بریدههایی از کتاب پیاده روی در ماه
۳٫۲
(۳۳)
کلمات خیلیخیلی باارزشند. بهخصوص اگه بیفتند دست کسی که قدر اونها رو بدونه. بعضیها صبح تا شب حرف میزنند اما چیزی نمیگن و بعضیها سه کلمه حرف میزنند که ارزش سه کامیون طلا داره.
زهرا۵۸
اینطوری نیست که صبح از خواب بیدار بشیم و تصمیم بگیریم: گور پدر دیروز. دیروز تو تکتک سلولهای ذهنمون هست، چهطوری میتونیم پاکشون کنیم؟!
ترنج
و قسم میخورم / هر جا تو باشی / مرکز جهان است
sosoke
مینو: یه جا خوندم شوهر خوب مثل جای پارک ماشین میمونه، خوبهاش رو بردن. حالا دیگه یا رو پیادهرو جا هست یا جلو در خونهٔ همسایه یا زیر تابلو «حمل با جرثقیل» یا پارک دوبله کنار یه ماشین دیگه. این رو گفتم که فرشته اگه شوهر میخواد بجنبه.
فرشته: حالا فرزاد کدومش بود؟
مینو: فرزاد محشر بود. یه پارکینگ اختصاصی عالی. تنها اشکالش این بود که برای سهتا ماشین جا داشت. وقتی فهمیدم داره میشه پارکینگ عمومی، دررفتم.
امیررضا
. اسم این هست سارا گریمکی. من واقعا عاشق این حرفشم. به نظرم در عین معصومانه بودن، دردناکترین حرفیه که یه زن، بدون اینکه مثل احمقها بزنه زیر گریه، میتونه به دنیا بگه: (مکث طولانی و بعد با لحنی متفاوت.) تمامی آنچه از برادرانمان میخواهیم این است که پایشان را از روی گردنمان بردارند.
امیررضا
تمامی آنچه از برادرانمان میخواهیم این است که پایشان را از روی گردنمان بردارند.
farnaz Pursmaily
یه جا خوندم که گذشته رو نمیشه پاک کرد، ولی میشه تغییرش داد، یا به قول اون نویسنده، میشه گیجش کرد. با نوشیدن و تفریح و بیخیالی. کار آسونی نیست ولی غیرممکن هم نیست.
Emma
گذشته مثل کبریته که میتونه حال و آینده رو بسوزونه.
زهرا۵۸
انگار برای همیشه ادامه داریم تو هم. انگار یه تیکه از ما جا مونده تو کسی که ازش طلاق گرفتهیم. منظورم اینه با طلاق همهچیز برای آدمها تموم نمیشه.
رها
حتی اگه این نمایش هزار ساعت طول بکشه، چیز مهمی توش پیدا نخواهد شد. (سکوت. با بغض.)
Sina Iravanian
حجم
۲۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷ صفحه
حجم
۲۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
۸,۰۰۰۲۰%
تومان