بریدههایی از کتاب جامعهی فرسودگی؛ جامعهی شفافیت
نویسنده:بیونگ چول هان
مترجم:محمد معماریان
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۱از ۳۵ رأی
۳٫۱
(۳۵)
آنها زندهتر از آناند که بمیرند و مُردهتر از آناند که زندگی کنند.
Mohammad
کاتو چه بهحق گفت ... «آدمی هیچوقت فعالتر از آن زمانی نیست که هیچ کاری نمیکند، و آنگاه که بیمصاحب است کمتر از همیشه تنهاست».
ali ahmadi
خدا، پس از خلق جهان، هفتمین روز را مقدس اعلام کرد. یعنی روزی که برای فلان و بیسار باشد مقدس نیست، بلکه روز نهکردن مقدس است، روزی که استفادهٔ بلااستفاده میسّر میشود. این روزْ روز خستگی است
Eiman Raziabadi
فاصله که نباشد، ادراک از طریق لامسه و لمس پیش میرود. لامسه یعنی تماس بدون جسمانیّت، «مجاورت پوستی چشم و تصویر»(۱۱)، تنها با یک نفَس فاصله. چون فاصلهای در کار نیست، فقدان غور زیباییشناسانه، فقدان پرسهزنی، میسّر است. ادراک لمسی منتهیالیه فاصلهٔ زیباییشناختیِ نگاه خیره است و بهواقع انتهای نگاه خیره. فقدان فاصله نهتنها قُرب نیست که، اگر هم کارکردی داشته باشد، نابودکردن قُرب است. قُرب مملو از فضاست، ولی بیفاصلگی فضا را نابود میکند. درون قُرب نوع خاصی از فاصله حک شده است. لذا ابعاد قُرب گستردهاند. بدین معنا، هایدگر از یک «نزدیکی ناب» سخن میگوید «که فاصله را حفظ میکند» [reine die Ferne aushaltende Nähe]. (۱۲) بااینحال، «درد نزدیکیِ آنچه دور است»(۱۳) یک امر منفی به حساب میآید که باید حذف شود. شفافیت، با جابهجاکردنِ [ent-fernt] همهچیز، یک وضعیت بیفاصلهٔ یکنواخت میسازد که نه نزدیک است و نه دور.
Eiman Raziabadi
اِگوی دورهٔ مدرن متأخر عمدهٔ انرژی شهوانیاش را وقف خودش میکند. باقیماندهٔ این شهوت نیز میان آشنایان روزافزون و رابطههای گذرا توزیع و پخش میشود. دریغکردنِ این شهوتِ تضعیفشده از دیگری و استفادهاش برای نیروگذاری شیئی جدید هم ازقضا بسیار ساده است. نیازی به «رؤیاپردازیِ» طولانی و رنجآلوده نیست. در شبکههای اجتماعی، کارکرد اصلی «دوستان» آن است که، با بذل توجه (در مقام مصرفکننده) به اِگویی که مثل کالا عرضه شده است، خودشیفتگی را تشدید کنند.
Eiman Raziabadi
نشانهٔ جامعهٔ معاصر زوالِ دیگریبودگی و بیگانهبودگی است. دیگریبودگی نمایندهٔ یک مقولهٔ بنیادین در ایمنیشناسی است. هر واکنش ایمنیشناختی واکنش به «دیگریبودگی» است. ولی اکنون دیگریبودگی دارد جای خود را به «تفاوت» میدهد که مستلزم واکنش ایمنیشناختی نیست. تفاوتِ پسا-ایمنیشناختی (یا درواقع پستمدرن) هیچکس را بدحال نمیکند. این تفاوت، در ادبیات ایمنیشناسی، نمایندهٔ «مشابه» است.۲ چنین تفاوتی فاقد نیشِ آن بیگانهبودگیای است که واکنش شدید ایمنیشناختی را برمیانگیخت. صفت بیگانهبودگی از کار میافتد تا به فرمول مصرف فروکاسته شود. بیگانه جای خود را به غریبهٔ جذاب میدهد. توریست در آن سیاحت میکند. توریست (یعنی مصرفکننده) دیگر یک اُبژهٔ ایمنیشناختی نیست.
mehran
تجربه [Erfahrung] مستلزم مواجهه با دیگری است. تجربه دگرگون میکند. در مقابل، تجربهگری [Erlebnis] اِگو را تا عمق دیگری، تا عمق دنیا، گسترش میدهد. تجربهگری مقایسه میکند. خویشتندوستی کماکان مبتنی بر نفیاندیشی است، چون از ارزش دیگری میکاهد تا ارزش خود زیاد شود. خود خودش را به مصاف دیگری میفرستد. در نتیجه، دیگری برای حفظ فاصله وارد عمل میشود. خویشتندوستی یعنی موضعگیری صریح در مقابل دیگری. ولی خودشیفتگی این مرز میان خود و دیگری را مبهم میکند. فرد که مبتلا به اختلال خودشیفتگی شود، در خودش غرق میشود. ارجاع به دیگری که از میان برود، هیچ خودانگارهٔ باثباتی نمیتواند شکل بگیرد
Eiman Raziabadi
خدا (آن «موجود اخلاقی قادر مطلق») فقط نمود تنبیه و نکوهش نیست، بلکه نمود کامروایی هم هست (که بهندرت توجه کافی به این حقیقت بسیار مهم میشود). سوژهٔ اخلاقی، در مقام یک سوژهٔ وظیفهمَدار، همهٔ تمایلات لذتبخش را سرکوب میکند تا به فضیلت برسد؛ خدا، که تجسّم اخلاقیات است، در پاداش همهٔ این زحمات رنجآلود، شادی [Glückseligkeit] اعطا میکند. شادی «دقیقاً متناظر با اخلاقمَداری [Sittlichkeit] توزیع شده است» (۷). سوژهٔ اخلاقی، که رنج اخلاقمَداری را میپذیرد، میتواند از کامروایی خود کاملاً مطمئن باشد. خطرِ آنکه بحران کامروایی رُخ بدهد ابداً وجود ندارد، چون خدا فریبکار نیست؛ او قابل اعتماد است.
Mohammad Ali Zareian
فعل معینی که شاخص جامعهٔ دستاوردسالار است نه بایدِ هنجاری فرویدی، بلکه میتوانی است. این دگرگونی اجتماعی مستلزم ساختاردهیِ دوبارهٔ رواندرونی است. روانِ سوژهٔ دستاوردخواه دورهٔ مدرن متأخر کاملاً متفاوت از سوژهٔ منقادی است که فروید طرح روانکاوی را برایش ریخت. تشکیلات روانی فروید تحت سلطهٔ نفی [Verneinung]، سرکوب و ترس از تخطی است. اِگو «مسند اضطراب» [Angststätte] است. (۳) در مقابل، سوژهٔ دستاوردخواه دورهٔ مدرن متأخر دچار فقر نفی و سلب است. این سوژه بر مَدار اثبات میچرخد. اگر ضمیر ناخودآگاه ضرورتاً به وجه سلبیِ نفی و سرکوب [Verdrängung] مربوط باشد، آنگاه سوژهٔ دستاوردخواه دورهٔ مدرن متأخر فاقد این ضمیر است. این سوژه یک اِگوی پسافرویدی میشود.
Mohammad Ali Zareian
روانِ سوژهٔ دستاوردخواه امروزی با روانِ سوژهٔ منقاد فرق دارد. اِگو، طبق تعریف فروید، یک سوژهٔ منقاد مشهور است. تشکیلات روانی در دیدگاه فروید یک تشکیلات سرکوبگر با فرمانها و ممنوعیتهایی است که سرکوب و منکوب میکنند. این تشکیلات روانی (مثل خودِ جامعهٔ انضباطی) دیوار و آستانه و مرز و نگهبان تأسیس میکنند. به همین خاطر، روانکاوی فرویدی فقط به درد جامعههای سرکوبگری میخورد که سامانشان بر اساس وجه سلبیِ ممنوعیتها و فرمانهاست. اما جامعهٔ امروز یک جامعهٔ دستاوردسالار است که روزبهروز بیشتر وجه سلبی ممنوعیتها و فرمانها را کنار میگذارد و خود را همچون جامعهٔ آزادیمَدار عرضه میکند.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۲۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۲۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰۵۰%
تومان