بریدههایی از کتاب نقشه گنج
۴٫۷
(۷)
شاید برای شما هم این سؤال پیش آمده باشد: «من میخواهم به شاهکاری بیبدیل تبدیل شوم؛ اما باید چه کنم؟ یا از کجا شروع کنم؟» شما باید دست به کار شوید و هماکنون خودکار را بردارید و به پرسشهایی که در ادامه در پیش روی شماست پاسخ دهید. ابتدا ما به سه زمان نیاز داریم.
۱. گذشته ۲. حال ۳. آینده.
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
تاکنون به شاهکار آفرینش تبدیل نشدهاید؟! حتماً میگویید: «خب... شرایط آن فراهم نشده است.» شاید هم منتظر هستید تا دیگران به کمک شما بشتابند و این کار را انجام دهند. اگر کسی را مقصر میدانید یا منتظر معجزه هستید، فقط و فقط وقت خودتان را تلف کردهاید. زمان با سرعت در حال سپریشدن است و شما هر لحظه در حال از دست دادن فرصتی ناب هستید. البته هزینه این فرصتهای ازدسترفته را هم کسی جز خودِ شما نخواهد پرداخت و متأسفانه دیر یا زود متوجه میشوید که دیر شده است!
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
اصل دوم این راه به شما میگوید: «قضاوت دیگران درباره شما اهمیتی ندارد و نباید به آن اهمیت بدهید.» بنابراین نیازمند تأیید و نظر دیگران نباشید.
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
شما هم ریسک کنید؛ یا موفق میشوید یا یاد میگیرید که چگونه موفق شوید؛ بنابراین ادامه دهید و هرگز دلسرد و ناامید نشوید. ادامه دهید، ادامه دهید و آنقدر ادامه دهید تا دیگر، صداهای منفی به گوشتان نرسند. اگر در این راه مراقب نباشید و فاصله خود را با افراد منفیباف زیاد نکنید، کلمات آنان روی ذهنتان اثر میگذارند و مانع حرکت شما خواهند شد؛ اما با ادامهدادن این راه، متوجه میشوید که تا چه اندازه قدرتمند هستید و تا چه میزان بیش از گذشته رشد کردهاید.
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
چون اگر این کار را بهسرعت آغاز نکنید و آن را به آینده موکول نمایید، دیگر در بین افرادِ موفق جایی نخواهید داشت؛ بنابراین از همین حالا و همین لحظه شروع کرده و نخستین گام را بردارید. به هیاهوی اطرافیان توجه نکنید و ندای منفی درونیتان را خاموش کنید.
اکنون بگویید به افراد منفیباف باید چه پاسخی دهید؟ منظورم کسانی است که از شما میپرسند: «اگر دست به این کار زدی و موفق نشدی، چه اتفاقی میافتد؟!»
بله، درست است. شما میگویید: «هر اتفاقی که بیفتد مهم نیست؛ زیرا من باید این کار را انجام دهم و نتیجهاش هرچه باشد برای من ارزشمند است؛ چون آدمهای موفقِ دنیا اعتقاد دارند که کارهای لازم را باید بدون قید تضمین به موفقیت انجام داد.»
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
اگر تمایل دارید این راه را امتحان کنید، در ابتدا، از خودتان بپرسید: «میخواهم به چه جایگاهی دست پیدا کنم؟!» سپس بپرسید: «برای رسیدن به جایگاه مورد نظرم به چه مهارتهایی نیاز دارم؟ کدامیک از مهارتها را هماکنون در اختیار دارم؟ آنها را چگونه بهدست آوردهام؟ در ادامه مسیر، چه مهارتهایی را باید در خود ایجاد کنم؟ چه راهکارهایی برای کسب این مهارتها وجود دارند؟ در حال حاضر، چهکسانی این مهارتها را در اختیار دارند؟ چگونه میتوان از تجربیات این افراد استفاده کرد و مهارتهای آنان را در اختیار گرفت؟ چه بهایی برای کسب این مهارتها باید بپردازم؟ آیا حاضر به پرداخت بهای آن هستم؟ از چه زمانی حاضرم قدمگذاشتن در این راه را آغاز کنم؟!»
شما نباید بگویید: «از فردا یا از شنبه آینده!»
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
ما باید با تکتک درسهایی که از گذشته آموختهایم بر ترسهایمان غلبه کنیم، از ناحیه امن خارج شده و آیندهای زیبا و روشن برای خویشتن بسازیم.
هریک از ما میتوانیم دنیای خود را با جزئیات کامل، شفاف و روشن بر روی کاغذ بیاوریم و برای تحقق آن گام برداریم. در این صورت، ایمان راسخ دارم که هیچکدام از ما دیگر حاضر نخواهیم بود به گذشتهای بازگردیم، که امروز ماست. پس شما هم لحظهای درنگ نکنید؛ زیرا فرصتها همچون ابرها در گذرند؛ برخیزید و همین حالا برای خلق بهترین لحظات زندگی خود اقدام کنید.
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
گام بگذارید و فرصتهایی نو برای خویشتن خلق کنید؛ همچنین میتوانید پرسشهایی انرژیبخش از خود بپرسید و با این کار از تضعیف خود دست بردارید. شما میتوانید از خودتان بپرسید:
«برای ایجاد فرصتهای جدید باید چهکاری انجام دهم؟ باید چه درخواستهایی داشته باشم؟ باید چه تغییراتی در خویشتن بهوجود آورم؟ یا چه اقداماتی را به کار ببندم؟»
در نهایت، با یافتن پاسخ این پرسشها، جهت حرکت شما بهطور کامل تغییر میکند و شما در مسیر درست قرار خواهید گرفت. در این مرحله، نجواهای آزاردهنده درونیتان آرامآرام خاموش شده و دست از آزار و اذیت شما برمیدارند؛ اما این پایان کار نیست؛ زیرا نوای درونیتان همانند دستگاه پخش صدا عمل کرده و بهمحض تعویضِ سیدی، نجواهای منفی را تبدیل به زمزمههایی مثبت و شوقانگیز میکند؛ زمزمههایی که مُحرک شما برای حرکت در مسیری جدید خواهند بود.
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
پیشنهاد میکنم کتاب بهترین سال زندگی اثر «دبی فورد» و دیویدیهای «دارن هاردی» و «جان سیمَکسوِل» را تهیه کنید.
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
در نهایت به این نتیجه میرسید که پول یکی از عوامل و شاید اولین عامل ایجادکننده انگیزه در افراد است؛ بنابراین با پیشنهاد دستمزد، افراد را روانه استخر میکنید و ابزاری در اختیار آنان قرار میدهید، که همان سطل برای پرکردن استخر است. هر اندازه افرادِ بیشتری وارد استخر شوند شما بالاتر میآیید! شما از بالاآمدن انرژی میگیرید؛ بنابراین تشویق میشوید تا پول بیشتری برای آوردن آب بیشتر در اختیار نیروهایتان قرار دهید. نیروهای شما با دریافت پولِ بیشتر از لذت و رفاه بیشتری برخوردار میشوند و برای تحقق رؤیاهای شما تلاش بیشتری مصرف میکنند. شما دوباره پول بیشتری در اختیار آنان قرار میدهید و همین رابطه متقابل باعث میشود که تأثیرات مثبتی در هر دو طرف ایجاد شود!
کاربر ۴۸۱۴۴۷۴
حجم
۲۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۲۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
قیمت:
۶۹,۹۰۰
۳۴,۹۵۰۵۰%
تومان