بریدههایی از کتاب رستخیز
۳٫۹
(۴۵)
هر کس باید روضهخوان خودش باشد. باید بتوانی جای خودت را در واقعه ببینی، روضهٔ درست را پیدا کنی.
چڪاوڪ
«آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی...»
F313
آغاز عصرِ ظلمت، واقعهٔ کربلاست؛ آنجا که برای اولین بار و آخرین بار معصومی، نه به اراده و دستور یک حاکم ظالم و یا ضرب شمشیر انسانی شقاوتپیشه، که به ارادهٔ جمعیِ مردم به شهادت میرسد
میـمْ.سَتّـ'ارے
از خیر حل معمای اشکهایی که بیبهانه میآمدند و بیبهانه خشک میشدند گذشتم
F313
کِی دیدهام کسی لای «حی علی خیرالعمل» هقهق بزند؟ کِی کسی با اذان روضه گفته است؟ اذان صبحِ چه روزی خودش خالیخالی روضه است؟
تنم دارد میلرزد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
یک بار حاجآقایی میخواست روی منبر از مجلس ما تعریف کند. مثل روضههای دیگر. روضههای معمولی و متعارف. داشت میگفت «در مجلسی روحانی با مردم شریف و مؤمن...» که یکی از بچههای فامیل آمد وسط و شروع کرد به دویدن و جیغ زدن. دو سه نفر بلند شدند بچه را بگیرند و از پنجره بیندازند بیرون ولی آنقدر خوب جاخالی میداد و فرار میکرد که حدود ده دقیقه حاجآقا داشت صلوات چاق میکرد و آنها هنوز نتوانسته بودند تولهسگ را بگیرند. دست آخر یکی از آنهایی که دنبال بچه افتاده بود، پاش به سیم بلندگو گیر کرد و بلندگو و حاجآقا و منبر زیر حاجآقا را با هم کشید پایین و پخش زمین کرد. ما دستاندرکاران برگزاری روضه وقتی متوجه این خرابکاری شدیم که عمامهٔ حاجآقا از پلهها قل خورد آمد پایین وسط حیاط و همه ناگهان خشکشان زد و از حرکت ایستادند.
سیّد جواد
غذای امام حسین برای مهدی غذا نیست، دواست.
میـمْ.سَتّـ'ارے
به این فکر میکنم که چه میشود کسی برود و دیگر برنگردد. به اینکه منتظران چه کشیدهاند در آن صبح تا ظهر که همه رفتهاند و برنگشتهاند. چه کشیدهاند تا این صف به آخر برسد و تازه همه چیز شروع شود.
F313
سکوت بعد از روضه از چاییاش شیرینتر است.
ترنج
روضه که شروع میشود غریبهها زانو در بغل، مات به سخنران زل میزنند و گاهی که توی چشم نیستند آرام و نامطمئن اشک کمجانی میریزند. پیش از روشن شدن چراغها هم میروند. این جستجوگران تازهوارد فکر نمیکنند در عزای حسین شفا میدهند یا گره باز میکنند، آنها به گزارش این حماسه، به تفصیلِ ماجرای عبور از رنج نیاز دارند. آنها به طمع با خبر شدن از این غم و بیخبر شدن از عالم آمدهاند. رنجی تازه، آنها را به صاحب رنج بزرگ نزدیک کرده، آمدهاند که بدانند مرد چطور از مصیبت گذر کرد.
ترمه🍁
حجم
۲۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۲۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان