دانلود و خرید کتاب صوتی پر

کتاب صوتی پر نوشتهٔ مری ماتیسن و ترجمهٔ میمنت دانا است. گویندگی این کتاب صوتی را مهدی صفری و آرمان سلطان زاده و جمعی از گویندگان انجام داده‌اند و آوانامه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی پر

کتاب صوتی پر حاوی یک رمان معاصر انگلیسی و روایتی است عاشقانه از زندگی شخصی به نام «راجر دالتون». او زندگی خودش را که به‌شکل خاطرات نوشته است به دوستش «ویویان» می‌دهد و از او می‌خواهد آن را منتشر کند. شما داستان را از زبان ویویان می‌شنوید. دالتون به نظر زندگی آرامی دارد و با همسر و فرزندانش زندگی می‌کند. او کارمند بیمه است و پروندهٔ بررسی مرگ همسر «مادام کوترل» به او واگذار می‌شود. همهٔ چیزهای آرام تغییر می‌کند و همهٔ زیبایی‌ها به هم می‌ریزد. عشق ناگهان سر می‌رسد و همه‌چیز را دگرگون می‌کند. رمان «پر» داستان عشق نامتعارف راجر دالتون به «ماویس کوترل» است؛ عشق مردی متأهل که تمام زندگی‌اش را زیرورو می‌کند. گفته شده است که صحنه‌های عاشقانهٔ این کتاب صوتی با به‌یادماندنی‌ترین توصیفات و کلماتی که تابه‌حال شنیده‌ایم، به رشتهٔ تحریر در آمده است و احساسات مخاطب را کاملاً برمی‌انگیزاند. این اثر روان‌کاوانه و روشن‌فکرانه، به مقوله‌هایی همچون خیانت، فداکاری، عشق، دوری و جدایی، ازدواج اجباری، مذهب و تعصب می‌پردازد و آن‌ها را به چالش می‌کشد. تغییر شخصیت افراد و خاکستری‌بودن شخصیت‌ها در طول رمان از جذابیت‌های این کتاب است. سبک مری ماتیسن در نویسندگی، آن‌چنان‌که به‌خوبی از رمان «پر» هویدا است، رمانتیسم است.

شنیدن کتاب صوتی پر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی پر

«من تنها فردی نبودم که در گوشه و کنار لندن عشق سوزان خود را به دست آورده باشم، اما من شریک نداشتم و کسی نتوانست آن را از من بگیرد و تنها خود او بود که آن را در سینه‌ام کشت و از بین برد، ولی کسی نمی‌تواند و قدرت آن را ندارد که خاطرات این عشق را نابود کند و این حقیقت جاودانی خواهد بود که من در کنار او در اوج سعادت و خوشبختی بودم و اکنون که در این خانه‌ی محقر دهاتی تک و تنها در حالی که بادهای شدید پنجره را تکان می‌دهد و امواج خروشان دریا مانند کوهی باعظمت بالا می‌روند و به اطراف پراکنده می‌شوند و شوری آن را در هوا و زمین و روی لب‌های خود احساس می‌کنم با آن‌چه گذشته، از زندگی تلخ با اوا تا ساعات خوشی که با ماویس گذراندم، همه حقیقت دارند و هنوز من از آتشی که در روحم افروخته شده می‌سوزم و با این‌که شعله‌ها کشته شده ولی گرمی آن باقی است و تا ابد خواهد بود. در تمام طول مدتی که زندانی بودم هرگز قلبم سرد نگشت و رضایت خاطرم کم نشد، چرا که همان ساعات خوش با ماویس جبران همه‌ی ناراحتی‌ها را می‌کرد. گرچه من از هر حیث ممکن است مرد فقیر و حقیری باشم ولی فتح و ظفر من کامل بود و آن موفقیتی که من با این قیمت گران به دست آوردم بر خود ماویس نیز پوشیده است.»