نظرات درباره کتاب کافکا در ساحل و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب کافکا در ساحل اثر گیتا گرکانی

نظرات کاربران درباره کتاب کافکا در ساحل

۳٫۸
(۱۴۹)
Omid r kh
🔹️معرفی کتاب:"کافکا در کرانه" ⁦▪️⁩نام اثر: کافکا در کرانه ⁦▪️⁩نویسنده: هاروکی موراکامی ⁦▪️⁩مترجم: مهدی غبرائی ⁦▪️⁩نشر: نیلوفر 🔸اکثراً منتظرند تا بالأخره در یکی از این سال‌ها هاروکی موراکامی ژاپنی جایزه‌ی نوبل ادبیات را از آن خود کند. البته هاروکی موراکامی بدون نوبل هم یکی از بهترین نویسندگان زنده‌ی جهان است. کتاب‌های موراکامی جزو کتاب‌هایی هستند که اکثر آدم‌ها می‌توانند آن‌ها را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند. آمار فروش کتاب‌های این نویسنده و جایزه‌ها و افتخاراتش هم همین را تأیید می‌کند. مشکل اکثر کتاب‌های فانتزی و علمی-تخیلی حال حاضر این است که آنقدر سرگرم ایجاد لذت برای مخاطبشان می‌شوند که یادشان می‌رود فقط لذت بردن کافی نیست. اگر خواننده‌ با خواندن کتاب با قصه‌ای عمیق مواجه شود خیلی خیلی بهتر است تا اینکه فقط لبخند بزند. از طرف دیگر کتاب‌هایی هم که به دست نویسندگان ادبیات جدی نوشته می‌شوند، گاهی هیچ لذتی برای خوانندگانشان به دنبال ندارند، آن‌ها نه حسی را برمی‌انگیزند، نه کسی را می‌خندانند و اکثراً بسیار حوصله‌سربرند. نویسنده بیش از هرچیز در این کتاب‌ها به مسائل عمیق توجه نشان می‌دهد. هاروکی موراکامی به طور کلی با این دو دسته نویسنده فرق دارد. موراکامی هم مانند مارکز خیالات و جادوهایش را در بطن زندگی روزمره پیاده می‌کند. دنیای کتاب‌هایش همین دنیایی است که من و شما در آن زندگی می‌کنیم. اما در آن اتفاقات عجیب و غریبی هم می‌اُفتد که به طرز بسیار جالبی برای شخصیت‌های خود داستان عادی است. موراکامی با این شیوه‌ی داستان گویی موفق می‌شود داستان‌هایی را پدید آورد که خواندنشان بسیار لذتبخش و سرگرم کننده است و در عین حال معناهای عمیق و تکان‌دهنده‌ای در آن وجود دارد. 🔸خلاصه داستان کافکا در کرانه از دو بخش تشکیل می‌شود. در یک بخش قصه‌ی پسری نوجوان به نام کافکا تامورا را دنبال می‌کنیم و در بخش دیگر پیرمردی به نام ناکاتا که دارای توانایی‌هایی مرموز است. کتاب به شکلی فصل بندی شده که در فصل‌های فرد داستان کافکا تامورا را دنبال می‌کنیم و در فصل‌های زوج داستان ناکاتا را. کافکا تامورا که یک فرد نوجوان است از خانه و زندگی‌اش فرار می‌کند تا از سرنوشتی که برایش مقدر شده در امان باشد، اما نهایتاً به یک کتابخانه‌ی امن در شهری کوچک می‌رسد که همه چیز را تغییر می‌دهد. ‌ در مقابل ناکاتا را داریم. کسی که در کودکی بر اثر یک اتفاق غیرقابل فهم، توانایی‌های معمولی زندگی را از دست داده و به شخصی شبیه به افراد ناتوان یا کم‌توان ذهنی تبدیل شده است. در عوض ناکاتا قابلیت‌هایی مرموز و فراطبیعی به دست می‌آورد و می‌تواند با گربه‌ها حرف بزند. شاید بشود گفت این دو شخصیت کاملاً دو روی متفاوت سکه‌اند یکی پیر و دیگری نوجوانی 15 ساله، یکی در فرار از سرنوشتی که برایش تعیین شده و دیگری به دنبال سرنوشتی که هیچگاه نداشته است. البته داستان کتاب کافکا در کرانه فقط به این دو شخصیت محدود نمی‌شود، آن‌ها یک سفر بزرگ را آغاز می‌کنند که برایشان اتفاقات زیادی را رقم می‌زند و آن‌ها را با افراد زیادی در کتاب آشنا می‌کند. 🔸هنگام خرید کتاب کافکا در کرانه به چه چیزی توجه کنیم؟ از کافکا در کرانه هم کتاب‌های نسبتاً زیادی در بازار موجود است. اما دو ترجمه‌ی آن از همه بهتر و معروف‌تر است. یکی از این ترجمه‌ها با نام «کافکا در ساحل» در بازار موجود است. این نسخه را گیتا گرکانی ترجمه کرده و انتشارات نگاه آن را به چاپ رسانده است. نسخه‌ی دیگری ترجمه‌ی مهدی غبرائی است که بسیاری از کتاب‌های هاروکی موراکامی را ترجمه کرده است. این کتاب را انتشارات نیلوفر به چاپ رسانده و عنوان آن هم کافکا در کرانه است که اکثراً کتاب را با همین نام و همین ترجمه می‌شناسند. پیشنهاد ما به شما نسخه‌ایست که مهدی غبرائی آن را ترجمه کرده. 📌برشی از متن: «آنچه تو اکنون تجربه می کنی مضمون مکرر بسیاری از تراژدی های یونان است. انسان سرنوشتش را انتخاب نمی کند. سرنوشت او را انتخاب می کند.» ‌
saeedeh
کتاب فوق العاده بود ولی من همچنان یه چیزایی برام مبهمه کافکا از کجا فهمید میس سائه کی مادرشه؟ یا حتی ساکورا خواهرش هست؟
کاربر ۴۲۶۵۳۶۰
مررسیی ازاینکه انقدر خوب توصیفش کردید🌹🦋
کاربر ۱۸۷۶۴۱۷
منم موافقم.شما خودت یه پا نویسنده ای. چه قدر خوب و کامل معرفی کرددین. من رفتم که کتاب رو بخرم
موش سر آشپز
موراکامی از اون نویسنده هاییه که میتونه خلاقانه ترین داستان ها و روایت ها رو به معمولی ترین شکل ممکن تحویل ادم بده و کافکا در کرانه گل سر سبد این قلم بی نظیره. داستان دو روایت موازی داره و این دو روایت با مهارت موراکامی جوری به هم میرسه که به هیچ وجه توی ذوق نمیزنه. نمیشه گفت کتاب کاملا مدرنه چون غالب کار کلاسیکه مثل فرار از خونه و جست و جوی مادر اما پر از نمادها و درونمایه هاییه که ویژگی ادبیات مدرنه. یکی از روایت ها متعلق به کافکاست . پسر پانزده ساله ای که پدرش مدام بهش میگه اون بالاخره یه روزی به مادر و خواهرش تجاوز میکنه و گریز کافکا شاید به خاطر گرفتار نشدن به سرنوشت ادیپ باشه و روایت دیگه ناکاتای پیری که هوش و حواس درستی نداره اما عاشق الکله و میتونه با گربه ها حرف بزنه ،شاید به جبران رفتن زن های مثلا گربه صفتش. جایی خوندم که اگر کافکا رو نفس و ضمیر کتاب در نظر بگیریم ، ناکاتای پیر حکم ذهن کتاب رو داره. تعریف قشنگیه گمونم.
پاورقی های آویسا
مهدی غبرائی بود نام مترجم
[ثَم]
ترجمه افتضاح و سانسور ک داشت،ضربه بدی زده ب اثر نویسنده
نیایش
سلام. شما چه ترجمه ای از اثر رو پیشنهاد میکنید؟
Danyal Taba
بله،کاملا موافقم
ناسارا
کتاب رو به صورت فیزیکی تهیه کردم از یک مترجم دیگه اما نظرم رو باید اینجا بگذارم چون برای خودم هم آرشیو میشه. موراکامی رو من تازه یک ساله که شناختم و از اونجایی که چند سالی هست عاشق معماری ژاپن شدم و کم کم دارم عاشق فرهنگ و غذاهاشونم میشم عاشق آثار موراکامی هم شدم. داستان سورئال هست و من از بابت این خیلی لذت میبرم. داستان با یک واقعه آغاز میشه و شخصیت های داستان یکی یکی طلوع میکنند و آهسته آهسته به هم مربوط میشوند. این شیوه ارتباط شخصیت ها و وقایع، بسیار هنرمندانه نوشته شده است و فضاسازی داستان به شدت قابل احترام است به صورتی که من با خوندن این کتاب تمام فضا هارو تونستم توی ذهنم مجسم کنم و پلان این مکان هارو به طور کامل مجسم کردم این قضیه برای من ارزشمنده جدا از مکالمات شخصیت ها و خودِ داستان این فضاسازی های معرکه باعث میشه بیشتر ترغیب بشم تا بقیه آثارش رو هم بخونم. داستان در مورد پسری هست که از خونه فرار میکنه تا هویت خودش رو پیدا کنه هویتی که توی پیدا کردن مادرش خلاصه میشه در طول داستان اتفاقاتی برای او می افته که هم به سوالی که توی ذهنش هست نزدیک میشه و هم شما با ادمهایی که به او مربوط هستند بیشتر آشنا میشید. کتاب برای من جنبه آموزشی هم داشت چون از کتابهای زیادی داخل کتاب اسم برده شده و مثل دیگر اثار موراکامی چند اهنگ هم در کتاب معرفی شده. این جور چیزها برای من جالبه این که در کتاب دانش نویسنده به خواننده منتقل میشه.
me
کتاب خیلی معروفی هست ولی هیچ وقت نتونستم باهاش ارتباط برقرارکنم و دوستش داشته باشم!
پاورقی های آویسا
درکش نیاز داره به این که کمی فلسفه بدونی و بسیار آهسته بخونیش
کاربر 3346649
منم
Je_Suis_Amin
me too...
Nino
این کتاب رو با ترجمه ی مهدی غبرائی خوندم،بنظرم خیلی روون بود.در مورد محتوای کتاب هم تا حدودی باید فانتزی پسند باشید . کلیت داستان رو پسندیدم و لذت بردم.(۵ ستاره برای نویسنده)
r.g
موراکامی خیلی نوکرتم بی صبرانه منتظر کتاب جدیدت هستم کاش جنگل نروژی و 1Q84 هم بود
ترانه
من نفمیدم دلیل نفرت کافکاازپدرش چی بود؟اون لحظه که معلم ناکاتاروکتک میزددردناک بود .من حس ناکاتا رومیفهمیدم ،چطورازدرون خالی شده بودچه تاثیراتی این معلم روی زندگی بچه هادارد،وقتی کافکادرموردرفتن بی دلیل مادرش ناراحت بودقلبم دردمیگرفت،وقتی درهیبت کلاغ ازپدرش انتقام گرفت وچشمهایش رودراوردخیلی خوشحال شدم،بعدمرگ ناکاتا دردش مثل یه اژدهازدییرون.چه قدراین نویسنده استادانه دوسرنوشت روتوی کتابخونه به هم وصل کردواقعن نمیتونم تصورکنم چه طوراین کتاب نوشته شده؟این درک بالاازدردوغم وخشم واقعاقابل تحسینه .ای کاش ایشون جایزه ی نوبل میگرفت .چندروزی که کتابوخوندم ،حالم بدبودوغصه دارامااین اثرواقعن هنرمندانه نوشته شده بود.👍👍👍👍
Craving_M
کاش اول نظرت میگفتی داری اسپویل میکنی :/
کاربر ۳۲۰۷۳۳۶
اسپویل هست این متن. تا جایی که من متوجه شدم، پدر کافکا یک‌ مرد الکی بوده، که برای همینم به شکل همون شخصیت مارک نوشیدنی ظاهر میشده، و با کشتن گربه ها که گربه نماد زن و باروری هست مرد سالاری و زن ستیزی شخصیتشو نشون میداده در حقیقت، شاید یعنی اعتیاد به الکلش باعث ازار زن و یچه هاش میشده که زنشم رهاش کرده و رفته، اخرشم که کافکا به خودشناسی میرسه و در حقیقت از درون خودش به مادرش میرسه شخصی که همیشه ازش متنفر بوده و این رسیدن از درون به اون شخص باعث میشه که مادرشو درک کنه و ببخشه، و این بخشش بهش یک زندگی دوباره میده، و برمیگرده به دنیا بیرون از خودش و زندگی جدیدیو شروع میکنه.
fateme
یه نفس عمییییق ازاینکه تموم شد! تصویرسازی عالی شخصیت پردازی متوسط گره خوب اوج متوسط پایان بندی نسبتا ضعیف دوستش داشتم و نداشتم! اساسا سبک رئالیسم جادویی رو دوست دارم اما این کتاب بیش از حد اسطوره ای بود خصوصا جاهایی که اوشیما میرفت توی قالب استاد همه چیز دان نظریه پرداز خسته کننده بود. بعد مکالمه ها همه یه طوری فرهیخته طوری بودن! که غیرطبیعی بود حداقل شکرگذار حضور ساکورا بعنوان تنها فردمعمولی و قابل درک این قصه که فرهیخته نیست هستم! وگرنه حتی هوشینوام فیلسوفانه حرف میزد و جالب نبود برام براهمین نوشتم شخصیت پردازی ضعیف. توصیفات کافکاام خیلی زیاد بود خصوصا توی جنگل دیوانه شدم تاتمومش کنم. اما توصیفات کلبه و کتابخونه و کلا فضاسازی داستان رو خیلی دوست داشتم. ناکاتاام بعنوان شخصیت موردعلاقم معرفی میکنم 😅🤭 واینکه من تااخرش منتظر بودم ببینم معلم اخرداستان ازیه جایی دربیاد .یااین که جریان اون نامه های اول کتاب چی بود چرا ذکرشدن ایا کسی داشت درمورد اون اتفاق تحقیق میکرد که اونارو پیدا کرده بود یاچی؟!؟ اینطوری بدون دلیل اوردن نامه ها،خیلی حرفه ای نبود.اصلا چرا اونجا دانش اموزا بیهوش شدن؟ یعنی قدرت معلمشون خاص بود یا نزدیک سنگ بودن ؟
samira
نامه نبودن گزارش بودن از توصیف اتفاقی که توی جنگل برای بچه ها افتاده بود که میخواست ماورایی بودن حادثه زو نشون بده توی اون موقع خانم سائکی سنگ وروردی رو باز کرده بود که باعث شده بود بچه ها بیهوش بشن ولی ناکاتا که قبل حادثه از معلمش سیلی خورده و یجورایی روزنه امیدش به برقراری ارتباط با دیگران رو از دست داده وقتی به هوش میاد دیگه خرد و حافظه نداره در واقع اون اتفاق باعث شده نقطه برهکس خانم سائکی بشه خانم سائکی از بعد از مردن دوست پسرش فقط توی خاطرات زندگی میکنه درحالیکه ناکاتا اصاا خاطره ای نداره و توی زمان حاله کاملا خانم سائکی با ادمهای خیلی زیادی رابطه جنسی داشته درحالیکه ناکاتا میل جنسی نداره خانم سائکی در مقابل هیشکی احساس مسئولیت نکرده حتی در مقابل پسرش درحالیکه ناکاتا هر وظیفه ای که بهش بدن رو پرفکت انجام میده
🌻حبّه انگور🌻
از خوش ترین اوقاتم زمان مطالعه این کتاب بود.😊 فضاسازی کتاب هم خیلی عالی بود. اواسط کتاب، جذاب ترشد و اتفاقات عجیب و هیجان انگیزی رخ داد که همشون تبدیل شدن به کلی علامت سوال تو ذهنم و این لحظه به لحظه اشتیاقم برای ادامه کتاب رو بیشتر میکرد. اعتراف میکنم که آخرش اونطور که دوست داشتم تمام نشد وهنوزم کمی گیج بودم ولی صادقانه بگم، مطالعه این کتاب برای من یه تجربه فوق العاده لذت بخش بود.
dastanha@yahoo
تجربه فوق العاده لذت بخش رو هستم! کتابیه که مزش بعد از بیش از یکسال زیرزبونم تازس، البته ترجمه غبرایی خوندم
سین.ز
کتاب خوبی بود و انسجامی که در عین پراکندگی داشت نشون دهنده ی مهارت عالی نویسنده س! توصیفات خیلی دقیق و مسلموس بود و روی مخاطب تاثیر میذاش! اما یه ایراد داشت...برخلاف اینکه مردم در سطح جامعه عموما به فکر منافع خودشون هستن و وجدان تا اندازه ای نسبت به گذشته از بین رفته و مخصوصا در مواجهه با یک پسر کم سن و سال و غریب و تنها یا یک پیرمرد حواس پرت میشه سو استفاده های مختلفی ازشون کرد و به راحتی سرشون کلاه گذاشت اما توی این داستان همه ی ادم های غریبه بدون هیچ چشم داشتی و کاملا خالصانه به کافکا و ناکاتا کمک میکردن و حتی یک بارم با ادم های شیادی که تعدادشون در سطح جوامع کم نیست هم برخورد نکردن!مگه میشه؟ مگر اینکه مردم ژاپن واقعا مردم درستکاری باشن که تا این حدش قابل باور نیست
کاربر ۳۲۰۷۳۳۶
این کتابو من جدیدا خوندم ولی با عنوان کافکا در کرانه ترجمه اقای غرایی بر خلاف بعضی از دوستان که میگن موراکامی خواسته گنده گویی کنه مخالفم، در کل تجربه من از خوندن این کتاب این بود که از توضیحات و نوشته ها و در کل قلم موراکامی واقعا لذت بردم، گاهی داستان کسل کننده میشه و گاهی هیجان انگیز، توش میتونین هنر موسیقی و هم تجربه کنین، همراه کتاب از یوتیوب موسیقی ها رو جستجو‌کنین و همراه خوندنش بهش گوش بدین، داستان خیلی عمیقی داره، نماد شناسی زیادی توش هست، در کل داستان چندلایه هست، لایه ای به اسطوره شناسی مربوط میشه، لایه ای به نماد شناسی مربوط میشه، همراه خوندنش میتونین از نقدهاش برای درکش استفاده کنین، زبان اصلیش و نخوندم و گذرا نگاهی انداختم، جاهای خیلی منشوری داره، که به هر حال از شخصیت نوجوان داستان و البته فرهنگ نویسنده که ژاپنیه نباید انتظار داشت که نباشن، شخصیت اصلی یک نوجوان هست که یه جورایی به بعد جسمی و خود اگاه انسان اشاره داره، و تمام تمایلات جنسی انسان و شامل میشه اونم در حد بالا، و شخصیت دوم هم ناکاتا هست که به بعد روحی و ناخداگاه انسان اشاره داره یعنی فقط اگاهیه و هیچ بعد جنسی و تمایلات جسمی و شامل نمیشه و کلا بعد اگاهی توش هست، پس این قسمت منشوریش هم حتی لازمه داستان بوده نباید به خاطرش بهش حمله کرد. در کل وقتی داستان و تموم کردم تا یک هفته فقط داشتم بهش فکر میکردم و در مورد با همه صحبت میکردم، به نظر من وقتی کتابو تموم میکنین یا ازش متنفرین یا عاشقشین، من تا یه هفته بعدش نمیدونستم توی کدوم طرفم، ولی بعد اینکه تا حدود ی داستان برای خودم جا افتاد، عاشقش شدم، کتاب فوق العاده ای هست و قلم موراکامی صد برابر زیباترش کرده، ولی قرار نیست همه از خوندنش لذت ببرن، به خودتون سخت نگیرین اگه دوستش نداشتین دراپش کنین.
melika
لطفا اینکتاب رو در کتابخانه هم قرار بدین
erfan nasrollahy
یکی از بهترین کتاب هایی که می تونید بخونید با اینکه 600 صفحه هستش هیچ جای متن احساس خستگی و کلافه شدن نمی کنید حتما پیشنهاد میشه
الهه
جالب و کمی کسالت آور به نظرم با اینکه گزافه گویی زیاد داشت اما پایانش خیلی سریع ظاهرا به نتیجه رسید و حتی بعضی جاهاش هم به نتیجه نرسید مثلا نمی دونم قضیه ی خواهر کافکا در پایان داستان آخر چه شد؟! و اینکه اگر واقعا پدر کافکا دچار روان پریشی شده بود و کشتن گربه ها و نگهداشتن سر اونا می پرداخت چرا پلیس اومد خونه ی مقتول از این فاجعه خبری نبود و اون لباس های خاصی که مخصوص جانی واکر بود را در هنگام قتل نپوشیده بود؟! یعنی همه ی اینها که برای ناکاتا اتفاق افتاد خیالی بود؟! و در آخر اینکه ترجمه ی مهدی غبرائی عالیه.
ࡅ߭ܥ‌‌ߊ
نوشته های هاروکی موراکامی به شدت ملموس و شیرین و قابل تصور ان
ز. آروشا دهقان
من نتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم. شروعش تا حدود صد صفحه خوب بود. بعد ریتم و روند داستان کند شد اما تا اواسطش می‌تونستم امیدوار باشم که داره یه چیزی میشه. با این حال از یک جایی به بعد، توضیحات و توصیفات تکراری انقدر زیاد شد که دیگه واقعا بی‌حوصله و روزنامه‌وار می‌خواندم. اون روح پدوفیل هم که در داستان می‌دیدم، تا آخر جلوی چشمم بود.🤷🏻‍♀️ فکر می‌کنم به عنوان اولین تجربه‌ی موراکامی خوانی، کتاب خوبی رو انتخاب نکرده بودم.
shima
آره کتاب مناسبی برای شروع نبوده. بهتر بود داستان کوتاه هاشو میخوندی
iMa Tin
من نسخه زبان اصلی کتاب رو خوندم، خیلی چیزایی توی کتاب وجود داره که قطعا توی ترجمه حذف شدن... و حقیقتا هم بهتره که حذف شدن، واقعا حال بهم‌زن و تهوع آورن قسمتای مشکل‌دارش. دوتا خط داستانی داره، یکی پسر ۱۵ ساله که از خونه فرار میکنه، یکی یه پیرمرد ۶۰ ساله که به دنباال یه حادثه توی کودکی خنگ شده یکم و دیگه خوندن و نوشتن یادش رفته ولی در عوض میتونه با گربه ها (و خیلی چیزای دیگه) حرف بزنه. خط داستانی پسره کاملا شر و وره و همش چسناله طوره. در عوض خط داستانی پیرمرده خیلی جذابه و تنها علتی بود ک من کتابو تموم کردم. کتاب برخلاف نظر ها و کامنت هایی که اینور اونور میخونین داستانش خیلی واضحه... مخصوصا اگه به حرفی که یکی کارکتر ها درباره‌ی انتوان چخوف میزنه توجه کنین و اونو به همین داستان تعمیم بدین. در کل موراکامی تو این کتاب خیلی سعی داره خودش رو یه جوری به هر ادم خفنی تو هر فیلدی از هنر بوده بچسبونه... از شوبرت و بتهوون گرفته تا چخوف و کلی از خواننده ها و بند های قدیمی مثل بیتلز و پرینس و ... ، همه این کارا هم برای اینه که خودش رو خیلی خفن‌تر از دری‌وری‌نویسی که هست نشون بده. به جای این کتاب به نظرم catcher in the rye (ترجمه‌ش ناطور دشت‌ه) نوشته سلینجر رو بخونین. برخلاف موراکامی، سلینجر به جای این که مجبور بشه دنبال حرفای قلمبه سلمبه بگرده، با مخاطبش واقعا ارتباط برقرار می‌کنه و حرفشو به ساده‌ترین شکل میرسونه.
shokoufeh
موراکامی در کتاب های دیگرش هم از شخصیت ها و هنرهای دیگه حرف میزنه.دلیلش شاید شناساندن هنرهای با ارزش به مخاطب هاش باشه.
maryam azizi
حالا برخلاف حرف شما من از اودیپ و بتهوون که حرف میزد خیلی خوشم اومد...دربارشون اصلا نمیدونستم من بعد اینکه صفحه مربوط به اهنگ بتهوون خوندم اهنگشو دانلود کردم و تا الان همیشه گوش میدم، در اصل من وقتی داشتم میخوندم گفتم چقدر خوبه که از شخصیت های دیگه هم حرف میزنه...
Márma
یکی از عجیب ترین کتابها که آدم رو با خودش همراه میکنه و هی میبره و میبره و...
Morteza
واقعا یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم البته با ترجمه مهدی غبرائی، وقتی شروع بخوندنش میکنی انگار رفتی درون داستان و با کافکا همراهی و در کنارشی....

حجم

۵۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۷۰ صفحه

حجم

۵۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۷۰ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۸۱,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد