کتاب رقص اژدها؛ جان کریستوفر (سه‌گانه‌ی دوم، جلد سوم)

رقص اژدها داستانی فانتزی برای کودکان و نوجوانان نوشته جان کریستوفر، خالق داستان‌های فانتزی و تخیلی است.

خلاصه کتاب رقص اژدها

در کتاب رقص اژدها، قهرمانان داستان، براد و سایمون بعد از گشتن نیمی از دنیا، با دیدن معبدی چینی در آمریکای نا متمدن، کنجکاو می‌شوند تا از راز آن سر در بیاورند. به همین دلیل راضی می‌شوند که به عنوان برده با کشتی به شرق برده شوند. ماجرا درباره معبدی برای تعلیم انسان‌های خاص است که با افرادی درگیری پیدا می‌کند و پای قهرمانان نیز به این مشکلات باز می‌شود. داستان با تصمیم‌گیری براد و سایمون دربارهٔ اینکه به دنیای خود بازگردند تا به ماجراجویی در دنیاهای موازی ادامه دهند، ادامه می یابد.

کتاب رقص اژدها برای چه کسانی مناسب است

مخاطب این کتاب کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های تخیلی هستند.

درباره جان کریستوفر

کریستوفر ساموئل یود معروف به جان کریستوفر نویسنده انگلیسی خالق داستان های علمی تخیلی نوجوانان است او سال‌ها با نام اصلی‌اش برای بزرگسالان داستان می‌نوشت اما موفقتی نداشت. او بیشتر شهرت خود را مدیون داستان هایی است که در ژانر علمی-تخیلی برای کودک و نوجوان نوشته است.

به گفته خود او، این داستان‌ها ماجرای واکنش انسان‌ها در شرایط سخت زندگی و بررسی این واکنش‌ها هستند.

 جملاتی از کتاب ​رقص اژدها

وقتی پسرها به دریا زدند، مه سفید، رقیق و رقیق‌تر شد تاآنکه به‌کلی محو گردید. البته ساحل هنوز کمی مه‌آلود بود، ولی دید را کم نمی‌کرد. راستش آنجا هم چیزی جز آب برای دیدن وجود نداشت. آبی دریا به شمال و جنوب امتداد داشت و افق نیز در غرب دیده می‌شد. ناگهان نسیم ملایم دریا جای خود را به باد شدیدی داد و دریا متلاطم شد. قایق نامطمئن آنها بیشتر شبیه به یک بلم بود تا قایقـ آن قایق با پوست و نی ساخته شده بود و با کندی هرچه‌تمام‌تر پیش می‌رفت. حال چند سرخ‌پوست بد شده بود. آنها سرشان را از قایق به بیرون خم کرده بودند. ولی سایمون جلوی خودش را می‌گرفت. براد هم مثل همیشه خون‌سرد بود.

آن روز صبح هوا گرم بود و نشان می‌داد که بهاری زودهنگام در راه است. البته آنها در سواحل کالیفرنیا زمستان سردی را نگذرانده بودند. ولی تا چند روز رطوبت هوا خیلی زیاد بود و بچه‌ها خوشحال بودند که می‌توانستند در پناه کلبه‌ای سرخ‌پوستی و زیر سقفی که از برگ‌های نخل ساخته شده بود، از آن گرما و رطوبت خفقان‌آور در امان باشند. سایمون با تعجب فکر می‌کرد که چقدر زود به همه چیزـ مثل بوهای جدیدـ عادت کرده است.