دانلود کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی) با صدای بهناز بستاندوست + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی) اثر آن‌ماری سلینکو

دانلود و خرید کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی)

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی)

کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی) نوشتهٔ ماری سالینکو و ترجمهٔ ایرج پزشکزاد است. بهناز بستاندوست گویندگی این رمان مشهور صوتی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی)

کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی) ماجرای زندگی «دزیره کلاری»، همسر «کارل چهاردهم» و مادر «اسکار اول» را از زبان خودش شرح می‌دهد. این رمان اتفاقات نیمهٔ دوم سدهٔ هجدهم را روایت می‌کند که در آن دزیره کلاری ملقب به «دزیدریا»، ملکهٔ سوئد و دختر «فرانسیس کلاری»، تاجر ابریشم و اهل مارسی بود که در ۸ نوامبر ۱۷۷۷ میلادی در فرانسه زاده شد. کتاب صوتی حاضر، به‌صورت خاطرات نوشته شده است؛ این‌گونه که دزیره آن‌ها را در دفتر اهدایی از سوی پدرش یادداشت می‌کند و ماجرا از زبان اول‌شخص نقل می‌شود. گفته شده است که این رمان، بهترین منبع برای شناخت انقلاب فرانسه است.

داستان از این قرار است که پس از آشنایی دزیره با «ژوزف بناپارت»، برادر ناپلئون بناپارت و ازدواج ژوزف با «ژولی»، خواهر دزیره، دزیره عاشق ناپلئون می‌شود، اما ناپلئون برخلاف قولش برای ازدواج با او در پاریس با زن دیگری ازدواج می‌کند. چند سال بعد، دزیره با مردی به نام «ژان باپتیست برنادوت» پیوند زناشویی می‌بندد که حاصل آن پسری می‌شود به نام «اسکار». ازآنجاکه همسرش به‌عنوان فرزندخواندهٔ کارل سیزدهم و ولیعهد سوئد برگزیده می‌شود، دزیره به‌همراه شوهرش به سوئد می‌رود. او پس از مشاجره‌ای با ملکهٔ سوئد، به فرانسه بازمی‌گردد. سرانجام با فوت کارل سیزدهم، او به سوئد می‌رود و تا آخر عمر آنجا می‌ماند و در استکهلم چشم از جهان فرو می‌بندد.

قصهٔ رمان صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی) بر اساس رویدادهای تاریخی نوشته شده است، اما در پاره‌ای از قسمت‌ها، از تاریخ جدا شده‌، چون ماری سلینکو معتقد بود تاریخ، تمام جزئیات را ثبت نمی‌کند. او در توصیف ویژگی‌های قهرمان‌های اصلی داستان و شرح وقایع نیز از تعبیرهای خود درمورد کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌ها استفاده کرده‌ است. شخصیت‌های کتاب از این قرار هستند:

دزیره کلاری: راوی خاطرات داستان،

ژان باپتیست برنادوت: همسر دزیره که به پادشاهی سوئد می‌رسد،

ناپلئون بناپارت: نخستین عاشق دزیره و امپراتور فرانسه،

ژوزف بناپارت: برادر ناپلئون،

ژولی کلاری: همسر ژوزف بناپارت و خواهر دزیره،

اسکار اول: فرزند دزیره و ولیعهد و پادشاه سوئد.

شنیدن کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی اتریش و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ماری سالینکو

خانم آن‌ماری سالینکو (۱۹۸۶ - ۱۹۱۴)، نویسندهٔ اتریشی و خالق آثار پرفروشی به زبان آلمانی بوده است. او تا سال ۱۹۳۹ مقیم آلمان بود و در این سال با شروع جنگ جهانی دوم، به‌همراه همسرش ابتدا به دانمارک و سپس در سال ۱۹۴۳ به سوئد پناهنده شد. مجموعه‌رمان مشهور «دزیره»، آخرین اثر این نویسنده، به ۲۵ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است. در سال ۱۹۵۶ نیز فیلمی بر اساس این رمان با بازی «مارلون براندو» و «جین سیمون» ساخته شد.

درباره ایرج پزشکزاد

ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۰۶ در یک خانواده‌ٔ سلطنتی، متمول و فرهیخته به دنیا آمد. پدر او طبیب بود و مادرش یک اشراف‌زاده. ایرج نوجوانی خود را در ایران گذراند و بعد برای تحصیل در رشتهٔ حقوق به فرانسه مهاجرت کرد. او پس از اتمام تحصیل، به ابران بازگشت و در سمت قاضی مشغول به کار شد. کمی بعد هم به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و تحت‌عنوان سفیر ایران در کشورهایی مثل اتریش و چک‌سلواکی کار کرد. ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۳۰ درحالی‌که ۲۴ساله بود، داستان‌نویسی را شروع کرد. تسلط او به زبان فرانسه باعث شد که در همین زمان دست به ترجمهٔ داستان‌های کوتاهی از نویسندگان مهم و ارزشمندی مثل «ولتر» و «مولیر» بزند و اثری شاخص به نام «دزیره» از «آن ماری سلینکو» را به فارسی برگرداند. نویسندگی از جایی برای پزشکزاد جدی شد که توانست در نشریه‌ٔ فردوسی ستونی ثابت و روزانه برای انتشار نوشته‌های طنزش برای خود دست‌وپا کند. نام ستون او در این نشریه «آسمون و ریسمون» بود و آرام‌آرام خوانندگانی پروپاقرص پیدا کرد.

بخشی از رمان مشهور «دایی جان ناپلئون» در نشریه‌ٔ فردوسی و به‌صورت پاورقی‌های پراکنده و نیمه‌منسجم منتشر شده بود و استقبال مخاطبان از این نوشته‌ها باعث شد که پزشکزاد به این فکر بیفتد تا دایی‌جان‌ناپلئون را کمی جدی‌تر بگیرد. ایرج پزشکزاد درحالی‌که به حرفه‌ٔ خود یعنی سرکنسول‌گری ایران مشغول بود، دستی بر سروروی این نوشته‌های پراکنده کشید. او توانست بهترین رمان طنز ایران را از دل این مطالب بیرون بکشد و در سال ۱۳۴۹ برای چاپ این رمان اقدام کند. مخاطبان فارسی‌زبان آن‌قدر با رمان دایی‌جان‌ناپلئون و شخصیت‌های جان‌دار آن ارتباط برقرار کردند، که طول نکشید تا چاپ‌های چهارم و پنجم این رمان به بازار آمد.

آثار دیگر پزشکزاد در طنازی و دلبری از مخاطب دست‌کمی از اولین رمان او ندارند، اما شاید به این دلیل که سریالی از روی آن‌ها ساخته نشد، تا این حد مهجور و غریب باقی مانده‌اند. «حاج مم جعفر در پاریس»، «بوبول» و «ادب مرد به ز دولت اوست» از داستان‌ها و نمایشنامه‌هایی کمدی است که بی‌شباهت به فضای مضحک و دیالوگ‌های خنده‌آور دایی‌جان‌ناپلئون نیستند. پزشکزاد پس از مهاجرت اجباری‌ و دائمش به فرانسه تنها به روزنامه‌نگاری، نوشتن داستان طنز و ترجمه‌ پرداخت و نوشتن داستان کمدی را تنها راه خود برای زندگی می‌دانست.

ایرج پزشکزاد در ۲۲ دی ماه سال ۱۴۰۰، در ۹۴سالگی و در آمریکا درگذشت.

بخشی از کتاب صوتی دزیره (مجموعه دوجلدی)

«پرسون یکدفعه محل آنرا روی نقشه به‌من نشان داده است اما فراموش کرده‌ام. پاپای پرسون در استکهلم تجارت پارچه ابریشمی می‌کند و با مغازه ما معامله دارد. پرسون جوان برای یکسال به‌مارسی آمده است که پیش پاپا کار یاد بگیرد. روزی که پرسون پیش ما آمد اول، با این که خیال می‌کرد با ما فرانسه حرف می‌زند یک کلمه از صحبت او را نفهمیدیم برای این که کلمات او به‌تلفظ فرانسه شباهتی نداشت. مامان یک اتاق زیر سقف را برای او آماده کردچون معتقد بود که در این دوره اغتشاشات، پرسون باید پیش ما بماند.

پرسون در اتاقش بود. برای این که این مرد خیلی جدی است. با هم در سالن نشستیم معمولا او باید روزنامه‌ها را برای من بخواند و من تلفظ او را تصحیح کنم. مثل اغلب روزها من ورقه رنگ‌پریده‌ای را که روی آن اعلامیه حقوق بشر چاپ شده بود همراه برده بودم. این ورقه را پاپا به‌منزل آورده بود و هر کدام از ما آنرا بارها خوانده بودیم که حفظ کنیم. صورت اسب‌آسای پرسون حالت خیلی جدی به‌خود گرفت و گفت که حسرت مال مرا می‌خورد که به‌ملتی تعلق دارم که افکار بزرگ آزادی، برابری، حق حاکمیت ملت را به‌دنیا هدیه کرده است.

سپس اضافه کرد:

ــ برای برقراری قوانین جدید خونهای بی‌گناهان زیادی ریخته شده است. نباید خون آنها به‌هدر برود مادموازل!

پرسون چون خارجی است همیشه به‌مامان «مادام کلاری» و به‌من «مادموازل کلاری» می‌گوید وگرنه این کلمات ممنوع است همه ما «همشهری کلاری» هستیم.

ناگهان ژولی وارد سالن شد و گفت:

«اوژنی خواهش می‌کنم همراه من بیا» و مرا به‌اتاق سوزان برد. سوزان با قیافه درمانده روی کاناپه افتاده بود و جرعه جرعه شراب پورتو می‌خورد. می‌گویند شراب پورتو خیلی قوت می‌دهد. اما به‌من هیچوقت نمی‌دهند. برای این که مامان می‌گوید دخترهای جوان احتیاج به‌تقویت ندارند.

مامان پهلوی سوزان نشسته بود. از قیافه‌اش پیدا بود که سعی می‌کند خیلی جدی باشد. طفلک مامان بیشتر به‌یک یتیم شباهت دارد تا یک بیوه... وقتی مرا دید گفت:

ــ ما تصمیم گرفته‌ایم که فردا سوزان سعی کند خود را به‌آلبیت نماینده مجلس ملی برساند.

بعد از کمی مکث سرفه‌ای کرد و گفت:

ــ تو هم با او خواهی رفت، اوژنی.

سوزان زیر لب گفت:

ــ من می‌ترسم تنها بروم، حتمآ آنجا خیلی آدم هست...

من فهمیدم که شراب پروتو بهاو قوت نمی‌دهد. بلکه بیشتر او را بی‌حال می‌کند و نمی‌فهمیدم که چرا به‌جای این که ژولی همراه او برود مرا می‌فرستند. مامان گفت:

ــ سوزان می‌خواهد برای خاطراتین اقدام کند و بودن تو با او باعث قوت قلبش می‌شود.

ژولی فورآ اضافه کرد:

ــ البته تو باید جلوی زبانت را بگیری و بگذاری سوزان حرف بزند.

من خوشحال بودم از این که سوزان مصمم به‌ملاقات آلبیت شده است. به‌نظر من این بهترین و تنها وسیله نجات اتین بود اما چون همیشه به‌من به‌چشم یک بچه نگاه می‌کنند حرفی نزدم.

مامان از جا بلند شد و گفت:

ــ همه ما وظایف خسته‌کننده‌ای به‌عهده داریم زودتر برویم بخوابیم.

