زندگی تلاشی است برای به هم رساندن آرزوهای درون با جهان پیرامون.
راضیه
همهی اندیشههای ما از آنجا سرچشمه میگیرد که زندگی را دو بخش کردهاند: نخست، آن کارهایی که میتوانیم برای بهبود روزگار خویش انجام دهیم و دیگر، بخشی که در میدان توانایی ما نیست. نشستن و پیوسته به ناتوانیها اندیشیدن، امید و نیروی ما را از بین میبرد. بنابراین پسندیده است، به کارهایی که در میدان توانایی ما هست، بپردازیم.
راضیه
این سخن زرتشت را به یاد آورید که «راستی را بخواهیم برای پیوستن به راستی» او هرگز نگفت به راه راست برویم تا سختی نبینیم و آسوده زندگی نماییم.
راضیه
و فراگرفته بود که مهربانی و داد و دهش همهی خواستههای او را برآورده نمیسازد. خشم، فریاد و ایستادن در برابر ستم، بخشهایی از زندگی است که نباید به فراموشی سپرده شوند.
سپیده
باید از پوستهی من گریخت. سود و زیان من، آیین من، سرزمین من. پس از آن او پدیدار میگردد: خدای ما.
سپیده
خوشا به آنان که همراهی دلخواه یافته و آفرین به آنان که به تنهایی، گوهر خویش را ساختهاند
سپیده
در زندگی میخواهید به کجا برسید که در جستجوی همسری هستید تا بال پرواز اندیشههایتان باشد؟
داریوش آهی کشید و نگاهی به آسمان کرد. نرم نرمک ستارگان در دل شب نمایان میشدند. پس گفت:
ـ به آنجا که جهانمان به کام تن باشد و مینویمان به کام روان.
سپیده
میگویند بودم هنر نیست، هستم هنر است. میگویم در پی آن بودنهای جانانه است که اینجا هستم.
kordelia
ندیدن با نبودن یکی نیست. گاهی پیدا نمیکنیم زیرا در جستجوی یافتن نیستیم.
kordelia
آه که روزگار چه آموزگار سختگیری است. رازهایاش زمانی آشکار میگردد که ما بخشی از زبانههای آتش گشتهایم.
kordelia