دانلود و خرید کتاب دیکته و زاویه غلامحسین ساعدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب دیکته و زاویه اثر غلامحسین ساعدی

کتاب دیکته و زاویه

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دیکته و زاویه

کتاب حاضر، مشتمل بر دو نمایشنامه از غلام‌حسین ساعدی، نویسنده معروف ایرانی با عنوان‌های «دیکته» و «زاویه» است. نویسنده با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به‌خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره گیرد. فضای داستان‌ها و نمایشنامه‌های وی آکنده از درهم‌آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش می‌دهد. در نمایشنامه دیکته می‌خوانیم: «خب، خب، خب. مثل‌اینکه نوبت شماس. بسیار خب، امیدوارم که خوب، خیلی خوب از عهده امتحان برآیی. پیش ما و پیش دیگران و پیش خودت حتی روسفید باشی». غلام‌حسین ساعدی در (۱۳۱۴) در تبریز دیده به جهان گشود ، او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایشی خود را به چاپ سپرد. در دانشگاه ‌های تبریز و تهران پزشکی و روان‌پزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روانی آنان، توانست به خوبی از این کارکترها در داستانهای خود بهره‌گیرد. فضای داستانها و نمایشنامه‌هایش آکنده از درهم آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش می‌دهد. اولین مجموعه داستانش در (۱۳۲۹) به نام شب نشینی باشکوه منتشر شد. در مجموعه داستان به هم پیوسته عزاداران بیل (۱۳۴۲)، توپ و ترس و لرز (۱۳۴۶) از بدویت جغرافیایی برای ترسیم فضایی شگفتی آفرین و ترسناک به خوبی بهره می‌جوید. ساعدی در ۱۳۶۴ در فرانسه در گذشت و در جوار صادق هدایت به خاک سپرده شد.
معرفی نویسنده
عکس غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی
ایرانی | تولد ۱۳۱۴ - درگذشت ۱۳۶۴

غلامحسین ساعدی (۱۳۱۴ - ۱۳۶۴ )، معروف به گوهر مراد، از نویسندگان معاصر ایرانی است. او در نوجوانی به سازمان جوانان فرقه دموکرات آذربایجان پیوست و در هفده سالگی مسئولیت انتشار روزنامه‌های «فریاد»، «صعود» و «جوانان آذربایجان» را بر عهده گرفت.

نظرات کاربران

Ardalan
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

بیش از هر چیز برای من یادآور پرندگویی های فلسفی بکت است که بومی شده. دیکته رو دوست داشتم و زاویه رو دوست تر. چه شخصیت های ابزوردی که همه با هم مخالف. چقدر جذاب شروع و پایانش که رفتگری

- بیشتر
علیرضا
۱۴۰۲/۰۱/۲۵

فیلم کوتاه «دو با دو» حدس میزنم از روی این نمایشنامه اقتباس شده.

P.H
۱۳۹۵/۰۹/۱۳

خوب بود

matsinn
۱۴۰۰/۰۶/۱۶

نمایشنامه زاویه منو یاد کلاب هاوس انداخت :))

راقم این سطور
۱۳۹۴/۰۵/۰۶

عالی

مهسا مهری
۱۴۰۲/۰۹/۲۴

این کتاب شامل دو نمایشنامه‌ی درجه یک با فضای سیاسی اجتماعی با قلم جناب ساعدی، برای همین امروز هست. کوتاه، مفید، قابل تامل و خیلی ملموس. نمایشنامه‌ی دیکته من رو یاد فیلم «دو با دو» انداخت.

Hepatitis G
۱۴۰۲/۰۳/۱۴

دیکته و زاویه؛ دونمایشنامه کوتاه و روان از غلامحسین ساعدی هستند که به نقد خفقان اجتماعی و سیاسی و گروه‌های مختلف مردم به ویژه روشنفکران می‌پردازد‌. نکته مورد علاقمه من در این اثر این است که مفاهیم ساختگی جز ایمان

- بیشتر
mahdi
۱۳۹۸/۰۹/۰۵

‌سلام من سال هاست بیکار و‌ بی پولم کلی هم کتاب کسب و کار خریدم به امید کار و پول اما هیچ فایده نداره واقعا داغون و خیلی شدم هیچ کسم کمکم نکرده کاش کمی پول داشتم وضعیتم این طوری

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۷)
فيلسوف: شماها چرا متوجه نيستين؟ وقت داره تلف می‌شه. همه: (خوشحال) چه خوب! چه خوب! چه خوب! فيلسوف: تأسف داره آقايون، تأسف داره. مرد سبيل‌دار: تأسف نداره آقا، تأسف نداره. فيلسوف: وقت چيز باارزشيه. مرد سبيل‌دار: وقت چيز مزخرفيه. فيلسوف: وقت را نبايد تلف کرد. مرد سبيل‌دار: بايد تلف کرد. فيلسوف: نبايد کرد. مرد سبيل‌دار: بايد کرد. فيلسوف: وقت طلاست. مرد سبيل‌دار: وقت هواست. فيلسوف: وقت جواهره. مرد سبيل‌دار: وقت آبه. فيلسوف: وقت عزيز است، نبايد تلف کرد. مرد سبيل‌دار: وقت خربزه است، بايد خورد و عرق کرد.
kazem1
پيرزن: دلم براتون می‌سوزه. شماها هميشه دست و پا می‌زنين، می‌خوايين کاری بکنين، ولی نمی‌تونين. به خودتون می‌پيچين، يقه همديگرو می‌گيرين، به سر و کله هم می‌زنين. دلم براتون می‌سوزه. شماها حرف می‌زنين، و فقط برای همديگه حرف می‌زنين. يک چيز سنگين رو همه‌تونه. شماها خلاصی ندارين، زورتون به کسی نمی‌رسه. دست‌های بسته، و دورتادور سيم خاردار. دلم براتون می‌سوزه. دلم خيلی براتون می‌سوزه.
Amir Roghani
معلم: من آنچه را می‌گويم تو بايد بنويسی. محصل: من آنچه را که اعتقاد ندارم نمی‌نويسم.
علی دائمی
محصل: نه‌خير، اميد تنها راه‌نجات من نيست. معلم: است. محصل: نه‌خير، نيست. معلم: است. محصل: نيست.
Hepatitis G
مرد عينکی: (به شاعر.) چه کارش داری؟ شاعر: برای چی عکس منو گرفت؟ مرد عينکی: خوب کرد، خيلی هم کار خوبی کرد. شاعر: من دلم نمی‌خواد عکس منو بگيره. مرد عينکی: می‌خواستی نری اون بالا. شاعر: من اين حقو دارم. مرد عينکی: اينم اون حقو داره. شاعر: به چه دليل؟ مرد عينکی: وقتی يکی می‌ره اون بالا، می‌شه بهش اعتراض کرد، فحش داد، يا براش کف زد و تشويقش کرد و ماچش کرد و يا عکسشو گرفت.
kazem1
من آنچه را که اعتقاد ندارم نمی‌نويسم.
سپیده اسکندری
پيرزن: تو شعورت نمی‌رسه که اين چيزارو بفهمی. فيلسوف: تو خودت نمی‌فهمی؟ می‌دونی مؤمن يعنی کی؟ پيرزن: يعنی پفيوزی مثل تو که يه زنجيرو بچسبه و ديگه رها نکنه.
Hepatitis G

حجم

۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰
۵۰%
تومان