دانلود و خرید کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس) دن پابلوکی ترجمه محمدرضا ملکی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس) اثر دن پابلوکی

کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس)

معرفی کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس)

کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس) نوشتهٔ دن پابلوکی و ترجمهٔ محمدرضا ملکی است. نشر پیدایش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر جلد سوم از «مجموعه خانه سایه‌ها» است که «خانه آنجاست که قلب از تپش می‌ایستد» نیز نام گرفته است. این رمان ترسناک برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس)

رمان خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس) در ۴۳ فصل نوشته شده است.

شخصیت‌های اصلی رمان خانه سایه ها «دش»، «ديلان»، «پاپی»، «ماركوس» و «آزومی» هستند که وارد خانه‌ای ترسناک و روح‌زده می‌شوند. دش و پاپی و آزومی که موفق می‌شوند از خانه فرار کنند و به محوطهٔ بیرونی بروند اما خانه آن‌ها را رها نکرده است. مرگ به شکل ترسناکی به دنبال بچه‌ها است.

خواندن کتاب خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به نوجوان‌هایی که به داستان‌های ترسناک علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خانه خانه سایه ها (جلد سوم، محبوس)

«آزومی که هنوز احساس تهوع داشت، چشم‌هایش را به هم زد، ولی بلافاصله حس کرد دیگر خبری از موها روی صورتش نیست. با دقت لب‌هایش را لیسید. موهای آبی هم یک حقهٔ دیگر بوده ـ عمارت یا همان موجودِ سایه‌ای داشت سر به سرش می‌گذاشت. ـ شاید هم افکار خودش این کار را می‌کردند...

آزومی پرید جلو و دستانش را انداخت دورِ پاپی و او را از نقطه‌ای که بدنِ خواهرش افتاده بود کنار کشید. با لکنت و تشویش گفت: «موریکوئه، اون برگشته.» ولی وقتی به آن قسمت سبزه‌ها اشاره کرد، کسی آنجا نبود. دید که آن چیزی که باعث افتادنش شده بود، فقط شاخهٔ بلندِ درختی بود که نور آفتاب رنگش را برده بود.

احساس کرد پوستش یخ کرده.

آزومی گفت: «این شاخه اونجا نبود، خواهرم اونجا بود. پای منو گرفت. قسم می‌خورم! می‌خواست منو بکشه...»

پاپی گفت: «اون واقعی نبوده.»

دَش گفت: «هیسس، آهسته صحبت کنین.» بعد هم به حاشیهٔ جنگل، پشتِ سرِ آزومی نگاه کرد. مارکوس جایی میان آن درخت‌ها، در نقطه‌ای که هیولا او را پرتاب کرده بود، افتاده بود. «ممکنه هنوز دنبال‌مون باشه.»

آزومی صورتش را با دست پوشاند تا اشک‌هایش دیده نشود و گفت: «من... من متأسفم... اون منو حسابی ترسوند.»

پاپی آهی کشید و گفت: «مطمئنم که همین‌طوره، ولی واقعی نبوده.» بعد دستی به پشتِ آزومی کشید و ادامه داد: «ما باید قوی باشیم. نذار این خونه به ذهنت نفوذ کنه.»

آزومی گفت: «برای این کار خیلی دیره، نمی‌دونم چطور از فکرم بیرونش کنم.»

دَش گفت: «از حالا به بعد باید به هم نزدیک‌تر بمونیم. اگر یکی از ما پاش بلغزه یا زمین بخوره یا حتی چیزِ عجیبی ببینه، باید به بقیه خبر بده. خیلی هم فوری. ما نمی‌تونیم اجازه بدیم این خونه، ما رو از هم جدا کنه.»

آزومی بینی‌اش را پاک کرد و گفت: «قبوله.»

پاپی در حالی که به جنگل چشم دوخته بود و گوشش را تیز کرده بود، گفت: «اگه هنوز دنبال‌مون بود صداشو می‌شنیدیم دیگه، مگه نه؟ صدای خُرد شدن شاخ و برگ و این‌جور چیزا؟»

دَش گفت: «مگر اینکه بازم تغییرِ شکل داده باشه و حالا شکل یه نفر دیگه باشه.»

هر سه نفر با نگاه تردید به هم نگاه کردند. آزومی حس کرد پوستش مورمور شده. امّا او می‌توانست به آنها اعتماد کند، مگر نه؟ آنها فقط چند ثانیه از دیدِ او خارج شده بودند. وقت کافی وجود نداشت که...

پاپی جلو آمد و گفت: «بذار چشماتو ببینم.»»

دختر در آینه
بهرام افراسیابی
چندصدایی اخلاقی در دنیای مجازی
مریم صانع‌پور
نتحادث
محمدجواد صادقی‌مجد
میاندار
احمد مصطفایی
تاثیر درمان شناختی هیجان مدار در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ms)
مریم کریمی
شفافیت و اقتصاد
موسسه پژوهشی اقتصاد مالی بهین موسسه پژوهشی اقتصاد مالی بهین
پرسیدن و جنگیدن
منوچهر آشتیانی
فرصت های آموزشی شبکه های اجتماعی
نیلوفر روستایی
بنیان دانشی آینده پژوهی (جلد دوم) سازمان ها و کاربست ها (۲)
ریچارد ای. اسلاتر
بازگشت به عمارت وزغ
کنت گراهام
پروژه خوشبختی (خلاصه کتاب)
گرچن روبین
روش‌شناسی تفسیر قرآن (ترکی استانبولی) Kur’an Tefsiri Metodolojisi
علی اکبر بابایی
اوهام (جلد دوم)
ریچارد باخ
هزار و یک‌ شب (دفتر دوم)؛ شب سی و یک و سی و دوم: حکایت بی‌گوش - حکایت لب بریده
عبداللطیف طسوجی
قلب کودکان (بخش هشتم)
ایمان وفایی
فقه الله اکبر
سید سلمان صفوی
دستاوردهای نوین محیط زیست
آیگین امیدی
روان درمانی و مشاوره
سیدمهدی حسینی بیرجندی
پنجره زیرزمین
آنتونیو بوئرو بایخو
دعوت در آلاسکا، دیدار در مشهد
غلامرضا آقایاری

نظرات کاربران

کاربر ۶۳۳۸۹۱۰
۱۴۰۲/۰۲/۰۱

این کتاب واقعا عالیه من که عاشقش شدم آدم رو تو داستان غرق می‌کنه فقط اگه تاقچه جلد چهار کتاب هم ارائه بده دیگه عالی میشه داستان جذاب شخصیت های عالی و در کنار ترسناک و هیجان انگیز بودنش حس غم

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۷ صفحه

حجم

۵۱۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۷ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۷,۵۰۰
۵۰%
تومان