دانلود و خرید کتاب نهمین روز از ماه نوامبر کالین هوور ترجمه زهرا گلشاهی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نهمین روز از ماه نوامبر اثر کالین  هوور

کتاب نهمین روز از ماه نوامبر

نویسنده:کالین هوور
ویراستار:شهین خاصی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نهمین روز از ماه نوامبر

کتاب نهمین روز از ماه نوامبر نوشتۀ کالین هوور و ترجمۀ زهرا گلشاهی و حاصل ویراستاری شهین خاصی است. این کتاب را انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر کرده است.

درباره کتاب نهمین روز از ماه نوامبر

کتاب نهمین روز از ماه نوامبر، عاشقانه‌ای فراموش‌نشدنی میان یک نویسنده و الههٔ الهام‌بخش او است. «فالون» دختر ۱۸ ساله‌ای است که در یک آتش‌سوزی، بالاتنه و صورتش سوخته است. او در نهم نوامبر و روزی که تصمیم دارد شبش لس‌آنجلس را برای شروع یک زندگی دوباره، به مقصد نیویورک ترک کند، با پدرش که یک بازیگر هالیوودی است در رستورانی قرار می‌گذارد. درست لحظه‌ای که پدر فالون شروع به صحبت می‌کند، یک رمان‌نویس جوان که حرف‌های آن دو را می‌شنیده، سر میز آن‌ها می‌آید و وانمود می‌کند دوست‌پسر فالون است. فالون ابتدا جا می‌خورد، اما سریع خودش را با او هماهنگ می‌کند. بعد از این ملاقات، آن‌ها یک روز را با هم می‌گذرانند و داستان پرماجرای زندگی فالون و روند آشنایی آن‌ها الهام‌بخش «بن» برای آغاز رمان جدیدش می‌شود. فالون عشق زندگی‌اش بن را در بدترین زمان ممکن پیدا می‌کند. او که هیچ دلبستگی به لس‌آنجلس نداشت، هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که با آمدن بن در زندگی‌اش بین ماندن و رفتن مجبور به انتخاب تنها یک گزینه باشد. خاطرهٔ حادثه‌ای که در زندگی فالون رخ داده بود، اجازهٔ ماندن را کاملاً از او گرفته بود؛ به‌این‌ترتیب بن و فالن هر سال در نهمین روز از ماه نوامبر که تاریخ اولین دیدارشان است، تصمیم می‌گیرند با هم دیدار داشته باشند. در پنجمین سالگرد از اولین دیدارشان است که فالون، راز تاریکی درمورد بن را متوجه می‌شود.

خواندن کتاب نهمین روز از ماه نوامبر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای دوستداران رمان‌های عاشقانه جذاب و خواندنی است.

بخشی از کتاب نهمین روز از ماه نوامبر

«نمی‌دانم اگر این لیوان را به سرش بکوبم چه صدایی خواهد داد. لیوان قطوری است و سر او هم محکم. احتمالاً ضربهٔ جالبی می‌شود. شاید خون‌ریزی هم داشته باشد. جنس دستمال‌هایی که روی میز قرار دارند برای اینکه خونِ زیادی را به خود جذب کنند چندان خوب نیست.

می‌گوید: «خب، بله. یه‌خرده شوکه شدم، اما این اتفاق داره می‌افته.»

صدایش سبب می‌شود دستم را، به این امید که لیوان بین انگشتانم باقی بماند و به یک طرف جمجمه‌اش برخورد نکند، محکم‌تر دور لیوان گره کنم.

«فالن!» او گلویش را صاف می‌کند و می‌کوشد با لحن ملایم‌تری سخن بگوید، اما کلماتش همچون خنجری به سمت من پرتاب می‌شوند. «نمی‌خوای چیزی بگی؟»

با نی به سوراخ قطعه یخی ضربه می‌زنم و تصور می‌کنم که یخ سر اوست. به‌جای اینکه مانند دخترهای هجده‌ساله پاسخ بدهم، مثل بچه‌ای بی‌ادب زیرلب غرولند می‌کنم: «چی باید بگم؟ می‌خوای بهت تبریک بگم؟»

به دیوار اتاقک پشت سرم تکیه می‌دهم و دست‌به‌سینه می‌نشینم. به او نگاه می‌کنم، نمی‌دانم پشیمانی‌ای که در چشم‌هایش می‌بینم، به‌خاطر ناامید کردن من است یا اینکه بازهم دارد نقش بازی می‌کند؟ پنج دقیقه بیشتر نیست که سر جایش نشسته و در این مدت اتاقک را به صحنهٔ نمایش تبدیل کرده است و بازهم من باید تماشاچی‌اش باشم. درحالی‌که چندثانیه‌ای در سکوت به من خیره شده است، انگشتانش روی فنجان قهوه ضرب گرفته‌اند؛ تپ، تپ، تپ... خیال می‌کند درنهایت تسلیم می‌شوم و آنچه را می‌خواهد بشنود به او خواهم گفت، اما در دو سال گذشته ارتباط چندانی با من نداشته است تا بفهمد دیگر آن دختر سابق نیستم.

درنهایت، وقتی می‌بیند به نمایشی که اجرا می‌کند اهمیتی نمی‌دهم، آهی می‌کشد و آرنج‌هایش را روی میز می‌گذارد. «خب، فکر کردم شاید خوشحال بشی.»

سرم را سریع تکان می‌دهم و می‌گویم: «خوشحال بشم؟»

شک ندارم که جدی نمی‌گوید. شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و لبخند خودخواهانه‌ای روی صورت آزاردهنده‌اش می‌نشیند. «نمی‌دونستم که بازم می‌تونم پدر بشم.»

ناخودآگاه بلندبلند می‌خندم و با طعنه می‌گویم: «ارتباط با یه دختر بیست و چهارساله که از تو پدر نمی‌سازه.»» 

معرفی نویسنده
عکس کالین  هوور
کالین هوور

کالین هوور در ۱۱ دسامبر ۱۹۷۹ در سولفور اسپرینگز در تگزاس به دنیا آمد و در سالتیلو در تگزاس بزرگ شد. هوور مدت‌ها پیش از اینکه هویت خود را درک کند، عاشق نوشتن بود. او خود درباره‌ی کودکی‌اش این‌گونه می‌گوید: «به یاد دارم که در کودکی احساس می‌کردم که داستان‌هایی برای گفتن دارم.»

نظرات کاربران

نوشين هاشمي
۱۴۰۲/۰۸/۰۴

بی نظیر، عالی ،روان و دلنشین. واقعا نمیدونم خوانندگانی که میگن یک رمان عاشقانه معمولی ، چه انتظاری از کتاب دارند؟

نِگار؛
۱۴۰۲/۱۰/۲۵

این کتاب راجب دختری که توی یه حادثه آتیش سوزی گرفتار میشه و زندگیش، موقعیت هاش بخاطر این اتفاق خراب میشه... کتاب جالبی بود ولی نه به اندازه ای که ازش شنیده بودم و انتظار بیشتری ازش داشتم. داستانش به نظر یکم

- بیشتر
shirin
۱۴۰۳/۰۱/۰۱

اولین کتابی هستش که از کالین هوور خوندم سال 2023 خیلی کتاباش سروصدا کرد و کنجکاو بودم که ببینم چطورن و این کتابش قشنگ بود عاشقانه خیلی ملیح و متفاوتی داشت و خب برام خیلی جالب بود و حین خوندنش

- بیشتر
کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
۱۴۰۲/۱۰/۱۵

تم داستان قشنگه ولی خیلی عبارات عاشقانه آبکی خیلی داره

ygnh
۱۴۰۲/۱۰/۱۳

با اینکه کالین هوور داستان های عاشقانه خیلی غیر واقعی مینویسه ولی این کتاب خیلی قشنگ و زیبا نوشته شده حتما اگه دنبال یک کتاب عاشقانه هستید مطالعه اش کنید

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴)
«اگر در کسی گم شده باشی، هرگز نمی‌توانی خود را بیابی.»
لاوین
باید این کار را بکنم. باید خودم را مجبور کنم پیش از اینکه زندگی قبلی‌ام مرا به‌طور کامل ببلعد، زندگی جدیدی بسازم.
لاوین
بدن فقط بسته‌ای است برای موهبت‌هایی که درونش قرار دارند و تو پر از موهبتی: فداکاری، مهربانی و دل‌سوزی. همهٔ صفت‌های مهم! جوانی و زیبایی از بین می‌روند، اما صفت‌های انسانی هرگز.
لاوین
«اینکه یه زوج آخر کتاب به هم برسن یا نه دلیل نمی‌شه که کتاب پایان خوشی نداشته باشه. مهم اینه که این دو نفر عاقبت خوشی داشته باشن و مهم نیست که حتماً هر دوشون با هم باشن.»
samaneh_at

حجم

۲۴۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۴۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان