بریده‌هایی از کتاب زندگی تو را دوست دارد (هفت اقدام معنوی برای رسیدن به شفا در زندگی)

وقتی در درد و رنج به سر می‌برید، علتش این است که از روان‌شناس (نحوه نگرش) خود رنج می‌برید.

«آنچه امروز هستیم، ناشی از اندیشه‌های دیروز ماست و اندیشه‌های امروز ما زندگی فردایمان را می‌سازد

روابط آینه هستند. وقتی ما یکدیگر را ملاقات می‌کنیم، خود را نیز ملاقات خواهیم کرد. ما متوجه می‌شویم از دیگران متفاوت هستیم؛ اما شباهت‌هایی نیز داریم. شما آنچه تجربه می‌کنید، در روابط خود می‌آورید

مؤثرترین کاری که برای تغییر نگرش خود می‌توانید انجام دهید؛ این است که ابتدا ذهنیتی که درباره خود دارید، تغییر دهید

در گفت‌وگوی اخیری که با لوئیز داشتم، او به من گفت: «هنوز هم گرفتار ترس می‌شوم. گاهی تردید می‌کنم که زندگی مرا دوست داشته باشد؛ اما حالا کمتر این اتفاق می‌افتد. اکنون در اعماق وجودم می‌دانم که ترس در نهایت ترس است. ترس یک واقعیت نیست. وقتی با ترس مواجه می‌شوم، به‌همراه عشق با آن ملاقات می‌کنم. به خودم یادآور می‌شوم که زندگی مرا داوری و رد نمی‌کند. زندگی مرا دوست دارد.»

وقتی من و لوئیز برای اولین بار برای نوشتن این کتاب با هم تماس گرفتیم، به او گفتم که می‌خواهم معنای کامل فلسفه‌ای که می‌گوید؛ زندگی شما را دوست دارد، را درک کنم. لوئیز در جواب گفت: «برای این‌که واقعاً بدانی معنای زندگی تو را دوست دارد، چیست به تو توصیه می‌کنم که این عبارت تأکیدی را تکرار کنی؛ زندگی مرا دوست دارد و من هم زندگی را دوست دارم، حرفی است که هر روز من به خودم می‌زنم و مایلم تا روزی که در قید حیات هستم، این حرف را تکرار کنم.»

عشق چیزی بیش از یک احساس است. بیش از یک عاطفه است. عشق طبیعت راستین شماست. دی. ان.ای معنوی شماست.

ما در یک سفر بی‌انتها طی طریق می‌کنیم. ما به این سیاره خاکی می‌آییم تا درس‌های ویژه‌ای را بیاموزیم، درس‌هایی که برای تکامل معنوی ما ضرورت دارند. ما جنسیت، رنگ و کشور خود را انتخاب می‌کنیم، سپس دنبال پدر و مادری می‌گردیم که انگاره‌های ما را بازتاب دهند.

لوئیز معتقد است؛ ما خانواده‌ای را انتخاب می‌کنیم که بتواند درس‌ها و استعدادهایی که در تمام مدت سفر زندگی به آن‌ها احتیاج داریم، به ما بدهد.

وقتی خودتان را دوست داشته باشید، متوجه می‌شوید که زندگی هم شما را دوست دارد.»