حضرت علی میگه: «ترس برادر مرگه.» میدونی یعنی چی؟ مرگ یهبار جون آدمُ میگیره، اما ترس روزی هزار بار
Abolfazl
عادل کمک آرپیجیزن بوده و موشکهای آرپیجی در کولهاش بوده است. ناغافل یک گلوله به موشکها خورد و موشکها آتش گرفت. عادل هر چه میکند، نمیتواند گیرۀ کوله را از دور سینهاش باز کند. عراقیها بدجوری شلیک میکردند. حاجآقا محمدی و چند نفر دیگر، عادل را روی زمین انداخته و روی عادل خاک میریزند تا آتش خاموش شود، اما موفق نمیشوند و عادل ذره ذره جلوی چشمان پدرش در آتش میسوزد و شهید میشود.
🍃🌷🍃
بعثیه شنیده بود ایرانیا آیۀ «وَجَعَلنا» رو میخوننُ از چشم دشمن پنهون میمومن. رفت و به سختی اون آیه رو حفظ کرد. چند روز بعد یک تانک ایرانی به بعثیه حمله کرد. بعثیِ زرنگ سریع آیۀ وجعلنا رو خوند تا راننده تانک کور بشه! قدرتیِ خدا همین طوری شد و راننده ایرانیِ تانک کور شد و بعثیه رو ندید و زیرش کرد!
Abolfazl
تو اسلام خشونت رد شده، اما دفاع واجبه. از خودت، از شخصیتت دفاع کن. اجازه نده کسی تو رو له کنه.
sh
حضرت علی میگه: «ترس برادر مرگه.» میدونی یعنی چی؟ مرگ یهبار جون آدمُ میگیره، اما ترس روزی هزار بار.
sh
چی میشد ما هم مثل پلنگ صورتی بودیم و وقتی توپ و خمپاره میخوردیم، فقط لباسمون میسوخت و روی سر و کلّهمون چند چسب ضربدری میخورد؟
Abolfazl
گفت: «به قول شاعر، کوزهای را که برند در پی آب، آخرش میشکند در ره آب! خواهرجان! اگر شما هم در هوای آنجا نفس کشیده بودی، هوای اینجا برایت سنگینی میکرد.»
JaMaL
چیچیُ چشم پدرشُ دور دیده! وقتی باباش تریاکی باشه، توقع داری غلام آدم درست و حسابی از آب درآد؟ اون از شاهینشون اینم از غلام!
جواد
غلام سرِ کوچه منتظرم است. دوباره ترس به وجودم میریزد. به او میرسم. غلام یک دستش را به دیوار گذاشته با چشمان زاغش نگاهم میکند. جلو میروم و سلام میکنم.
- سلام و زهرمار! عوضی، مگه نگفتم پنج دقیقه قبل از اومدنِ من باید سرِ کوچه باشی؟
سرم را پایین میاندازم. غلام راه میافتد. پشت سرش حرکت میکنم. غلام سر برمیگرداند.
- جورکردی؟
دست به جیب میکنم و ده اسکناس دهتومانی درمیآورم و به سویش دراز میکنم.
- چی، صد تومون، فقط همین؟
صدایم میلرزد.
- به خدا تو قلکم همین قدر داشتم. باقیشُ بعداً میدم.
- ارواح شکمت!
- به خدا جورش میکنم.
Farhan
انسان در صحنۀ جنگ، خیلی زود بزرگ میشود و به نیروهای شگفتانگیز پنهان وجودش پی میبرد که اگر در موقعیت جنگ نباشد، شاید تا زمانی که زنده است این تجربه را به دست نیاورد.
نون صات