دانلود و خرید کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد) میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد) اثر میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی

کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد)

انتشارات:نشر ارس
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد)

کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد) نوشتهٔ میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی است. نشر ارس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی تاریخ ایران در دورهٔ پیش از مشروطیت، آرایی درمورد علم و قانون اساسی.

درباره کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد)

کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد) را یکی از نویسندگان روشنفکر عصر مشروطه نوشته است. این کتاب در کنار دیگر آثار او بر بسیاری از مشروطه‌خواهان و تجددگرایان تأثیر گذاشت. او در این اثر با نگاه علمی و قانون‌خواهی به معرفی پارلمان و احزاب اروپا و قانون اساسی ژاپن پرداخته است. این مفاهیم بعدها سرمشق قانون اساسی مشروطیت شد. میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی در جلد سوم «کتاب احمد» که «مسائل الحیات» نام دارد و در سال ۱۳۲۴ قمری (سالی پیش از مشروطیت) به نگارش و چاپ درآمد، ادامهٔ گفت‌وگوهای آثار پیشین را آورده است. «احمد»، این فرزند موهوم نویسنده بزرگ شده و مایهٔ افتخار و روشنی چشم پدرش است. زبان اثر در این جلد، پیچیده‌تر شده و اثر رویکردی اجتماعی و فلسفی‌تر دارد. احمد این‌بار به‌جای پدر از کشفیات جدید علوم و عنصر رادیوم و اشعهٔ ایکس سخن می‌گوید. این کشفیات انقلابی در تلقی علم سنتی و مفهوم ماده، علم پیشینیان را به اساطیر مبدل می‌کند و اساس معلومات اولی ما را بر هم می‌زند. در این گفت‌وگوها به پاره‌ای از ابهامات و شبهات پاسخ داده شده که آیا این فیزیک و شیمی جدید است که این همه جنگ و خونریزی به پا می‌کند یا عیب و ایراد از جای دیگر است؟ از دیگر اشاره‌های طالبوف به علم در نقشی است که شگفتی‌های جهان را بر ما مکشوف می‌کند و امکان‌ها و دانسته‌هایی که به‌واسطۀ دانش و وسایل جدید بر ما عرضه می‌شود. کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد) راه به رویکردی می‌برد که به هم‌نشینی علم جدید و خداشناسی در صورت ناظم طبیعت و هستی دعوتمان می‌کند. در انتها ترجمه‌ای از قانون اساسی دولت ژاپن که به وضعیت آن روز ایران نزدیک بود، ارائه شده است.

خواندن کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران تاریخ ایران در دورهٔ پیش از مشروطیت پیشنهاد می‌کنیم.

درباره میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی

میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی در سال ۱۲۱۳ هجری شمسی در کوی سرخاب در تبریز به دنیا آمد و در اواخر ۱۲۸۹ یا اوایل ۱۲۹۰ هجری شمسی در تمرخان شوره داغستان درگذشت. او از روشنفکران پیش از مشروطیت بود. گفته‌اند در ۱۶سالگی به تفلیس رفت و به تحصیل زبان روسی پرداخت و مقدمات دانش جدید را فرا گرفت و با جنبش‌های آزادی‌خواهی و آرای نویسندگان سوسیال دموکرات و ادبیات روسی آشنا شد؛ مدتی بعد در تمرخان شوره (بویناکسک کنونی) مقر حکومت داغستان مقیم شد و به مقاطعه‌کاری راه‌های قفقاز پرداخت و سرمایهٔ کافی اندوخت و در آن شهر ازدواج کرد. در دورهٔ تحرک فرهنگی و سیاسی قفقاز پرورش یافت و از دانش و فرهنگ سیاسی جدید تأثیر پذیرفت و از ۵۵سالگی به نوشتن آثار خود پرداخت و اعتبار و احترام بسیار یافت؛ تا آنجا که به‌علت نوشتن مقالاتی در ترویج افکار نوی اجتماعی و سیاسی جدید و تبلیغ آزادی و حکومت قانون و همچنین نشر علوم طبیعی به زبان سادهٔ فارسی در ایران، نزد رجال ترقی‌خواه و روشنفکران زمانه محبوبیت بسیار حاصل کرد و در سال ۱۲۸۵ - ۱۹۰۶ در دورهٔ اول مجلس شورای ملی از تبریز به نمایندگی انتخاب شد،. او با آنکه نمایندگی را پذیرفت به تهران نیامد و در شهر تمرخان شوره ماند تا در ۷۷سالگی درگذشت. میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی با نگارش کتاب‌هایی مانند «مسالک المحسنین» و «کتاب احمد» و… بر افکار بسیاری از مشروطه‌خواهان تأثیر گذاشت. به همان اندازه که تجددخواهان، از آثار و دیدگاه‌های او جانب‌داری می‌کردند، برخی از عالمان روحانی با او مخالف بودند و این به‌سبب مطالبی بود که او در آثارش آورده بود و ایشان در نگاهشان با اصول دیانت اسلام هم‌خوانی نداشت.

بخشی از کتاب مسائل الحیات (جلد سوم کتاب احمد)

«وانگهی بعضی مطالب هست که شاه نباید بداند هر وقت ما را به حضور می‌طلبد اول باصدر اعظم باید شور بکنیم آن‌چه نباید به سمع مبارک برسد بدانیم و در طبق فرمایش حضرت صدر در حضور تکلم نماییم دربار ایران بی‌صدر اعظم راه نمی‌رود از وزرا کسی نیست که بر این مقام ارجمند و موقعً بلند به خود روزی از حسن اتفاقات مرحمت شاهنشاه وعده جلوسی نداده باشد سالی دویست هزار تومان این مسند مداخل دارد اگر دو سال مرا صدر اعظم نمایند کار من و اولاد من ساخته و پرداخته است وضع دربار ایران را بهتر از آن‌چه حالا هست نمی‌توان ساخت احدی از رجال به تغییرات اصولی راضی نمی‌تواند بشود این‌ها را از آن شخص که دو سال است مرحوم شده شنیدم و سکوت کردم احمد سکوت نمود می‌خواست سخن را ختم نماید آقارضا گفت هر چه فرمودید صحیح و مسلم است حالا بفرمایید که تکلیف ایرانی و طریقه اصلاح این همه معایب باعث ذلت و نکبت وطن ما چیست؟! احمد گفت اصلاح معایب شخصی یا ملتی با دو چیز است اولی علم دومی ثروت اگر این مسلم است اصلاح وطن ما را باید از دایره امکان عقلای دنیا و وزرای اروپا خارج دانست چرا؟ به جهت این که علم ما کلا افسانه و ثروت ما آن‌چه سی کرور نفوس ایرانی دارد تن‌خواه یک نفر از متمولین اروپا یا امریکا است اگر علم و ثروت داشتیم برای مملکت قانون می‌نگاشتیم عقلای ملت را به معاونت و مشاوری رجال دولت می‌گماشتیم مکاتب و مدارس احداث می‌نمودیم اقتضای زمان و اسباب مساعدی نیل تربیت و ترقی را می‌فهمیدیم و در مملکتی که بالطبع اراضی منبته معادن نجیبه رودخانه‌های کشتی‌رو و صحاری چراگاه نیست آب کم‌یاب زیادیِ دره و جبال مایه وبال تسهیل و صعوبت راه چون با ناخن کندن چاه می‌باشد فکر صائبی به تزیید ثروت و بصیرت هم وطنان خود می‌نمودیم ملت را آزادی محدود واطمینان بی سرحد می‌دادیم و متدرجاً به قدر وسعت فهم و استعداد مطالبه و قدرت حفظ به حدود آزادی ایشان می‌افزودیم آقارضا گفت بسیار خوب این‌ها که گفتید باز صد یک آن معایب است که ما اصلاح او را طالب هستیم به این بی علمی و بی پولی یا فقر و جهل چه بکنیم که همهٔ این‌ها را داشته باشیم وسیله‌ای هست که متشبث بشویم و اگر هست چیست و کدام است؟ احمد گفت بنده آن وسایل را شمردم حالی نشدید دعوت ملت به معاونت دولت و وضع قانون که می گویم پس چیست از اجرای این دو فقره سهل و ساده تبعه آسوده ظلم و اجحاف کم‌تر گردد املاک و اراضی به طبقهٔ زارع خود به کار و خود به درو فروخته می‌شود مردم مالیات را بی‌اجاره‌دار و محصل در موقع می‌رساند تبعه صاحب چشم بینا و گوش شنوا می‌شوند دو کرور نوکر باب بیکار و بی‌عار بار گردن فقرا را به کار وادارند مهاجرین با اندوخته‌های خودشان به وطن برگردند هر وقت صلاح شد که تن‌خواه ملت خارجه داخل ایران شود یا امتیاز راهی در آوردن معدنی و ساختن سدی یا بیرون آوردن چشمه‌ای و کشیدن قناتی به ملت خارجه داده شود به صواب دید و صلاح دید خود ملت داده می‌شود اگر استقراضی لازم شد ملت معاً (همراهی) می‌کنند به حسابش می‌رسند و به صرف او نظارت می‌نمایند دیگر احدی از زیادی مالیات و نداشتن راه و مظلومی خود و اجحاف ملاکین و احتکار متنفذین شکوه نمی‌کند زیرا که عدل و امن اطمینان مال و جان مردم همان قانون مملکت است که هر وقت اسم او برده شود رجال دولت و متنفذین مملکت برای وقایهٔ شأن و مداخل و حفظ مقام و مرجعیت خودشان و برای این‌که با مظلوم در محضر قضاوت عادله در یک خط نایستد قانون را منتج فساد و بی ادبی مردان و بی عصمتی نسوان آزادی شرب خمر و بازی قمار و ترویج امور خلاف احکام قرآن مبین به قلم می‌دهند و هم‌صدا شده شریعت را در خطر شمارند و مردم را به غوغا و شورش وا دارند حال آن‌که همه می‌دانند که این سیئات مخالف مدنیت است و آن‌چه مخالف تمدن است در شرع شریف ما که اساس قانون ایران خواهد بود ممنوع و مادام الدهر حرام است مسلمان یا نویسنده این سطور که دل و زبانش مصدق این حرمت نیست کافر است و قانون را متم شرع و ناظر اجرای احکام شرع نداند باز مسلمان نیست.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان