دانلود و خرید کتاب زیستن در جهان دوپاره عبدالرحمن نجل رحیم
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب زیستن در جهان دوپاره اثر عبدالرحمن نجل رحیم

کتاب زیستن در جهان دوپاره

معرفی کتاب زیستن در جهان دوپاره

کتاب زیستن در جهان دوپاره نوشتهٔ عبدالرحمن نجل رحیم است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. موضوع این کتاب مغزپژوهی در نقد زیست-جهان موجود است. این یادداشت‌ها که با اتکا به دانش بینارشته‌ای شناختی، به‌ویژه مغزپژوهی اجتماعی‌‌ـ انتقادی، نوشته شده‌اند، بازگوی نگرانی‌های اساسی است نسبت به زیست‌جهانی که در آن زندگی می‌کنیم و خطرهایی که به‌زیستی و حیات جمعی انسان معاصر و نسل‌های آینده را تهدید می‌کند؛ شامل بررسی‌هایی از جنبه‌های علمی، پزشکی‌ـ ‌هنری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، که چون زنجیره‌ای به هم مرتبط‌اند.

درباره کتاب زیستن در جهان دوپاره

مباحث مطروحه در کتاب زیستن در جهان دوپاره، موضوعات انتخابی مرتبطی هستند (۵۷ یادداشت) که در طول سال‌های ۱۳۹۵-۱۴۰۰ در روزنامهٔ شرق به چاپ رسیده‌اند. در این میان ۱ یادداشت به سال ۱۳۹۵، ۱ یادداشت به سال ۱۳۹۶، ۱۲ یادداشت به سال ۱۳۹۷، ۱۹ یادداشت به سال ۱۳۹۸ و ۲۳ یادداشت به سال ۱۳۹۹ تعلق دارد و فقط ۱ یادداشت مربوط به سال ۱۴۰۰ است.

این یادداشت‌ها بر اساس سهولت پیگیری موضوعات برای خواننده مرتب شده‌اند. موضوعات مورد بحث درواقع دغدغه‌های فکری نویسنده در این سال‌ها بوده است. گرچه ممکن است شباهت‌ها و تکرارهایی در طرح مسائل عمده و کلی در ظاهر یادداشت‌ها به چشم بخورد، ولی با توجه به تفاوت زاویه‌های نگاه به نکات مطروحه که هر بار به درجاتی تغییر می‌کند، تکرار بعضی از مطالب حتی می‌تواند به فهم بعضی از مسائل پیچیده کمک کند.

عبدالرحمن نجل رحیم در این یادداشت‌های انتخابی تلاش کرده تا مفاهیم و مسائل پیچیدهٔ افشانشده‌ای را که امروزه در بطن دانش بینارشته‌ای شناختی، به‌ویژه مغزپژوهی پدیداری اجتماعی‌ـ انتقادی مطرح است، با خوانندگان در میان بگذارد. کوشش او این است که نگرانی‌های خود را نسبت به زیست‌ـ جهانی که در آن زندگی می‌کنیم و تهدیدهایی‌که به‌زیستی و حیات جمعی انسان معاصر و نسل‌های بعدی را به خطر می‌اندازد، از جنبه‌های علمی‌ـ پزشکی، اجتماعی، هنری، فرهنگی و اقتصادی‌ـ سیاسی که چون زنجیره‌ای به هم مرتبط‌اند، مطرح کند.

عبدالرحمن نجل رحیم مغزپژوه و متخصص مغز و اعصاب است و در زمینهٔ نوروساینس، نورولوژی و نوروپئسکولوژی فعالیت می‌کند.

خواندن کتاب زیستن در جهان دوپاره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به متخصصان حوزهٔ مغزپژوهی اجتماعی‌‌ـ انتقادی و پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی، هنردرمانی، علوم سیاسی و اقتصاد پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زیستن در جهان دوپاره

«آیا ما نیاز به فلسفهٔ مغز داریم تا نقطهٔ شروعی برای توسعهٔ موضوعات مغزپژوهی به حیطهٔ علوم انسانی چون جامعه‌شناسی باشد؟ فلسفه دربارهٔ هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی ذهن و در نهایت پیوند ذهن و مغز می‌گوید. در عوض به‌ندرت در آن از هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی مغز سخنی به میان می‌آید. فلسفه به‌طور ضمنی مغز را «ابژهٔ نورونی» یا «ابژهٔ مورد شناسایی» می‌داند، در حالی‌که ذهن را «سوژه» یا «سوژهٔ شناسا» در نظر می‌گیرد. مشکل در فلسفه از اینجا شروع می‌شود که ما به‌عنوان انسان می‌توانیم مغز دیگران را به صورت ابژهٔ مورد شناسایی ایزوله ببینیم ولی مغز خود را همیشه به‌عنوان سوژهٔ شناسا می‌شناسیم، زیرا مغز خود را می‌توانیم با رجوع به ذهن خود شناسایی کنیم. از همین‌جا است که تناقض پیش می‌آید. زیرا از نظر معرفت‌شناسی یک عضو بدن چون مغز، در مورد خودمان و دیگران ماهیتی متفاوت پیدا می‌کند. به همین علت است که در فلسفه «پارادوکس مغز» مطرح می‌شود. البته این شکاف هستی‌شناختی و معرفتی در فلسفه منعکس شده و پیوند بین مغز و ذهن را با مشکل روبرو می‌کند. به عبارت دیگر چون مغز در فلسفه از نظر هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی موضوع مطالعهٔ جدی قرار نگرفته، به صورت مسئلهٔ مغزی حل‌نشده درآمده است. جدایی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی مغز و ذهن موجب شده تا مغز را به صورت مجزا و موقعیت‌گریز، یعنی منفک از بدن و شرایط محیط، اعم از شرایط طبیعی، اجتماعی و فرهنگی، در نظر بگیریم. ما نمی‌توانیم به‌طور مستقیم به مغز سرشته‌شده با بدن و محیط معرفت پیدا کنیم و اغلب وقتی به مغز دیگران فکر می‌کنیم آن را به صورت ایزوله و جداافتاده از بدن و محیط می‌بینیم، و دلیل‌اش این است که ما از دریچهٔ مغز یا ذهن آگاه خود تنها می‌توانیم مغز را به صورت انتزاعی و ایزوله تجسم کنیم. به عبارت دیگر، مغز می‌تواند برای ما ابژهٔ مورد شناسایی باشد و همیشه از ذهن شناسا فاصله بگیرد و شکاف خود را از نظر معرفت‌شناسی حفظ کند. علت مهم این پدیده این است که بخش بزرگ کارکرد مغز ما در سطح ناآگاه و در غیبت آگاهی ما در جریان است. طبیعتاً این همان بخش از فعالیت مغزی ما است که بیشتر صرف در هم سرشتن مغز با بدن و محیط زندگی ما (اعم از محیط طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی) می‌شود. بدیهی است که این بخش از فعالیت مغزی ما به‌طور مستقیم از دسترس معرفتی ما خارج باشد و نیاز باشد که به این بخش از هستی خود که به کلیت فعالیت مغز ما در ارتباط با شرایط و موقعیت معنا می‌بخشد و ذهن ما را می‌سازد، تنها به‌طور غیرمستقیم و از طریق پژوهش‌های بینارشته‌ای دسترسی پیدا کنیم.

با یافته‌های جدید مغزپژوهی در حیطهٔ پدیدارشناختی دیگر نمی‌توان مغز را مجزا از شرایط بدنی و محیطی به صورت ابژهٔ نورونی مستقل در نظر گرفت. بلکه مغز انفکاک‌ناپذیری در بدن و محیط حک شده و به عبارتی به‌طور دوجانبه در بدن و محیط (اعم از طبیعی، اجتماعی و فرهنگی) تنیده و سرشته شده و ریشه دوانده است. بنابراین کارکرد مغز کاملاً بسته به موقعیت بدنی و شرایط محیطی دارای معنا و عمل می‌شود. ولی دسترسی مستقیم معرفتی به این مهم در حال حاضر غیرممکن است. فقط از طریق پژوهش و دور زدن موانع طبیعی معرفتی در علم است که می‌توانیم به اندام کامل ذهن باواسطه و غیرمستقیم نزدیک شویم.

با وجود جدایی ظاهری بین مغز و ذهن، وجود مغز برای ذهن ضروری است. یعنی بدون مغز ذهنی وجود ندارد. از طرف دیگر انسان به علت محدویت معرفتی در سطح آگاهی، ذهن را نمی‌تواند در درون مادهٔ مغزی تصور کند، چون به علت محدودیت معرفت آگاهانه همیشه مغز را به صورت ایزوله و جداافتاده می‌شناسد. به همین علت گئورگ نورتوف، استاد دانشگاه هاروارد، به این موضوع بااهمیت اشاره دارد و امیدوار است که با رویکردی نوین به ذهن از طریق مطالعهٔ سرشتگی مغز با بدن و محیط زندگی، شکاف هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی بین مغز و ذهن از میان برداشته و پارادوکس مغز حل شود. بدیهی است که با گشایش موضوع فلسفهٔ مغز، مطرح شدن مسئلهٔ مغز و نسبت دادن بیشتر مغز و ذهن به یکدیگر و روشن‌تر شدن موضوع پیوند آنها، حیطهٔ هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی در فلسفه گسترش پیدا خواهد کرد و راه باز می‌شود تا خود و جهان خود را بهتر بشناسیم. مغزپژوهان نیز دریافته‌اند که با مطالعهٔ مغز ایزوله و جداافتاده از بدن و محیط اجتماعی هیچ‌گاه نمی‌توانند به رمز و راز کار ذهن از طریق کار مغز پی ببرند و هرچه بیشتر می‌بایست مغز را با نظر گرفتن پیوند غیرقابل‌انفکاک آن با بدن و محیط مورد مطالعه قرار دهند. بدین‌ترتیب است که می‌توان هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی را، از طریق زیست‌شناسی، در عرصهٔ شناخت بدن و شرایط محیط طبیعی، اجتماعی و فرهنگی در ابعادی تاریخی و عمیق گسترش داد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۳۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰
۵۰%
تومان