بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجمع مردگان (سه‌گانه شهر: جلد ۱) | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب مجمع مردگان (سه‌گانه شهر: جلد ۱) اثر دارن شان

بریده‌هایی از کتاب مجمع مردگان (سه‌گانه شهر: جلد ۱)

نویسنده:دارن شان
امتیاز:
۴.۴از ۱۱۶ رأی
۴٫۴
(۱۱۶)
کسایی که غیرممکن رو حاشا میکنن، درمورد جادوی شکوهمندِ جهان هستی ناشکری می‌کنن.
کاربر ۳۵۴۰۰۳۱
«چشمات بی‌علاقگی‌تو لو میدن. باید یاد بگیری چشماتُ کنترل کنی.»
کاربر ۳۵۴۰۰۳۱
این یک تجارت کثیف بود و هرچه کثیف‌تر، خوشایندتر.
کاربر ۳۵۴۰۰۳۱
عشق به زمان و انرژی نیاز داشت و من باید این دو مورد را برای کارهای سخت روزمره و آموزش‌های پرمشغله‌ام صرف می‌کردم.
کاربر ۳۵۴۰۰۳۱
هرچقدر هم ادعا داشته باشیم که آدم های خوبی هستیم، اما از پایه و اساس، آدم‌های خشونت‌طلبی به شمار می‌آییم.‌»
کاربر ۳۵۴۰۰۳۱
هیچوقت وانمود نکن بیشتر از حد خودت می‌فهمی. من وقتمو برای چنین افراد احمقی تلف نمی‌کنم. هیچ لزومی نداره خودتو دانای مطلق بدونی. جهالت محافظه‌کارانه هیچ اشکالی نداره. اگه آدم فکر کنه که همه چیزُ می‌دونه، دیگه به خودش زحمت یاد گرفتنُ نمیده.»
مژده
شهر، یک غول عظیم الجثه و چندلایه بود که افراد تازه وارد و ناآشنا، آن را پر از هرج و مرج می‌پنداشتند اما اگر آهسته و با طمأنینه جلو می‌رفتی و از نزدیک به جزئیات آن دقت می‌کردی، بسیار منظم بود.
مژده
گفت: «بعد از اون، در برابر حقیقت تسلیم شدم. از اون روز به بعد خودمو به سمت یه زندگی جاهلانه و کورکورانه سوق دادم. حالا که نمی‌تونستم از عالم هستی سرد در بیارم، تصمیمی گرفتم باهاش پیش برم و خودم بیشتر قوانین غیرقابل درکش رو بسازم. هیچوقت دنبال جواب‌ها نرفتم. تصمیم گرفتم جهالت رو مثل گوشواره آویزهٔ گوشم کنم.»
zohreh

حجم

۳۴۴٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۶۰۵ صفحه

حجم

۳۴۴٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۶۰۵ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱
...
۷
۸
صفحه بعد