بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تیک تاک قدم هات | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب تیک تاک قدم هات اثر شهاب مقربین

بریده‌هایی از کتاب تیک تاک قدم هات

نویسنده:شهاب مقربین
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۱ رأی
۴٫۱
(۱۱)
عقربهٔ من سال‌ها را شماره می‌کرد دورِ تو می‌گشت گردشی این‌همه طولانی تو را خسته کرد مرا پیر
باران
دستِ من نبود ابری انبوه بودم دور و اندوه‌بار فاصله‌ها را چگونه طی می‌کردم قطره قطره تا گونه‌های تو هوا که صاف شد گونه‌ات را نسیمی نوازش کرد دستِ من نبود
باران
ساعت خوابیده است خواب می‌بیند عقربه‌ها به‌هم رسیده‌اند و آرام‌اند
Zeee Zade
آه اگر شعری داشتم که غمگین نبود زبانی داشتم زمان نداشت گذشته می‌گذشت از من تنها حالِ تو را می‌پرسیدم و تو حالِ مرا می‌فهمیدی
(:Ne´gar:)
همچون جنگجویی زخم‌خورده که می‌خواهد برخیزد روی پایی که از یاد برده از دست داده است بازوانم را سخت می‌پیچم گِردِ کسی که رفته از آغوشم
|ݐ.الف
قرارمان آن‌جاست آن‌جا که هیچ‌کس نیست نه غریبه‌ای نه آشنایی نه تو نه من
|ݐ.الف
عقربهٔ من سال‌ها را شماره می‌کرد دورِ تو می‌گشت گردشی این‌همه طولانی تو را خسته کرد مرا پیر دیر شد با آن‌ها رقصیدی
|ݐ.الف
سرانجام روزی در آغوشم می‌گیرد با من درمی‌آمیزد نه نمی‌خواهم خیانت کنم به تو از خاک متنفرم
Zeee Zade

حجم

۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

حجم

۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد