«من دوست دارم یه نفر باشه که یادش بمونه من هم وجود داشتم. دلم میخواد یه نفر باشه که بدونه من اینجا بودم.»
آبی ترین مرواریدِ آسمونی
نکتۀ خاصی که در مورد خانۀ مادربزرگها وجود دارد این است که هیچوقت بویش را فراموش نمیکنید.
vafa
نکتۀ خاصی که در مورد خانۀ مادربزرگها وجود دارد این است که هیچوقت بویش را فراموش نمیکنید.
Marie Rostami
هیچچیزی بیشتر از یه دختر باهوش احمقها رو نمیترسونه.
Marie Rostami
چون همۀ هیولاها از اول هیولا نبودهاند، بعضیهایشان هیولاهایی هستند که از اندوه هیولا شدهاند.
Marie Rostami
اگر چیزی نداشته باشی که بهش اهمیت بدی، اونوقت دیگه زنده نیستی. فقط وجود داری...»
ساينا
مامانبزرگ زیر لب میگوید: «احسنت.» و پک عمیقی به سیگار میزند.
(احسنت یکی از کلمههایی است که السا آن را خوب میفهمد، بدون آنکه لازم باشد معنیاش را بداند.)
مامان به سیگار اشاره میکند و میگوید: «تا به حال به ذهنت نرسیده این چقدر میتونه واسه بچه خطرناک باشه؟ همینطور واسه السا؟»
«اینقدر دادوقال راه ننداز! مردم از روز ازل سیگار میکشیدن و بچههاشون هم سُرومُروگنده به دنیا میاومدن. نسل شما یادش رفته بشر هزاران سال بدون آزمایش آلرژی و باقی مزخرفات زندگی کرده، قبل از اونکه شماها پیداتون بشه و خیال کنین واسه خودتون کسی هستین. فکر میکنی اون زمان که آدمها تو غار زندگی میکردن پوست ماموتها رو میانداختن تو ماشین لباسشویی و با برنامۀ شستوشو با آب داغ تمیزش میکردن؟»
السا میپرسد: «اونوقتها هم سیگار داشتن؟»
مامانبزرگ میگوید: «تو دیگه شروع نکن.»
مادربزرگ علی💝
«تا وقتی مامانت میتونه چیزی رو پیدا کنه، اون چیز هیچوقت گم نمیشه.»
fatemehm94
«عزیز دلم، تنها موندن شکلهای زیادی داره.»
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
«فقط آدمهای متفاوت میتونن دنیا رو عوض کنن. آدمهای عادی عرضۀ تغییر دادن هیچ کوفتی رو ندارن.»
میثم زیاری