معرفی کتاب سوت سکوت
کتاب سوت سکوت سرودهٔ عباس تربن است. نشر قطره این مجموعه شعر معاصر را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سوت سکوت
کتاب سوت سکوت یک مجموعه شعر طنز معاصر را در بر گرفته است. عباس تربن در این اثر ۴۰ عنوان شعر در قالبهای متفاوت سروده است. این اثر از مجموعهٔ «همهسالان» است. عنوان برخی از شعرهای کتاب حاضر عبارت است از «هر مردنی دلیل میخواهد»، «وقتی «کامنت» فکر میکند «پُست» است»، «چاقو چرا؟ تبر هست!»، «ولنتاین آمد و آتش به جان زد» و «در باب نقش مسواک، در خوشبوشدن کتاب».
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب سوت سکوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سوت سکوت
«مستهشیاری
«شراب تلخ میخواهم» که زیر سایهٔ نورش
شری برخیزد و قدری مرا شیرین کند شورش
چنان شوری که خاطر را به شعری تَر برانگیزد
چنان شعری که حافظ هم بلرزد سخت در گورش
بلرزد تا که دنیا را کند ویرانه در چشمم
چنان وارونه کز آن «مُرده» زیر و رو شود گورش
الهی! آن شبی که ادعا میکرد «من نورم!»
در این دیوانگی ایکاش ببارد قبر بر نورش
شرابی تلخ جاری کن که از خاطر بَرَم، از بُن
که من آن جنگجویم که به خون غلتیده شیپورش
که تا یادم بماند تا عدم، تا خون به رگ دارم،
که آواز دهل بسیار خوش است؛ البته از دورش!
که هر فرد خوشآوازی لزوماً زوج خوبی نیست
اگر حتی که زیباروی باشد فرد مذکورش
که صدها، بل هزاران چیز زیبا هست در دنیا
ولی هر چیز زیبا را نباید کرد بلغورش
که علماندوختن نیکوست، ولی نَه هشت یا نُه ترم؛
که کسب علم را زیبا اگر خواندند، تا گورش!
کسی با دست من هر لحظه بیتی تازه میسازد
خدایا این منِ دیوانه را از من بکن دورش!»
حجم
۳۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
حجم
۳۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه