ایراد از نگاه اول من است که بیشتر به بیرون آدمها کار دارد تا توشان
Mitir
همیشه بخشی كه پنهان است مثل رنگ زیر سرآستین یا حتا چهارخانهی آستر توی كت، بیشتر به چشم میآید تا چیزی كه انگار زیر برق آفتاب وق میزند.
Mitir
همیشه هولزده است و توهم عقب افتادن از قافلهای نامعلوم دارد، قافلهای که دارد حقش را میخورد و اگر دیر بجنبد قسمت روزگار از کفَش میرود. هیچوقت جایی نایستاد تا یکبار خود قسمت سراغش بیاید.
Mitir
تازه داشتم آدم میشدم، میفهمیدم آشفتهبازاری هم هست که عوض دزدی و گرگی، پیادهروی، کبابحسینی، کاپوچینو داشته باشد. دنیا با یاسمن جای بهتری بود.
نشستهبودیم کافهای در جلفا، گلسینهی نمدیاش که یک برگ پاییزی کجطوری بود به بالاپوش کتان ارتشیاش میآمد. جز این اضافاتی که همیشه به شال و مانتو و کولهاش آویزان میکرد چیز اضافهتری در وجود داشت که به حرفام میآورد.
mojtaba.bp
یاغیگریهای جوانیاش را در یکآن مرور میکرد. سالها قبلِ اینکه برود، شرِ همین میدان نقلی بوده، عوامل و ایادی داشته و حکومت میکرده؛ وسط میدان شراب را با غرابه سر میکشیده، با عربدهکشی ساموراییهای نظامآباد را سر جایشان مینشانده، شبها هم جورکن خمر و قَمر و اسباب مناهی رفقا میشده.
mojtaba.bp
خواب قیلولهی ظهر را
کاربر ۱۰۴۰۳۷۴
دنیادیده نبود، دنیاخورده بود.
کاربر ۱۰۴۰۳۷۴
پرده را پس زد و گردن کشید از روی رف لای قوطیها، شکردان را بردارد
کاربر ۱۰۴۰۳۷۴
چیز دیگری برای کرهاش ارث نگذاشته، بیطالعی مسری
کاربر ۱۰۴۰۳۷۴
سر چرخاندم طبله یا نمکردهای روی سقف یا هر جای دیگر پیدا کنم
کاربر ۱۰۴۰۳۷۴