من با عجله به‌سالن برگشتم و به‌پرسون گفتم که باید بروم بخوابم. روزنامه‌ها را تا کرد و گفت:

ــ پس شب بخیر مادموازل کلاری.

وقتی من به‌در خروجی سالن رسیده بودم زیر لب چیزی گفت من سر را برگرداندم:

ــ چه گفتید آقای پرسون؟

ــ می‌خواستم بگویم... و مردد ماند. من به‌او نزدیک شدم و سعی کردم مقصود او را در صورتش بخوانم. تقریبآ شب شده بود و من حوصله شمع روشن کردن نداشتم برای این که می‌خواستم بروم بخوابم. صورت رنگ‌پریده پرسون در تاریکی غروب به‌خوبی دیده نمی‌شد:

ــ می‌خواستم به‌شما بگویم مادموازل که... به‌زودی من به‌مملکت خودم برمی‌گردم.»

معرفی نویسنده
عکس آن‌ماری سلینکو
آن‌ماری سلینکو
اتریشی | تولد ۱۹۱۴ - درگذشت ۱۹۸۶

آن ماری سلینکو نویسنده‌ای اتریشی است که یکی از برترین رمان‌های دنیا را خلق کرد و اغلب فارسی‌زبان‌ها رمان دزیره‌ از او را با ترجمه‌ی «ایرج پزشکزاد» در خاطرشان دارند. این نویسنده‌ در رمان‌هایش بیشتر به دنیای زنان پرداخت و شخصیت اصلی آثار او زن هستند، اما بر خلاف تصوری که داریم، در آثار باارزش سلینکو سیاست، تاریخ و اجتماع فراموش یا انکار نشده‌اند.

نظرات کاربران

ماراتن
۱۴۰۱/۰۹/۲۶

کتاب مشهور و پرخواننده‌‌ای از سالهای دور تا اکنون، کتابی در شهرت و پر مخاطب بودن مانند سینوهه. شاید چون مانند سینوهه هم زندگینامه‌ای خودنوشت است و هم تاریخی است اما تمایزش با سینوهه آن است که نویسنده که یک

- بیشتر
کاربر 549813
۱۴۰۱/۱۰/۲۶

سی سال پیش کتاب را دوبار خواندم و لذت بردم این دفعه هم بسیار عالی صدا بسیار خوب

رقیه آلبوعبادی
۱۴۰۱/۱۱/۱۸

عالی بود واقعا از شنیدنش لذت بردم توصیه میکنم حتماااا گوشش بدین

madelon
۱۴۰۱/۱۰/۰۱

سپاس و خسته نباشید به خانم بوستان دوست عزیز و گرانقدر برای این اثر بسیار جذاب، زیبا و آموزنده. تجربه ی خوانش و طنین صدای ایشان بهترین مُسکن و گرمابخش است در این روزهای بس سرد. با امید به روزهای بهتر

- بیشتر
ali mahmoodi
۱۴۰۲/۱۲/۰۶

قبلا نسخه چاپی رو خونده بودم...و چون ترجمه‌شو دوست داشتم این نسخه صوتی رو بدون شناخت از راوی خریدم...تا حدود فصل چهارم واقعا بیان و لحن ضعیفی داشتن...اما به مرور بهتر شد...و الان با لذت گوش می‌کنم...

like moon
۱۴۰۲/۱۰/۰۲

این کتاب رو دوست داشتم چون هم زندگی نامه ای تاریخی بود، هم داستانی جذاب داشت... زندگی ساده و اشرافی و تاریخ انقلاب کبیر فرانسه رو بازگو میکرد از زبان معشوقه ناپلئون و اینکه آقای پزشکزاد بی ایراد ترجمه کرده اند

- بیشتر

زمان

۲۸ ساعت و ۳۰ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۵۶۶٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲۸ ساعت و ۳۰ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۵۶۶٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۳۲,۶۰۰
۹۲,۸۲۰
۳۰%
تومان