بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم اثر مرضیه  خسروی

بریده‌هایی از کتاب تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم

نویسنده:سلست اینگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۵۲ رأی
۴٫۱
(۳۵۲)
ماریلین در کشاکش خشم و عصبانیتش اصلاً متوجه حرف‌هایی که می‌زند، نیست. اما برای جیمز، حرف‌هایی که از دهان زنش به بیرون شلیک می‌شوند، درست بر قلبش می‌نشینند.
زهرا۵۸
چقدر وارث آرزوهای پدر و مادر بودن سخت است.
یك رهگذر
وقتی جوان‌تر بود، سال‌های اول تدریسش در دانشگاه، اغلب او را با دانشجوها اشتباه می‌گرفتند.
Gisoo
لیدیا هیچ وقت دوست واقعی نداشت، اما پدر و مادرشان هرگز این را نفهمیده‌اند.
ژنرالیسم
تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم
⭐الفبا⭐
«من اهمیتی به فیزیک نمی‌دهم. گور باباش.»
𝓝𝓮𝓰𝓪𝓻
عاشقانه عشق می‌ورزی، سخت امیدواری و بعد هیچ؛ بچه‌هایی که دیگر نیازی به تو ندارند. شوهری که دیگر تو را نمی‌خواهد. چیزی جز خودت باقی نمانده، یکه در فضایی خالی و پوچ.
زهرا۵۸
چه عاملی یک چیز را ارزشمند می‌سازد؟ گم کردن و پیدا کردن دوباره‌اش.
آنا جمشیدی
پدرش گفته بود تقصیر شما نیست، اما لیدیا می‌دانست که هست. او و نات کار اشتباهی انجام داده بودند؛ آن‌ها مادرشان را عصبانی کرده بودند. آن‌ها بچه‌هایی نبودند که مادرشان دوست داشت. در حالی که صفحه‌ی کتاب پیش چشم‌هایش محو می‌شد، لیدیا با خودش فکر کرد، اگر مادرش به خانه برگردد و به او بگوید که شیرش را تا آخر بخورد، حتماً این کار را می‌کند. بدون اینکه مادرش بگوید دندان‌هایش را مسواک می‌زند و وقتی دکتر به او آمپول بزند، دیگر گریه نخواهد کرد. همان دمی که مادرش چراغ اتاق را خاموش کند می‌خوابد. هیچ وقت دوباره مریض نخواهد شد. هر کاری که مادرش بگوید، انجام می‌دهد. هر چیزی که مادرش بخواهد.
زهرا۵۸
می‌دانم که از زندگی فعلی‌ام راضی نیستم. همیشه توی ذهنم زندگی‌ای را تصور می‌کردم بسیار متفاوت از چیزی که حالا هست. ماریلین نفسی عمیق و بریده‌بریده کشید. سال‌هاست این احساسات را درون خودم نگه داشته‌ام، اما اکنون و بعد از آنکه بار دیگر به خانه‌ی مادری‌ام رفتم، به او فکر می‌کنم و می‌دانم که دیگر نمی‌توانم نسبت به علایقم بی‌تفاوت باشم. می‌دانم که بدون من زندگی خوبی خواهی داشت. مکثی کرد و سعی کرد خودش را قانع کند که این حرف درست است. امیدوارم بتوانی علت رفتنم را درک کنی. امیدوارم بتوانی مرا ببخشی. ماریلین مدت زیادی خودکار به دست، مردد درباره‌ی اینکه چطور نامه را تمام کند، پشت میز باقی ماند. دست آخر یادداشت را پاره کرد و تکه‌هایش را توی سطل آشغال ریخت. به خودش گفت، بهتر است بی‌خبر بروم. چنان ناپدید شوم که انگار هرگز نبوده‌ام.
زهرا۵۸

حجم

۲۶۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

حجم

۲۶۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰
۳۰%
تومان