نظرات کاربران درباره کتاب همه می میرند
۳٫۹
(۱۶۶)
✿Farzaneh✿
نویسنده داستان پادشاهی به نام "رایموندو فوسکا"را روایت میکند که پس از خوردن معجونی عمر جاودانه پیدا میکند.
کتاب دربردارنده زندگی و افکار او در قرنها و زمان های مختلف است.
ابتدای داستان کمی خسته کننده و کند پیش میرود. تمامش داستانهای مشابه است از جنگها و حوادثی که فوسکا بارها و بارها برای زنی به اسم "رژین " تعریف میکند. ولی در انتهای کتاب متوجه میشویم که این تکرارها لازم است تا نویسنده به هدف نهایی خود برسد.
*********
هدف درک این موضوع است که چگونه جاودانگی ابدی، از یک نعمت به نفرینی برای فوسکا تبدیل شد و چگونه گذشت سالها و قرن ها از او موجودی ساخت که از زندگی گریزان و به دنبال مرگ است.
**********
داستان تاثیر عمیقی در من داشت و باعث شد به این باور برسم که تنها مرگ به زندگی ارزش میدهد و همه کارها با پایانشان معنا میگیرند ....
majid001
نگاه قابل توجهی به مرگ داشتید و البته مرگ مرحله ای از تبدیل و یک راه طولانی و بیپایان است ، انسان برای رهایی از این تن که خسته میشود در این کالبد به دنبال آرامش و فهم بیشتر است و هرچه بیشتر غنی باشد از نظر درک و فهم، برایش بهتر و راحتتر سلسله مراتب را طی میکند و برای همین باید شور و شوق و اشتیاق را کسب کند و در واقع عطا کنند به او...
دوستدار کتاب
ممنون از توضیحات کامل
farshaD
احسنت به خلاصه مفید شما
مهدی ایمنی
من با این کتاب زندگی کردم.
واقعا جذاب بود برام.
فکر میکردم باید فیلم یا سریالی ازش ساخته باشن، اما چیزی پیدا نکردم.
بسیار بسیار کتاب ارزشمندی بود.
صرفا به چشم یک رمان بهش نگاه نکنید.
ترجمه بنظرم خیلی روان بود.
داستان پردازی هم حرف نداشت.
نویسنده قطعا انسان بسیار باسوادی بوده که تونسته جزئیات تاریخی مختلف از فرهنگهای مختلف رو اونطور جذاب در این رمان شرح بده.
توصیه میکنم حتما بخونید.
البته بنده نسخه چاپی کتاب رو مطالعه کردم.
قطعا نسخه الکترونیک هم جذابیت خودش رو داره.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
من کتابو نخوندم ولی با توجه به توضیحات دوستان خیلی شبیه سریال کره ایی گوبلین هست، این کتاب✅
به شدت پیشنهادش میکنم، عالیه این سریال🇰🇷
farzane farshbaf
منم عاشقش بودم نسخه چاپی رو خوندم . و به معنای واقعی مزمزه اش کردم
ati_ramos
دقیقا وقتی میخوندم حس میکردم کاش ی فیلم از روی این کتاب میساختن
Amin D
سیمون دوبوار در قالب رمانی چهارصد صفحه ای، سواد و نبوغش را همزمان به رخ میکشد؛ سواد ادبی، تاریخی، فلسفی و روانشناختیاش را، که خواننده را با هیجان به دنبال خودش میکشد
لابلای کلمات، نبوغ دوبووار آنجا رخ مینماید که حرفهای خودش را و برداشتش از اگزیستانسیالیسم را به تدریج و هنرمندانه به خورد خواننده میدهد، تا جایی که در انتها لزومی ندارد فلسفه اش را توضیح بدهد یا برای تعریفش دنبال کلمات بگردد. از طرفی، همین بستر فلسفی بهترین جایگاه است برای پرداختن به زندگی، جاودانگی، عشق و روابط انسانی و تعاریفی که هرکدام در قالب فلسفه ای وجودشناسانه پیدا میکنند
تنها نکته ای که برایم در خلال این سفر دراز و پرپیچ و خم باقی ماند، اتمام روایت در گذشته بود؛ آنجایی که انسانی جاودانه در زمان حال نمیتواند پاسخی درخور برای کنجکاوی بشر بیابد و محکوم است تا داستان را در دیروز خلاصه کند و رنج جاودانگی را برخود هموار. اما شاید دوبووار هم به خوبی میدانست که انسان فانی به همان چیزی نیاز دارد که فوسکا دغدغه اش را داشت و بیش از این نیازی به تفصیل نیست؛ یعنی انسانی که از بدو تولد مردن را آغاز میکند اما بین این دو چیزی وجود دارد بنام زندگی که با تحقق آرزوهایش در زمان حال باید سپری شود. و همین چکیده اگزیستانسیالیسم دوبوواری و سارتری است
آپدیت: یک نکته درباره ترجمه و نسخه الکترونیکی فراهم شده توسط طاقچه اضافه کنم. ترجمه با تمام روانی اش، در برخی بخشهای میانه کتاب، دارای جملات گنگی است که به جملات بعد و قبل از خود شباهتی ندارند و این ظن را ایجاد می کند که مترجم متوجه متن اصلی نشده و متاسفانه من هم نتوانستم متن اصلی را بیابم. به علاوه سانسور در بخشهای ابتدایی کتاب واضح است که ظاهرا در نسخه های قدیمی تر همین ترجمه وجود نداشته است. اما متنی که طاقچه فراهم کرده است، لذت مطالعه را کاهش می دهد چرا که صرفا متن را کپی کرده اند و به فواصل و اتمام بندها و همین طور اتمام روایت در درون یک بخش توجهی نداشته اند و با توجه به روش نگارش دووبوار، یعنی پرش زمانی داستان در طول یک بخش از آن بدون رفتن به بخش یا فصلی دیگر، برای خواننده گمراه کننده میشود و امیدوارم ناشران الکترونیک به تدریج متوجه بهبودهای لازم در نسخه های الکترونیک و تفاوتهایش با نسخه کاغذی بشوند
Mohammad
(۲-۳-[۳])
خیلی خوب بود، گرچه در بخش های میانی و پایانی، زیادی وارد مسایل جنگی میشه گاهی خسته کن به نظر میاد ولی کلیت داستان باعث میشه همچنان ادامه بدین؛ حال و هواش تا حدودی شبیه کتاب سینوهه ست، در کل تجربه ی خوبی بود، ارزش وقت گذاشتن رو داره
shima
قبل از خواندن این کتاب به مرگ جور دیگه ای فکر می کردم و زندگی رو با وجود مرگ پوچ و بی ارزش می دیدم اما وقتی داستان مردی رو خوندم که هرگز نمیمیره فهمیدم که زندگی بدون مرگ هم بی ارزشه و خسته کننده و تکراری .. هر چند همین الان هم خیلی از زندگی ها پوچ و بی ارزش و تکراری هستن اما امید دارن به مردن و تموم شدن .. و اما درباره کتاب ، حتما بخونیدش !
je suis jay
مرسی از نظر جالبتون ک باعث شد این کتاب رو بخونم🌹
FerFerism
فوسکایِ فناناپذیر خود را خدایی می پندارد که هرچند خالق جسم بشری نیست اما خود را خالق سرنوشت آنها میداند. خالقی که میخواهد مستبدانه حکمرانِ آرزوها و سرنوشت انسانها باشد و نظمی بی چون و چرا بر آنان نازل کند. اما انسان فناپذیر میخواهد خوب و بد، خودش سازنده یا نابودگر دنیایش باشد. چیزی که نامیرایی فوسکا مانع از درک آن میشد.
همچنین فوسکا با نفرین زندگیِ ابدی راوی تاریخ بشریست، چرخه تکراریِ بی پایانی از جنگها، کشتارها، استبدادها، فتوحات و پیروزی ها... و انسانهای میرایی که مدام سودای پیشرفت، تحول، آزادی و صلح دارند و تاریخی که محکوم به تکرار است.
فوسکا با جسمی ابدی زندگیای ابدی ندارد چون نامیرایی هیچ آسودگی ای برایش نیاورد خود را مردهای میدید در این دنیای فانی که دیگر هیچ چیز نه برایش معنایی دارد نه حسی در او برمیانگیزد. کسی که روزی آرزوی زندگیِ جاودانه را داشت حالا به کوتاهی زندگی و میرایی این بشر حسادت میکند
چون وقتی خطر از دست دادنها هست معنا و ارزشِ هر چیز خود را نشان میدهد مفهومی که نویسنده به خوبی آن را به تصویر کشیده، درک این موضوع که طمع داشتن جاودانگی و ابدیت جز تکراری کابوس وار و نفرینی ابدی نیست و در این کوتاهی زندگی و میرایی بشر است که آرزوها و خواسته ها شکل میگیرند و حتی اگر محال دست یافتنی به نظر میرسند و انسان مثل رودی جاریست و شوق و انگیزه زندگی در او به جوش و خروش در میآید و این مفهومی است که مرگ برای زندگی ایجاد میکند.
در آخر”روزی همه میمیرند اما پیش از مردن زندگی میکنند. “
فرهان
ممنون از توضیحاتتون
Mohammad Rasoulian
متاسفانه فواصل اصلا در نسخه الکترونیک رعایت نشده اند و این مطالعه را سخت میکند. گاهی وسط یک جمله است و علیرغم باقی بودن جا در صفحه، ادامه متن به صفحه بعد منتقل شده و گاهی به دلیل تغییر زمان، فضا یا داستان باید فاصله ای حداقل با چند ستاره یا انتقال ادامه به صفحه بعد وجود میداشت که نداشت.
من فقط نسخه الکترونیک را خوانده ام و نسخه چاپی را نخوانده ام. ولی خیلی بعید است نسخه چاپی هم چنین مشکلاتی داشته باشد و این موارد در آن رعایت نشده باشد. حال اینکه این نقص در نسخه الکترونیک از جانب ناشر است یا طاقچه را نمیدانم و بهتر است دوستان طاقچه یا نشر نو راهنمایی کنند در این زمینه.
در هر صورت امیدوارم این نقص در این کتاب رفع شود و در سایر کتابهای الکترونیک نشر نو و انتشارات دیگر وجود نداشته باشد.
Nilloo Co
دقیییییییقااااااااا. دقیقا.
نسیم رحیمی
کتاب خوبی بود.یه جاهایی ازش خسته شدم و نمی خواستم دیگه ادامه بدم اما ناراحتی و درد و غم فوسکا بهم اجازه نمی داد که کتاب رو رها کنم. واقعا خود من هم همیشه از اینکه روزی باید بمیرم و تمام چیزهایی که دوست دارم رو رها کنم ناراحت بودم ولی وقتی که این کتاب رو خوندم متوجه شدم اگر بخوام زنده بمونم و مرگ عزیزانم رو ببینم و مثل فوسکا در قرن و زمانه ای زندگی کنم که احساس می کنم بهش تعلق ندارم و جدا از دیگران هستم، همون ترجیح میدم که بمیرم. واقعا تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودم که نامیرایی چقدر ملال آور می تونه باشه.
در مورد قلم نویسنده هم باید بگم که خیلی خوب بود و من خوشم اومد و دوست دارم کتاب های دیگه سیمون دوبووار رو بخونم.
اطلاعات تاریخی نویسنده هم خیلی عالی بود.این نکته رو هم بگم که در نسخه الکترونیک فاصله گذاری های متن به درستی رعایت نشده و باعث شده که کتاب گیج کننده باشه.لطفا رسیدگی کنید.
Mahla V.KiyAN
.
.در جهانی که ادبیات برایم خلق کرده، رمانِ "همه میمیرند"، در جغرافیایی مطبوع و دست نیافتنی ریشه دوانده و لقب یکی از خاصترین و نابترین آثاری که افتخار آشنایی با آن را داشتهام، بهنام خود زده.
از آنجا که رابطه عاشقانه این دو اگزیستانسیالیستِ نامدار و معاصرِ فرانسوی، سیمون دوبووار و ژان پل سارتر، بهلحاظ روایتهایی که از سبک و فرمِ آوانگاردش بهجا مانده، همواره برایم جلب توجه میکرد و چند و چونِ آن عشقِ منحصر به فردی که قوام ارتباط این زوج شهیر و متفکر را تامین میکرده همواره در ذهنم محل پرسش باقی مانده بود.
باورها و عقایدی که در این کتاب به قلم دوبووار نشت کرده، برایم پاسخی شد که همچون نوری بر معمای ذهنم تابیدن گرفت. محبتی پاک و خالص، بدونِ خدشه و تهدیدِ بیرونی، تنها از چشمه نگرشی میجوشد که زندگی در "حال" را هدف گرفته و کاری به کارِ گذشته و آینده ندارد.
همه میمیرند، با چنان قصه هیجانانگیز و درگیر کنندهای جان گرفته و پیش میرود؛ که پس از پایان، حیات خواننده را به دو بخشِ قبل و بعد از خواندنش قسمت میکند.
قبل از این کتاب با ایده حیات جاودانهِ قهرمان داستان رو به رو نشده بودم و بکر بودن موضوع، مضاف بر قلمِ توانای دوبووار و دانش و تسلطش بر بهرهبرداری صحیح از تاریخ بود که حظ وافری از مطالعه کتاب نصیبم کرد.
داستانِ زندگی جاودانه فوسکا به حیاتِ ما انسان های فانی روح و جلا میدهد. کتاب را باید خواند و فهمید، مرگی که دیر یا زود فرا میرسد و این توالی ملال انگیزِ روزها و شبهای از پی هم را به پایان میرساند و انسان از حبسِ چرخه هولناکِ تکرار رها خواهد ساخت؛ تا چه حد دلگرم کننده و امیدبخش خواهد بود.
"همه میمیرند" را تنها برای لذت و خوراک داستانی مطلوب بهکسی توصیه نمیکنم؛ چون کتاب از ظرفیتی برخوردار است که برای بیمارانِ تهی از امید و انگیزه کافی برای ادامه مسیرِ تلخ و شیرین زندگی میتواند بهجای دارویی شفابخش تجویز شود.
کاربر 4166616
چه ادبیات و نوشتار زیبایی، خیلی ممنون از توضیحاتتون
نفیس
کتاب راجب مردی هست که به انتخاب خودش معجونی خورده که باعث شده هیچ وقت نمیره و تمام داستان زندگی این مرد در دوره های مختلف تاریخی و تجربه های تکراری اون هست.
خیلی خیلی عالی بود ...نگاه به زندگی از پشت عینک کسی که هرگز نمیمیره خیلی متفاوت و جالب بود...
ترجمه و قلم نویسنده هم روان و گیرا بود.
👌👌👌
نفیس
فوق العاده بود. خیلی جذاب بود.واقعا دوستش داشتم
faty564
نسخه چاپی و خوندم،بهم چسبید.
kordelia
حتی با وجود سلامتی، جوانی و ثروت این دنیا فقط تا مدتی روح انسان رو ارضا میکنه و بعد به بیهودگی و بیمعنایی دچار میشه و شاید این خاصیت این دنیاست و یا ویژگی انسانی ما! و حال که روزهای زندگیمان اندک و حساب شده ست کاش قبل از مرگ زندگی کنیم و زندگی بیافرینیم...
bahar
این کتاب عالیه
🍃نــہـــالــــے🍃
تموم شد!😕
کتابی پر از حس غم و سردی!پر از بی تفاوتی!
با مرگه ک زندگی معنا داره...امید و ارزوها معنا پیدا میکنن....
داستان ی پادشاه به نام فوسکاس ک به جاودانگی رسیده...و از خاطراتش طی ۶۰۰ سال میگه! و از غمی ک داره.... در ارزوی جاودانگی بود از امید هایی ک اوایل داشت میگه.... و کم کم زندگی و فرایندش واسش تکراری میشه و جاودانگیش رو نفرین می دونه! و در ارزوی مردن......
یکم از نقصای کتاب بگم....
فواصل زمانی و مکانی مشخص نشده...
صفخات پیوسته س و بین بخش های داستان ک از نظر مکان و زمان فرق دارن فاصله ای نذاشتن! احتمالا ک مشکل نسخه الکتریکی کتاب باشه....ک درک و خوندن کتاب و مشکل میکنه!
پر از اسامیه ک یکم درک داستان رو مشکل میکنه....
متنی پر از توصیف و درکی سخت....
و فصول طولانی ...... و کسل کننده! یکنواخت.... داستان ی رویه ی یکنواحتیو طی میکنه...زندگی...جنگ..صلح...امید...و باز تکرار این اتفاق ها...... بعضی جاها گوینده مشخص نیس باید پیش بری تا پی ببری ....
نویسنده واقعا با اطلاعات و دانا بوده ک تونسته کلی حوادث تاریخی رو شرح بده.....
و داستان تاثیر گذاری خلق کنه .....داستانی ک زندکبی فانی و ی نعمت می دونه!
الان کامل حس میکنم ک جاودانی چقد می تونه کسل کننده باشه...مخصوصا ک خودت باشی و همیشه تنها.....
بت مرگه ک زندگی هدف دار میشه!😊
آمن ^__^
سلام. در نسخه چاپی، جاهایی بین متن فواصل طولانی وجود داره که در نسخه طاقچه وجود نداره. به همین خاطر ، اوایل کتاب به قسمت هایی خیلی گنگ هست و باید چندبار بخونی که متوجه بشی الان قصه در کدوم فضاست و شخصیت ها چه کسانی هستند.
بنابراین اگر اوایل کتاب، دچار سردرگمی شدید بدونید که شما تنها نیستید. میتونید نسخه pdf رو از گوگل دانلود کنید. چند صفحه رو از روی اون بخونید تا متوجه ماجرا بشید و بعد تشریف بیارید اینجا. در مورد خود کتاب هم، نیمه اول، برای من به شدت سخت و سنگین گذشت ولی نیمه دوم جذاب و پرکشش بود. موضوع اصلی داستان رو هم خیلی دوست داشتم. اینکه زندگی فناناپذیر چه قدر تلخ و عجیب میتونه باشه، جالب بود.
maryam
برخلاف نظرسایردوستان کتاب اصلا جذاب نبودبرای من،وشایددلیلش خوندن کتاب چگونه زمان رامتوقف کنیم،قبل ازاین کتاب بود که باهمین مفهوم ولی داستان ساده تروجذاب تری مفهوم راانتقال داده.درحین خوندن این کتاب انگارداریم یه کتاب تاریخی خیلی یکنواخت وکسل کننده ای رامطالعه میکنیم
کتاب 1984
لطفا کتاب جنس دوم از همین نویسنده رو هم بیارید
گلیزه
دارم سطر به سطر لذت می برم از خوندنش
من عاشق سورئالم
magi
"و اگر مرگ نبود دست ما پی چیزی می گشت "
این شعر سهراب سپهری قرابت عجیبی با روایت فوسکا مردی کە بە نفرین ابدی جاودانە بودن مبتلا گشتە دارد داستانی فوق العادە پر کشش با موضوعات (عشق،فلسفه مرگ ،تاریخ،جاودانگی) که بدون تعلیق تا آخر خواننده رو در پای کتاب نگه میداره
کتاب مکاشفەایە در مورد اثر پذیری مرگ بر زندگی و همچنین زندگی بر مرگ ، که ضمن تمجید از ارزش های زندگی ،وجود و پذیرش مرگ را راهی برای داشتن امید بیشتر برای زندگی بهتر نه حقیر و بیهوده تعبیر و تفسیر می کند
شروع طوفانی کتاب با این جملە است
"همە می میرند اما قبل از مرگ زندگی می کنند" کتاب در نفی جاودانه زیستن و تفسیری است بر سیر تطور اندیشەهای دوبوار (اگزیستانسیالیست) کە آدمی فنا پذیر است و زندگی جاودانه وجود ندارد و آنچه مهم است اصالت وجود است کتاب بسیار خوب و چالش برانگیزی بود حتما پیشنهاد می کنم و در نهایت همە ما با کوچک بودنمون بخش غیر قابل تکرار از چیز بی نهایت بزرگی بە نام زندگی هستیم ،زندگی را دریابیم
حجم
۳۷۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۱۳ صفحه
حجم
۳۷۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۱۳ صفحه
قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان