با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب یکی نبود؛ جلد دوم
۳٫۹
(۳۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب یکی نبود؛ جلد دوم
«یکی نبود» نوشته عاطفه منجزی داستانی بلند و دوجلدی درباره یک خانواده و مناسبات آنها است. این اثر را برادرخوانده «داستان نطلبیده» م. بهارلویی دانستهاند چون برخی از فضاها و شخصیتها در کتاب مشترکاند و هردو به خانواده می پردازند.
شهرزاد زن دوم سردار و مادر جوان بهنام است. بهنام یک برادر و خواهر دیگر هم به اسم نیکا و نامدار دارد که از زن سابق پدرش هستند. شهرزاد زمانی که دختری مدرسهای و روستایی و رنجکشیده بود، بود با سردار که معلم مدرسهاش بود ازدواج کرد و سردار برای او هم حکم پدر را داشت و هم همسر، در خانه او بزرگ شد، دانشگاه رفت و اعتمادبه نفس از دست رفته اش را دوباره پیدا کرد؛ حالا سردار مدتی پیش فوت کرده و نامدار که با شهرزاد میانه خوبی ندارد و هیچگاه به خانه آنها نمیآمده، برای دیدن خانواده به خانه پدرش میآید. در حالی که همیشه در خانه عمهاش می ماند. شهرزاد بوهای خوبی از آمدن نامدار به خانهاش نمیشنود زیرا آمدن این موجود شروع دردسرهایی کشدار است.
فضای قصه آرام و خانوادگی است و مخاطب فرصت برقراری ارتباط با شخصیتها و هضم آنها را به خوبی پیدا میکند. نثر منجزی یکدست، روان و مرتب است و بهخوبی و با تغییر لحن میدهد، شخصیتها هم در داستان او پرداخت خوبی دارند و این ویژگیها به جذابیت داستان افزوده است.
«کت و شلوار سرمهای خوشدوختی تن شهرزاد بود؛ کتی کوتاه با شلواری که روی مچ پایش میایستاد. کفشهایش پاشنهٔ تیز و لژ بلندی داشت و بندینگ ظریف کفش، دور مچ پایش را گرفته بود. اگر نامدار چند ماه پیش بود که شلوار را برای او حرام اعلام کرده بود، حالا باید یقهٔ شهرزد را دو دستی میچسبید که چرا خلاف خواسته و تذکر او عمل کرده است. در این لحظه اما با وضعیتی که داشت از اکثر خانمهای مجلس میدید، باید دست شهرزاد را هم میبوسید. کت و شلوار برازندهٔ سرمهای با آن شومیز زیبای گلبهی که تُناژ ملایمش ملاحت دو چندانی بهصورت ظریفش میبخشید، داشت مرد لجوج و تعصبی جنوبی را دیوانه میکرد. دیوانگی بود که نه حرفی بزند و نه اعتراضی کند، هر چند اگر میخواست هم نمیتوانست و اصلا جایش نبود. بهعلاوه؛ دیوانگیهای این مدتش برای خودش عالمی داشت نگفتنی، آن قدر نگفتنی و عجیب که بدش نمیآمد این جنون ادواری گاه گاهی بهسراغش بیاید، قلبش را بتکاند و لرز بهجانش بنشاند! اگر همهٔ اینها عوارض دیوانگی و جنون نبود، پس عوارض چه چیز دیگری میتوانست باشد؟!»
یکی نبود؛ جلد اول
عاطفه منجزی
نطلبیده؛ جلد دومم. بهارلویی
انتهای سادگی؛ جلد دومم. بهارلویی
در پس نقاب (جلد دوم)عاطفه منجزی
نطلبیده؛ جلد اولم. بهارلویی
تابستانمنا معیری
پرندهی بهشتیعاطفه منجزی
همسفر گریزنغمه نائینی
شاهان، دختر دردانهافسانه نیکپور
در پس نقاب (جلد اول)عاطفه منجزی
نیاز یک حامینیلوفر پورحسین
نامیمعصومه راهپیما
انتهای سادگی؛ جلد اولم. بهارلویی
گاهی برای دیدن چشم ها را باید بستافسانه نیکپور
شاه ماهیعاطفه منجزی
درد شیرینبهاره حسنی
نگارگر خاموشنیلوفر پورحسین
یواشکیعاطفه منجزی
می درخشدمعصومه بهارلویی
توسکاهما پوراصفهانی
سیصد و شصت و پنج روز در صحبت فردوسی
حسین الهی قمشهای
راهنمای سنجش روانی (جلد دوم)گری گراث مارنات
راهنمای سنجش روانی (جلد اول)گری گراث مارنات
دل بازنغمه نائینی
تقاص (جلد اول)هما پوراصفهانی
تقاص (جلد دوم)هما پوراصفهانی
بادها مسیر دیگری دارندمحرابه سادات قدیری
آیین نگارش مقاله علمی - پژوهشیمحمود فتوحی
که عشق آسان نمود اولشیوا امیرفضلیان
تاریخ بیهقی (جلد دوم)ابوالفضل بیهقی
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۶۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۶۷ صفحه
حجم
۶۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۶۷ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
واقعا چه دلیلی داره اینقدر یه کتاب طولانی باشه نصف کتاب بیشتر اضافی بود یه رمان خسته کننده
داستان خوبیه البته بعضی جاها خیلی کش داره . البته هر کسی اینو میخونه باید نطلبیده خ بهارلوئی رو هم بخونه تا داستان کامل بشه
ضمن خسته نباشید به خانم منجزی عزیز ولی واقعا نیازی نیست برای اینکه اطلاعات ادبی تون رو به رخ خواننده بکشانید ایییین همه استعاره و کنایه و وووووو به کار ببرید واقعا یه داستان به این ساده ایی رو این همه
خیلی عالی تر از عالی بود نخونید از دستتون رفته
کتاب خوبی بود. فضای صمیمی و دوستداشتنیای داشت و یه جاهاییش واقعاً خیلی بامزه میشد. طولانی بود اما دوستش داشتم.
دوستش داشتم . هم این هم کتاب برادر خونده اش نطلبیده. هر دو دلنشین
داستان خوب بود تکراری و کلیشه ایی نبود ولی به نظرم لازم نبود دو جلد باشه چون واقعا دیالوگ ها و گفتگوها خسته کننده بود . می توانست جمع و جور تر باشه و خیلی حاشیه پردازی نشود
داستان خوبی بوداما خیلی خسته کننده بودتوضیحات اضافه کلیشه ای اززیبایی کتاب کم کرده بود
به نظر من این داستان میتونست خیلی خوب فقط در یک جلد تمام شود. توضیحات بسیار تکراری و اضافه نیازی نبود. خصوصا اگر داستان نطلبیده خانم بهارلویی را خوانده باشید این داستان خیلی طولانی و کسل کننده براتون میتونه باشه.
خانم منجزی نویسنده خوبیه ولی خیلی خیلی خیلی به جزئیات می پردازه تا جایی که واقعا از خواننده انرژی می گیره به خصوص در این کتاب. واقعا این همه ریز گفتگوهای عادی روزمره لازمه در یک داستان بیاد؟