ولی درک‌شان غیرممکن نیست. گاپنیک چیزهایی را که عادت و مه‌آلودگی‌های ناشی از نزدیکیْ نامرئی‌شان کرده دوباره مرئی و روشن می‌کند و جلوی چشم می‌آورد اما نتیجه کمی با آن تصور رؤیایی فرق دارد. با مرئی شدن این لایه‌های تازه می‌بینیم باز خبری از فرجام و نتیجهٔ قطعی نیست. می‌بینیم این بلاتکلیفی و تلاش برای رفعش در هر لحظه از زندگی بخش جدانشدنیِ حس زنده بودن است. 

خواندن کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به جستار پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی

من نگران بودم نکند چارلی راویولی نشانهٔ یک‌جور «تروما» باشد؛ نوعی تنهایی در زندگی اولیویا که به این شکل تخیلی خودش را نشان داده است. همسرم مارتا می‌گفت «خیلی عجیبه یه همبازی خیالی داشته باشی که همیشه سرش شلوغه و نمی‌تونه باهات بازی کنه. مگه همبازی خیالی نباید یکی باشه که آدم رازهاش رو بهش بگه و... چه می‌دونم، باهاش آواز بخونه؟ نمی‌شه که همبازی یکی باشه که فقط می‌تونی هر بار باهاش تاکسی دو مسیره بگیری.»

اولش فکر می‌کردیم لوک، برادر بزرگ‌تر اولیویا، منبع الهام اصلی چارلی راویولی باشد. یک دلیلش این بود که لوک هم مثل راویولی هفت‌سال‌ونیمه است. (گرچه تقریباً مطمئن بودیم هفت‌سال‌ونیمه برای اولیویا هیچ معنایی ندارد جز بیشترین سنی که یک آدم می‌تواند داشته باشد.) و دلیل دیگرمان این‌که این روزها لوک سرشلوغ است و دیگر مثل قبل نمی‌تواند با اولیویا بازی کند. لوک حالا یک بچهٔ اصیل نیویورکی‌ست با برنامه‌ای شبیه وزرای کابینه: دوشنبه‌ها باشگاه شطرنج، سه‌شنبه‌ها تمرین تی‌بال، شنبه‌ها مسابقه و لابه‌لای این‌ها هم اگر فرصتی بود قرار بازی با بچه‌های دیگر و دورهمی‌های بعد از مدرسه. ولی اولیویا، با این‌که می‌تواند روزها را بشمارد، هنوز واقعاً چیزی به اسم روزها ندارد. او فقط یک روز دارد و ـ بعدتر فهمیدیم‌ـ-پای شخصیت چارلی راویولی را به این روز باز کرده تا با اصرار بر این‌که نمی‌تواند روزهایش را با کسی شریک شود، نشان‌مان دهد او هم «روزها» دارد؛ وانمود می‌کند سرشلوغ‌تر از آن است که زندگی اجتماعی مستقلی داشته باشد تا ثابت کند واقعاً زندگی اجتماعی مستقلی دارد.

چارلی راویولی دیگر داشت به همنشینی همیشگی و به طرزی غریب ناامیدکننده تبدیل می‌شد. (می‌گفت «قرار ناهارمون رو کنسل کرد. دوباره.») ما به این نتیجه رسیدیم که باید فکری برایش بکنیم. یکی از خواهرهایم روانشناس رشد است و در بررسی علمی این‌که در ذهن بچه‌های یک، دو و سه‌ساله چه می‌گذرد تخصص دارد. با این‌که کودکی‌اش در بخش شرقی و بی‌اعصاب کشور گذشته، حالا در کالیفرنیا زندگی می‌کند،‌ در باغچه‌اش ریحان می‌کارد و مارمالادهای ارگانیک دست‌پخت خودش را توی شیشه می‌کند. به همین خواهرم ایمیل زدم و دربارهٔ مسئلهٔ راویولی ازش کمک خواستم-چقدر باید نگران باشیم؟ -در جواب برایم ایمیلی با یک پیوست فرستاد و بعد از چند تماس ناموفق با تلفن همراه، آخرش با تلفن ثابت با هم حرف زدیم. 

نظرات کاربران

seza68
۱۴۰۱/۰۲/۰۶

جستارخوانی مثل این میمونه که نشستی روبروی یه نفر و داره باهات گپ میزنه. یک موضوع اصلی وجود داره ولی مبتنی بر همون موضوع از هر دری سخنی به میون میاد. موضوعات مطروحه در این کتاب رو دوست داشتم مخصوصا فصل

- بیشتر
سوفی پاتر
۱۴۰۳/۰۲/۱۸

من نسخه کاغذی کتاب رو خوندم. ساختار کتاب جستاره و طبیعتا داستان یا متن علمی نیست. برداشت های شخصی یه آدم درباره یه موضوعه. فصل هایی که داره به تجربه خودش میپردازه، مثل فصل اول یا اونی که مربوط به

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴۵)
هیچ‌کس برایش مهم نیست! آدم‌ها مشکلات خودشان را دارند! اشکالی ندارد. معنی‌اش این نیست که تو نباید کارت را انجام دهی؛ معنی‌اش این است که باید آن را، یک‌جورهایی، محض خودش و بدون هیچ خیال باطلی انجام دهی. صرفاً بنویس، صرفاً زندگی کن و خیلی به خودت اهمیت نده. هیچ‌کس برایش مهم نیست. همه‌اش سربه‌سر گذاشتن است.
seza68
پیوستگی‌های جغرافیایی در طول تاریخ قابل‌توجه‌اند. ولی گسل‌هایی که اندیشه و تفکر در آن انداخته‌اند از این هم قابل توجه‌ترند.
seza68
تصاویر خردترْ حقیقت بزرگ‌تر را می‌گویند.
seza68
اگر تلویزیون دهکدهٔ جهانی را ساخت، اینترنتْ روان جهانی را می‌سازد: همه به هم وصلیم، مثل تعدادی نورون.
seza68
زندگی اجتماعی یعنی تکلیف ما را عدهٔ معدودی روشن می‌کنند؛ عده‌ای که باقی‌مان قدرت تعیین‌تکلیف بهشان داده‌ایم.
seza68
اتوبوس‌ها مسیرهایی ازپیش‌تعیین‌شده را دنبال می‌کنند و مترو برنامهٔ زمانی دارد ولی آدمی که پای پیاده دارد هر جا دلش خواست می‌رود.
seza68
افکارْ بزرگ‌تر از چیزهایی‌اند که آن‌ها را انتقال می‌دهند. ابداعات و اختراعات ما شاید آگاهی‌مان را شکل دهند ولی این آگاهی ماست که اعتقادات‌مان را می‌سازد و ما بیشتر از هر چیز بر اساس همین اعتقادات زندگی می‌کنیم.
طاهره
زندگی غنی است -بها و اهمیت دارد-و رسیدن به این غنا قدری زمان می‌برد.
seza68
ذائقه پایدارتر از مدهای روز است و بی‌ثبات‌تر از ارزش‌ها.
seza68
اگر ماری‌آنتوانت از روسو یاد گرفت که لذت‌های ساده جزو طبیعت زندگی‌اند، روبسپیر درس مرتبط دیگری گرفت، این‌که لذت‌های زاهدانه لازمهٔ فضیلت‌اند. یک مثالش که مو به تن آدم سیخ می‌کند این‌که او هر شب، وقتی از کشتارها به خانه بر می‌گشت، از مسئولان پانسیون ساده‌ای که در آن زندگی می‌کرد، می‌خواست غذایی بدون گوشت، با مربای توت‌فرنگی و نان سفید برایش آماده کنند.
seza68

حجم

۲۰۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۲۰۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۵۰۰
۲۳,۶۰۰
۲۰%
تومان